اصولگرايان اکنون بيشاز هر زمان ديگري نگران 9 ماه باقيمانده دولت احمدينژاد هستند؛ مخصوصا حالا که احمدينژاد تقريبا مطمئن شده در شرايط معمول، دولت آينده، هيچ نسبتي با جريان احمدينژاد ندارد
تاريخ انتشار: دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۰۲
آخرين سال دولت احمدينژاد، به سال پيچيدهاي براي اصولگرايان تبديل شده است. محمود احمدينژاد که با حمايت تمامقد اصولگرايان، چه در سال 84 و چه در سال 88 به عنوان رئيسجمهور انتخاب شد، در مسيري حرکت کرده که چندان بابميل اصولگرايان نبود. حرکت احمدينژاد در خلاف جهت موردنظر ساير اصولگرايان، فقط به دوره پس از انتخابات رياست جمهوري 88 منحصر نميشود چرا که در اواخر دوره اول هم انتقادات فراواني از سوي اصولگرايان به دولت و شخص احمدينژاد وارد ميشد.
اما ورود اصلاحطلبان با دو کانديداي شناخته شده به ويژه ميرحسين موسوي که بخش مهمي از آراي مردم را به خود جلب کرد موجب شد تا اصولگرايان عليرغم ميل باطني روي احمدينژاد به اجماع برسند و کانديداهاي بالقوهاي همچون قاليباف و لاريجاني و... وارد عرصه نشوند؛ هر چند که بخشي از اصولگرايان، همان زمان هم با علم به شانس اندک محسن رضايي، به او راي دادند تا مجبور نشوند از احمدينژاد حمايت کنند. اما روند فاصله گرفتن احمدينژاد از منويات اصولگرايان، پس از فرو نشستن گرد و غبارهاي حوادث پس از انتخابات 88، آنچنان سرعت گرفت که اکنون اصولگرايان در مقابل احمدينژاد به سردرگمي و سرگرداني بيسابقهاي دچار شدهاند.
احمدينژاد از ابتدا هم خود را وابسته به جريانهاي اصولگرا نميدانست و با تکرار اين جمله از سوي طرفدارانش که احمدينژاد نيازي به حمايت اصولگرايان نداشت، فاصلهها را بيشتر کرد. حال سردرگمي اصولگرايان در مقابل احمدينژاد در آستانه طرح سوال از رئيسجمهور وارد فاز جديدي شده است. آنها نميدانند در 7 ماه باقيمانده تا انتخابات رياست جمهوري و 9 ماه باقيمانده تا پايان دولت دهم، چگونه با احمدينژاد تعامل کنند. اين سردرگمي در موضوع طرح سوال از احمدينژاد اوج گرفته است.
روزي که طرح سوال از احمدينژاد از سوي هيات رئيسه مجلس اعلام وصول شد، صداو سيما در بخشهاي خبري اصلي خود، حتي يک خبر کوتاه در اين مورد پخش نکرد، اما چند روز بعد در اين مورد اقدام به نظرسنجي بيسابقهاي از بينندگان کرد که حاصل آن راي 80 درصد مردم به طرح سوال از رئيسجمهور در صحن علني مجلس بود.
اين سردرگمي در ساير تريبونهاي اصولگرايان هم آشکار است. واقعيت آن است که احمدينژاد تبديل به پديدهاي شده که تعامل و حتي تقابل با او، معادلات تازهاي را در زمينبازي اصولگرايان- بخوانيد عرصه سياسي کشور- رقم خواهد زد. سردرگمي اصولگرايان در مقابل احمدينژاد، حاصل نگراني آنها از عملکرد احمدينژاد و واکنشهاي احتمالي اوست.
اصولگرايان براي سوال از رئيسجمهور به اجماع رسيدهاند اما هنوز نگرانند که مبادا احمدينژاد هنگام حضور در مجلس، موضعي بدتر از اسفند گذشته در قبال نمايندگان بگيرد. احمدينژاد ميداند که اصولگرايان براي برکناري او به اجماع نرسيدهاند و به دليل هزينههاي بالاي اين برکناري، تا پايان دوره رياست جمهوري او تلاش ميکنند او را تحمل کنند و همين موضوع چگونگي تعامل اصولگرايان با احمدينژاد را با ابهامات جدي مواجه ساخته است.
اصولگرايان اکنون بيشاز هر زمان ديگري نگران 9 ماه باقيمانده دولت احمدينژاد هستند؛ مخصوصا حالا که احمدينژاد تقريبا مطمئن شده در شرايط معمول، دولت آينده، هيچ نسبتي با جريان احمدينژاد ندارد و پيشبيني ناپذيرتر از گذشته شده است. به نظر ميرسد چگونگي برخورد مجموعه اصولگرايان با موضوع طرح سوال از احمدينژاد، نقشه راه تعامل يا تقابل اصولگرايان با دولت فعلي را در ماههاي آينده مشخص خواهد کرد.