متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته ای در میان مردم باب شده که خوبی دختر را می توان از تعداد خواستگارانش فهمید.
تاريخ انتشار: شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۰۷
«دختر بیچاره، حتماً یکی بختش را بسته است.»، «دعا نویش خوبی می شناسم. برای حل شدن مشکلتان پیشش بروید. با دعا حتما بخت دخترتان باز می شود.» و...
این جملات صحبت هایی است که بیشتر افراد به هنگام دیدن دختران مجرد یا دختران بدون خواستگار به زبان می آورند. واقعا چرا برخی از دختران خواستگار ندارند ولی برخی دیگر مدام در حال جواب کردن خواستگار هستند؟ این سوالی است که تقریباً همه دخترهایی که احساس می کنند ازدواجشان به تاخیر افتاده آن را از خود می پرسند و جوابی برای آن نمی یابند.
متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته ای در میان مردم باب شده که خوبی دختر را می توان از تعداد خواستگارانش فهمید. یعنی هر دختری که تعداد خواستگاران زیاد باشد معلوم می شود که دختر خوبیست و اصل و نسب دار است اما اگر دختری در زمان متعارف جامعه ازدواج نکند یا خواستگار زیادی نداشته باشد این طور تعبیر می شود که حتماً مشکلی دارد که کسی سراغش نمی رود!
آن وقت است که دختران و خانواده هایشان روز به روز ناامیدتر، نگران تر و دستپاچه تر می شوند و اعتماد به نفس خود را در زمینه ازدواج از دست می دهند.
معمولاً افراد در مقابل این مشكل (نداشتن خواستگار) به دو نحو برخورد می كنند. برخی با آن كنار آمده و منتظر فراهم شدن شرایط خوب می شوند ولی برخی دیگر مدام در تلاشند تا از طرق مختلفی چون برقراری آشنایی های نادرست، دعانویسی و... خود را از این مهلکه نجات دهند.
اما به واقع علت اصلی نداشتن خواستگار چیست؟ به طور کلی علل و عوامل نداشتن خواستگار را می توان در دو دسته تقسیم كرد:
1- عوامل فردی: عللی كه خود فرد باعث ایجاد آنها شده است. 2- عوامل بیرونی: عللی كه عامل ایجاد آن ها خود فرد نبوده است.
1. عوامل فردی
-گاهی دختر دچار خطا یا انحراف اجتماعی، اخلاقی و... شده که تمام اهل محل آن را می دانند. این امر از سویی باعث سلب اعتماد مردم محل و از سوی دیگر باعث مردود شدن وی در تحقیقات محلی افراد غریبه می شود. به همین دلیل کسی به خواستگاری ایشان نمی رود که البته باید تا حدودی در این رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهایی از این مشکل توبه حقیقی دختر به درگاه خداوند و کمک خواستن از او برای تغییر و اصلاح است. اگر فرد واقعاً توبه کرده و درستكار شود، مردم با دیدن رفتار تغییر یافته اش، به مرور زمان دوباره به وی اعتماد می كنند.
- گاه برخی از دختر خانم ها به علل مختلفی چون خجالتی بودن، کمرویی و... از حاضر شدن در جمع های خانوادگی یا دوستان سر باز می زند و به قولی انزواجو می شود. در این حالت نیز اولاً به دلیل این مشکل شخصیتی شان و ثانیاً به خاطر دیده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخیر در ازدواج می شوند. راه چاره این مشکل، توسعه روابط اجتماعی دختر و خانواده او است. شرکت در جمع های جدید به شما فرصت دیده شدن می دهد و در محیط های جدید می توانید عقاید خود، شخصیت و ظرفیت اداره یک زندگی را به دیگران نشان دهید. به عبارتی، پختگی شما تا زمانی که پشت پرده باشد، کسی را به سوی شما جلب نمی کند. شما باید در محیط های اجتماعی سالم رفت و آمد داشته باشید و قابلیت های خود را نشان دهید. حتما منظورمان را از قابلیت متوجه می شوید. یعنی آن چه که احترام دیگران را نسبت به شما برمی انگیزد و نشان می دهد شما یک سر و گردن از دیگران دختران بالاترید و آمادگی یک زندگی واقعی را دارید.
