بررسي موضوع رمالي و ارتباط با جن از ديدگاه عرفان و فلسفه
استاد عرفان حوزه علميه قم معتقد است که نفس مرتاض به وسيله رياضت ها قوت پيدا مي کند و در نتيجه دست به کارهاي عجيب و غريب مي زند، اين قوت پيدا کردن نفًس، غير از کامل شدن انسان است
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۵۲
استاد عرفان حوزه علميه قم معتقد است که نفس مرتاض به وسيله رياضت ها قوت پيدا مي کند و در نتيجه دست به کارهاي عجيب و غريب مي زند، اين قوت پيدا کردن نفًس، غير از کامل شدن انسان است.
ديدگاه عرفان اسلامي درباره کارهاي خارق العاده مرتاضان، ارتباط با جن، خبردادن از گذشته و آينده افراد، درستي و نادرستي رياضت، کشف و کرامت و... از مسايلي است که همه دوست دارند درباره آن، بيشتر و بهتر بدانند. چرا که ناآگاهي و عدم اطلاع رساني صحيح و گسترده پيرامون اين مسايل، موجب بروز انحرافات فکري و عملي فراواني در جامعه مي شود، به گونه اي که گاهي باعث فريب خوردن و به دام افتادن بسياري از مردم شده و گاهي سبب ايجاد مشکلات بزرگ و غير قابل جبران مي شود. از همين رو، براي يافتن پاسخ پرسشهايي درباره درستي و نادرستي اين امور، ارتباط آنها با معنويت و تکامل انسان، تفاوت عارف واقعي با مرتاض و تفاوت کرامتهاي عارفان با اعمال رياضت گونه، گفتگوي مشروحي با آيةا... محمدمهدي مهندسي از اساتيد برجسته عرفان و فلسفه حوزه علميه قم انجام داده ايم که از نظر مي گذرد. * آيا برخي اعمال خارق العاده که از مرتاض ها سر مي زند، واقعيت دارد؟ ** بله، اگر کسي گرسنگي و بي خوابي بکشد يا رياضت هاي ديگري متحمل شود، نفسش قوت مي گيرد و مي تواند کارهايي انجام دهد. هنگامي که انسان رياضت مي کشد و دنباله رو مرتاض هاي هندي مي شود؛ به زورمندي هايي دست پيدا مي کند لکن بايد بداند اين کارها، زورمندي است نه رسيدن به کمال و ارتقاي مقام معنوي. به عنوان مثال، وقتي کسي وزنه 300 کيلويي را به راحتي بر مي دارد معنايش اين نيست که تکامل روحي و معنوي پيدا کرده است بلکه معنايش اين است که با تمرين و ممارست و داشتن استعداد بدني، جسم خود را شکوفا کرده و زورمند شده و لذا قدرت بدني بيشتري يافته است. همچنين است کسي که رياضت مي کشد. يعني؛ نفس مرتاض به وسيله رياضتها قوت پيدا مي کند و در نتيجه دست به کارهاي عجيب و غريب مي زند، اين قوت پيدا کردن نفًس، غير از کامل شدن انسان است. به هر حال زحمت و رياضت بي نتيجه نيست، هيچ زحمتي در اين عالم بي نتيجه نيست، بي خوابي کشيدن و گرسنگي تحمل کردن بي نتيجه نيست، بعضي از مرتاضها 6 ماه يا 9 ماه مثلاً روي يک پا بي حرکت مي ايستند، به طوري که سبزه در دستش سبز مي شود، اين کار زحمت دارد و بالاخره بي نتيجه نيست. يا مثلاً برخي از مرتاض هاي هندي يک سال داخل آب مي ايستند و سر را به سوي آسمان بلند کرده و به نقطه اي خيره مي شوند و حق ندارند سر را پايين بياورند! * آيا ايمان و اعتقاد به خدا و دين، در چنين اشخاصي قوي تر است؟ به تعبير ديگر، آيا شخصي که با رياضت نفس خود را قوي ساخته، مؤمن تر شده است؟ ** خير! مؤمن و کافر و فاسق ندارد، اين چنين شخصي که نفس خويش را تقويت و زورمند مي کند مثل کسي مي ماند که جسمش را پرورش مي دهد و با دستگاه هاي بدن سازي، عضلات بدن خود را برجسته مي کند. کسي که از ديوار مادي عبور مي کند يا با جن در ارتباط است يا از گمشده اي خبر مي دهد يا روي آب راه مي رود؛ دليل نمي شود که مؤمن باشد يا نزد خدا محبوب باشد و آخرتش آباد شود. * يعني انجام اين امور غريب که توسط مرتاض ها صورت مي گيرد نشانه رشد و تکامل روحي آنها نيست؟ ** انجام اين کارها و به دست آوردن چنين زورمندي ها، غير از تکامل روحي و معنوي و تقرب به خداست. چرخيدن در اين دنيا، اشيا را جا به جا کردن، دانستن اينکه در فکر فلاني چه مي گذرد، يا در جيب فلاني چيست، از ديوار رد شدن و مانند آن که هنر نيست. انسان خلق نشده است براي اينکه از ديوار مادي رد شود يا روي آب راه برود.هنر اين است کاري کنيم مانند آنکه «سلمان فارسي» کرد که اگر همه مرتاض هاي عالَم هم جمع شوند نمي توانند آن را انجام دهند. کار «سلمان فارسي» عبور از عالم ناسوت (طبيعت و دنيا) به ملکوت (برزخ و مثال) و عبور از ملکوت به جبروت (عالم عقل و تجرد) و عبور از جبروت به لاهوت (عالم اسما و صفات خداوند) بود. هنرِ انسان، ارتقايي است نه انحطاطي! انسان بايد ماوراجو باشد نه ماجراجو، نه اينکه در عالم گِل، رنج بيهوده ببرد و کارهاي گِل آلود انجام دهد. اين کارهاي دنيوي، فقط چند سالي که انسان در اين دنياست به دردش مي خورد و بعد از مرگ، علاوه بر اينکه سودي برايش نخواهد داشت، وزر و وبال هم خواهد بود. ارتقاي کمالات انسان، ماوراي اين کارهاست، انسان بايد عبوديت کند. * لطفا پيرامون کشف و شهود، خبردادن از امور غيبي و ارتباط با جن توضيح بيشتري بدهيد. ** «کشف» در لغت به معناي برطرف شدن حجاب است و در اصطلاح عرفان اسلامي، يعني مطلع شدن بر ماوراي حجاب که يا به صورت عين اليقين (ديدن آن حقيقت) است و يا به صورت حق اليقين (تحقق به حقيقت) است.«کشف» تقسيمات و مراتب مختلفي دارد، علل و عواملي دارد، ميزان صدق و کذب دارد که همه اينها در کتب فني عرفان بحث شده است، آنچه اينجا لازم است توضيح بدهم اين است که برخي از کشفها مربوط به حوادث دنيوي است مانند اينکه کسي خبر دهد که فلاني از سفر خواهد آمد يا بگويد فلاني به شما فلان چيز را هديه خواهد داد، از مريض بودن کسي خبر بدهد، از گمشده اي خبر دهد، از فکر شما خبر دهد و مانند آن و بعضي وقتها بوسيله جن، از اموري خبر مي دهد يا کارهايي انجام مي دهد، اينها با رياضت به دست مي آيد اما عارفان الهي به اين نوع کارها اهميت نمي دهند، حتي اين نوع کشف ها را مکر و حيله و دام براي مراحل بالا مي دانند. به اين چيزها مشغول شدن انسان را از مراحل برتر باز مي دارد. شيخنا الاستاد حضرت علامه حسن زاده آملي مي فرمايد: «آدم نبايد دزد باشد، بر سر گردنه نشسته غيب گويي مي خواهد، کشف دنيوي مي خواهد، قوت روحي مي خواهد.» يعني انسان نبايد دنبال غيب گويي و کشف مسايل دنيوي باشد، اينها دزدي است، اينها رهزن سالک است. تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروري داند کسي که به خاطر غيب گويي يا انجام دادن امور خارق العاده و مانند آن، دنبال رياضت يا سير و سلوک مي رود عارف نيست و بلکه در نگاه عرفان اسلامي چنين کسي مشرک است. عارف کسي است که غير خدا را دور بيندازد و فقط و فقط به خدا توجه کند و تنها به او تقرب جويد. (هزار نکته باريکتر ز مو اينجاست) اگر هم عارف الهي، مطلبي درباره اين امور دنيوي بگويد، مثلاً از وقوع حادثه اي خبر دهد يا از فکر کسي خبر دهد، از باب ضرورت است و بايد موردي بررسي شود که چه ضرورتي باعث اين امر شده و گرنه عارف حقيقي، هيچگاه دنبال اين حرفها نيست و خود را با اين امور مشغول نمي کند