هیچ کس نخواسته که بانک مرکزی به قاچاقچیان هم ارز بدهد !
مسعود مهاجر
ایشان بازهم بروجود تقاضای کاذب در بازار ارز تاکید ورزیده اند که معلوم نیست کدام کارشناسی در سبد مطالعات ایشان قرار داده است. اصولا باید پرسید که تقاضای کاذب برای ارز یعنی چه؟
تاريخ انتشار: شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۲۰
ریاست کل بانک مرکزی در سخنانی دلایل عدم عرضه مناسب ارز به بازار داخلی را بیان داشته و براین نکته استناد کرده است که بخشی از ارزی که به کف بازار ریخته می شود سر از صندوق قاچاقچیان در می آورد.
ایشان بازهم بروجود تقاضای کاذب در بازار ارز تاکید ورزیده اند که معلوم نیست کدام کارشناسی در سبد مطالعات ایشان قرار داده است. اصولا باید پرسید که تقاضای کاذب برای ارز یعنی چه؟ ارتباط دادن این تقاضا با قاچاق کالا یعنی چه؟ و اصولا چه رابطه ای میان توزیع ارز از سوی بانک مرکزی و سوروسات قاچاقچیان وجود دارد که ریاست کل این همه بر وجود آن تاکید می گذارد؟
کمتر کسی است که نداند مسافر ایرانی عازم اروپا و امریکا هزینه هایش با دو هزار دلاری که بانک مرکزی به او می فروشد تامین نمی شود. بنابراین او ناچار است برای خریدن دو سه هزار دلار اضافی به خیابان استانبول برود. اما کجای این کار او ایجاد تقاضای کاذب برای ارز است؟ کدام شهروند می تواند با 500 دلار به سفر دریایی و زمینی در خارج از کشور برود؟ اگر این مسافران هم برای تامین نیاز خودشان به بازار ارز سرازیرشوند، کجای این عمل را می توان در زمره تقاضای کاذب فهرست کرد؟
البته سئولات دیگری نیز وجود دارد که احتمالا رییس کل بانک مرکزی یا جواب آن ها را نمی داند و یا حاضر نیست آن را برزبان آورد وگرنه ایشان این چنین بی مهابا اعلام نمی کردند که بانک مرکزی سال گذشته 24 میلیارد دلار ارز به کف بازار ریخته که بخش بزرگی از برای پرداخت هزینه کالاهای قاچاق هزینه شده است. اصولا مگر قاچاقچیان هم می توانند برای دریافت ارز به شعب بانک ها مراجعه کنند؟ کسی که پاسپورتش را ارائه داده، با هزار دنگ و فنگ و هزینه ویزای کشور دیگر را دریافت کرده، بلیت گران هواپیمایی را خریداری کرده، عوارض خروج از کشور را پرداخته و ماموران دولت هم دربانک روی پاسپورت و بلیت و برگ عوارض او مهری زده اند (به این بزرگی) چرا باید متهم شود که تقاضای کاذب ایجاد می کند و در نتیجه بانک نمی تواند بیش از دو هزار دلار به او بفروشد؟ او بقیه ارز مورد نیاز خود را از کجا باید تامین کند جز سر چهارراه استانبول!
باید خوشحال بود که بالاخره بانک مرکزی رابطه گرانی ارز و رشد تورم را به خوبی می شناسد. از همین روست که در سخنان رییس کل بانک مرکزی هم نکاتی درهمین زمینه یافت می شود، اما ایشان از این موضوع که اختلاف دو هزار ریالی نرخ دلار در بانک مرکزی و بازار آزاد، می تواند مستقیما روی قیمت کالاها سرشکن شود و شاخص تورم را بالا ببرد صحبتی به میان می آورد و چنین موضع می گیرد که انگار این اختلاف قیمت پدیده ای منطقی و قابل اغماض است. به همین خاطر هم می گوید که کنترل بانک مرکزی را تا آن جا روی دلار حفظ می کند که اختلاف قیمت ارز دولتی با آزاد از این حد فراتر نرود. در حالی که قبول کردن 20 درصدی اختلاف نرخ، در نهایت پذیرفتن اثری در همین حد روی شاخص تورم است که اگرچه ممکن است اندک به نظر برسد اما در وضعیتی که ما نگران رشدهای درصدی قیمت همه کالاها و خدمات هستیم چندان قابل اغماض نیست.
بانک مرکزی هرمسئولیتی که برعهده داشته باشد یا بردوشش گذاشته شود نباید هیچ گاه فراموش نکند که حفظ ارزش پول ملی مهم ترین آن هاست. بنابراین تغییر قیمت دلار یعنی ارزی که ارزش پول ملی مان را با آن می سنجیم، همان مسئولیت خطیر بانک مرکزی در حفظ ارزش پول را خدشه دار می کند، صرف نظر از این که این کم اعتنایی به رشد شاخص تورم منجر بشود یا نشود.