ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
جرم نوشتن پارک مساوی با پنچری
نگران این 60 درصد باشیم
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
سازمان جهانی بهداشت یکی از پرطرفدارترین افزودنی‌های خوراک ...
گران قیمت‌ترین بازیکنان فوتبال جهان معرفی شدند
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
ساعات جدید کاری بانکها، ادارات و حمل و نقل عمومی
20 May 2025, سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ , ۲۲ ذو القعدة ۱۴۴۶
پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس خبرنامه RSS
 
صفحه اصلی سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري گزارش تصويری
اين رسانه‌ها به مخاطب نمي‌رسند
۱۰ پیش بینی در مورد رسانه‌ها در سال ۲۰۱۱
مجال يك كلاغ چهل كلاغ به رسانه هاي بيگانه ندهيم
وظيفه اصلي رسانه ملي رفتن به دل بحران است نه گوشه اي کز کردن و عبور بي صدا از مسايل
رسانه های چاپی فراموش مي شوند؟
داخلی     آرشيو خبر     امور فرهنگي
کد مطلب : 1842
۰
توصيه مطلب 
این دومینو را تا آخر برو
برخلاف ما که معمولاً از تجارب گذشته نمی‌توانیم قاعده بیرون بکشیم تا به کار امروزمان بیاید، در غرب این امر یک روال مرسوم است
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۵
نويسنده : حميد رضا قادري
 
این دومینو را تا آخر برو
تيترآنلاين - چند سال پیش درست در چنین روزهایی، وقتی که حکایت پروندة هسته‌ای ایران به بدترین نقطه رسیده بود و دو طرف قصد کوتاه آمدن نداشتند و شورای امنیت به نظر آخرین گزینه می‌آمد، ناگهان لشگریان ناپیدای خدا در قالب افکاری جاه‌طلبانه به ذهن رییس‌جمهور گرجستان هجوم برده و او را وسوسه کردند که برای گوشمالی استقلال‌طلبان «اُستیا» به شهر گروزلی پایتخت جمهوری خودخواندهٔ آنان لشگر بکشد. بدیهی است رییس‌جمهوری که روسیه از او دل خوشی ندارد و توجه زیادی به غرب دارد، وقتی چنین کند، ناخودآگاه روسیه را تحریک می‌کند تا به گرجستان لشگرکشی کند..و شد آنچه«باید» می‌شد. در دعوای نظامی آن روزهای روسیه و گرجستان، پروندة ما از روی میز غرب کنار رفت؛ از دید غرب ایستادن در برابر هیولای در حال بیداری روسیه مهم‌تر از دعوای نامعلوم با ایران بود. حال دوباره این روزها درست در زمانه‌ای که «کاترین اَشتونِ» کم‌تجربه در مصاف با «سعید جلیلی» راه به جایی نبرده و پرونده ایران دچار بوروکراسی اداری از نوع سازمان ملل و گروه ۱+۵ شده است، انقلاب‌های دومینووار شمال آفریقا و خاورمیانه دوباره ابابیل‌وار، ابرهه‌ها را از دور و بر خانه دور کرده است. این حکایت بازی خدا عجیب خواندنی و خنده‌دار است؛ به ویژه اگر از یاد نبریم آن به آن، همگی رخدادهای رسانه‌ای غوغای سال ۱۳۸۸، در انقلاب‌های این روزهای شمال آفریقا تکرار می‌شوند؛ نمونه‌اش همین روزها رخ داده است که یک ماشین عده‌ای از مردم مصر را زیر گرفت! یا فریادهای «الله اکبر» شبانة مردم!… به نظر می‌رسد وقت یک دوئل رسانه‌ای رسیده باشد. 

برخلاف ما که معمولاً از تجارب گذشته نمی‌توانیم قاعده بیرون بکشیم تا به کار امروزمان بیاید، در غرب این امر یک روال مرسوم است؛ برای نمونه تجارب جنگ سرد برای غرب آن‌چنان مفید بوده است که همان «رادیو آزادیِ» زمان جنگ سرد ـ با نام کنونی «رادیو فردا» ـ را این بار برای مقابله با ما فعال کردند؛ همین حکایت دربارة BBC هم صدق می‌کند. جالب آن‌که تجارب انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ این بار به یاری اربابان رسانه‌ای غربی آمده تا مانع تحقق آرزوی «خاورمیانة اسلامی» ـ در تقابل با «جهان تک‌قطبی» یا «رؤیای اسراییل بزرگ» ـ شوند. ولی ما چه کرده‌ایم؟