-مشکل دیگر برخی از دختران ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است. البته هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت بیشتر این دخترها که بنشینید می شنوید: «مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه و ویلا و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای من کافی است.» اما خیلی از همین دختران پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می شوند: «نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی پسندم چون چاق است... این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست خانواده خودش هم باشد... مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟ و...» همین وسواس هایی که به نظر خیلی از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهایت نبود خواستگار می شود.
2. عوامل بیرونی
- اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمی شود. خیلی وقت ها این پسران و خانواده آنها هستند که این مشکلات را دامن می زنند. مثلا با عرض تاسف یکی از مهمترین ملاک های انتخاب همسر در این روزها چه از سوی پسر و چه از سوی خانواده او داشتن زیبایی بسیار دختر است. یک دختر همه چیز تمام دختری است که زیبا، خوش ظاهر، مقید باشد و خانواده داری او با تمکن مالی خانواده تعبیر می شود. همین امر باعث شده که دخترانی که از زیبایی کمتری برخوردارند یا متمکن نیستند با مشکل عدم خواستگار مواجه باشند.
- گاهی مشاهده می شود که برخی از دخترها به دلیل وجود نقض عضو یا مشکل جسمی با این مشکل درگیر می شوند که یقیناً این امر نوعی آزمایش از جانب خداوند برای محک فرد می باشد. البته افراد این دو دسته می توانند با گسترش استعدادها و توانمندی های خود در زمینه های متفاوت علمی، هنری و... نواقص خود را جبران و توانمندی هایشان را به رخ دیگران نکشانند.
- مشکل دیگر برخی از دخترهای جوان بزهکاری و شرایط نامساعد اخلاقی پدر، مادر، برادر و دیگر افراد خانواده شان است. والدین باید بدانند که اشتباه هریک از اعضا و بدنامی خانواده ابتدا به پای جوانان در شرف ازدواج آن خانواده به خصوص دخترهایشان نوشته می شود. به همین دلیل باید تمام سعی خود را برای اجتناب خود و اعضای خانواده از مشکلات اجتماعی و اخلاقی بکنند.
-نداشتن هم کفو و همتا معضل دیگر برخی از دختران است. مثلاً دختری تحصیل کرده که در محیطی کوچک و روستایی زندگی می کند و همتایی برایش وجود ندارد.
-گاه دیده می شود که خانواده ای محترم در محله ای که معروف به فساد است زندگی می کنند. یقیناً دختر این خانواده با مشکل نبود خواستگار مواجه می شود. زیرا هر کسی که قصد ازدواج با وی را داشته باشد ابتدا وارد محله می شود تا از همسایه ها تحقیق کند و اگر ببیند که محل سکونت دختر در محله ای بدنام می باشد گمان می کند که خانواده یا خود دختر نیز مشکل دارند. راهکار مقابله با این مشکل ترک محل است. هجرت حرکتی مقدسی است که شاید یکی از مصادیقش همین جا باشد.
-فرهنگ های اشتباه و کوته نظرانه، عامل بیرونی دیگری است در ایجاد نبود خواستگار برای برخی از دختران. فرهنگ هایی چون «دختر کوچک ازدواج کرده و دختر بزرگتر مانده. حتماً ایراد و اشکالی دارد که کسی دختر اول را نگرفته است.»، «سطح مالی پایین خانواده دختر و عدم تامین جهیزیه از طرف آنها» و... همه و همه فرهنگ هایی غلطی هستند که متاسفانه مثل قارچ های سمی در جامعه ما رشد یافته اند و کسی به بیهودگی شان نمی اندیشد.