در وقایع سال ۱۳۸۸، رسانه‌های غربی همچون ما که بی‌صبرانه منتظر سقوط دیکتاتورهای عرب هستیم، منتظر سقوط جمهوری اسلامی بودند و این را نمی‌شود انکار کرد؛ زیرا هر چه سقوط دیکتاتورهایی چون «حُسنی مبارک» و «زین‌العابدین بن علی» و… برای ما نماد برتری اسلام و پیروزی سیاست‌های مربوط به صدور انقلاب تلقی می‌شوند، سقوط جمهوری اسلامی برای غرب نیز نماد پیروزی سکولاریته، لیبرال‌سرمایه‌داری و خاموش شدن کعبة بنیادگرایی و غرب‌ستیزی تلقی می‌شده و می‌شود. در میانة جنگ خاموش میان ما و آن‌ها، رسانه‌ها پیاده‌نظام کارکشته‌ای هستند که گاه مجبور می‌شوند از محدوده‌های تدریس‌شدة دانشگاهی ـ در ابعاد اخلاق رسانه‌ای تا تعهدات حرفه‌ای ـ عبور کنند تا به هدف مطلوب دولت‌های‌شان که ضامن امنیت ملی‌شان است، برسند. در این نبرد که از نظر عِده و عُده یکسان نیست ـ آن‌ها مالک مهم‌ترین شبکه‌های خبری دنیا هستند و البته نه باسوادترین و باتحلیل‌ترین ـ با وجود خواست‌های مشابه، رویکردها متفاوت هستند؛ یعنی هر چه غرب در سال ۱۳۸۸ همة امکاناتش را بسیج کرد تا به استراتژیک‌ترین هدف سیاست خارجی‌اش، یعنی سقوط جمهوری اسلامی، دست یابد ولی ما هنوز در قید و بند باید و نباید رسانه‌ای، سیاست خارجی جمهوری اسلامی، خوشایند و بدآیند مدیران بالادستی، آیندة انقلاب مصر و.. هستیم. اکنون با زمان «انتفاضة شعبان» ۱۹۹۱ عراق یا «نسل‌کشی بالکان» فرق می‌کند؛ آن زمان اگر نمی‌خواستیم یا نمی‌توانستیم در حمایت از مردم عراق یا بوسنی هرزگوین وارد جنگ نظامی شویم و رسانه‌ای هم نداشتیم تا به جهان نشان دهیم که چه فجایعی رخ می‌دهند ولی اکنون رسانه‌هایی چون العالم و Press TV فعال هستند و باید امتحان پس بدهند. برقراری یک ارتباط کاری به همراه تقسیم کار مناسب با شبکة «الجزیره» در قطر (نزدیک‌ترین دولت عربی به ما پس از سوریه) برای پوشش خبری عربی‌ـ‌فارسی سقوط آخرین و مهم‌ترین حامیان سیاست‌های غرب در منطقه می‌تواند یکی از اقدامات پیشرو باشد. 

عبور از نمایش صِرف سیمای خیابان‌های این کشورها و حرکت به سمت گزاره‌سازی برای آیندة این کشورها، باید مهم‌ترین سیاست رسانة ملی باشد. سیاستی که در سایة آن شاید دیگر لازم نباشد برای افتتاح سفارت مصر در ایران، خیابان «خالد اسلامبولی» تغییر کاربری دهد! راز این تغییر آرام در این است که اگر «دیگران» به یاد «شنبة پس از انتخابات» بودند، ما باید به فکر «شنبة پس از سقوط» باشیم. (متن خلاصه شده)
مرجع : فيروزه
Share/Save/Bookmark
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
روش‌های برخورد با کشف حجاب عوض می‌شود
ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
چرا شهروندان از تغییر نام معابر استقبال نمی‌کنند؟
نبايد سخن گفت ناساخته‌
نگاهی به افول کارکردهای اجتماعی و فرهنگی بازار
یوز ایرانی بدون چنگ و دندان به جام جهانی ۲۰۱۴ می‌رود
پاسخ وزیر ارشاد به نامه سرگشاده اهل قلم
جای خالی صورتک‌های متروی ولیعصر
 
صفحه اصلی پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس نسخه موبايل RSS
سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري

تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سايت با ذکر منبع بلامانع است.

Copyright©2009- Titronline.ir, All Rights Reserved. info@Titronline.ir

توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“