دفاتر ثبت ازدواج و طلاق هنگام عقد زوجين، اجازه كتبي از همسر نخست را لازم نميدانند يعني درخواست اجازه كتبي همسر اول براي دفترخانه لازم نيست
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۱
پرده تلخ: زني هراسان به همراه دو دخترش پاي در دادگاه خانواده ونكگذاشت و پيش روي قاضي ايستاد و گفت: شوهرم 2 سال، خانه را ترك كرده بود تا اينكه چند روز پيش زني در خانهام آمد و گفت كه هوويم است و با لحني تهديدآميز به من دستور داد تا از همسرم جدا شوم تا آنان زندگي بيدغدغهاي را داشته باشند. پروانه كه چهره بسيار غمگيني داشت در ادامه حرفهايش افزود: سهراب از بستگان دور پدرم بود و من و وي كه در مراسم خاكسپاري يكي از فاميلهاي پدرم همديگر را ديده بوديم در همان نگاه نخست عاشق و دلباخته هم شديم تا اينكه سهراب به همراه خانوادهاش براي خواستگاري آمدند. ما با هم ازدواج كرديم و حالا دو دختر داريم كه در حال حاضر 20 و 18 ساله هستند. خانواده ما روزهاي خوشي را داشت تا اينكه بهانهگيريهاي سهراب شروع شد. شوهرم از همهچيز بهانه ميگرفت و خيلي در خانه كمحرف شده بود. وي كه وضعيت مالي خوبي دارد، از نظر مالي من و دخترانم را خيلي خوب حمايت نميكرد. اين رفتارها و بيتوجهيهاي سهراب نسبت به زندگي مشتركش ادامه داشت تا اينكه يك روز سهراب به خانه نيامد. پروانه ادامه داد: «دو سالي بود كه از سهراب خبري نداشتم تا اينكه يك روز زنگ در خانه به صدا درآمد. زن جواني را ديدم كه بدون مقدمهچيني شناسنامه همسرم را به من نشان داد و گفت: شوهرت ازدواج كرده است و من همسر دوم سهراب هستم بهتر است پايت را از زندگي من و شوهرم بيرون بكشي و دنبال زندگيات بروي! من كه از شنيدن اين حرفها شوكه شده بودم با ديدن شناسنامه همسرم همهچيز برايم ثابت شد و به همين خاطر به دادگاه خانواده آمدم تا از همسرم طلاق بگيرم.» زن بيچاره ميخواست همه حق و حقوق قانونياش را ببخشد ولي در عوض از شوهر خيانتكارش جدا شود. اين در حالي است كه براي ازدواج رسمي يا عقد دائم اجازه همسر لازم و ضروري است و در اين صورت همسر اول حق طلاق دارد و ميتواند مهريه و نفقهاش را دريافت كند. مريم خرامان كارشناس حقوقي در خصوص اين پرونده به شوك گفت: طبق قانون اگر مردي بدون اجازه همسرش، ازدواج دومي كند نه تنها مجازات كيفري دارد بلكه زن ميتواند با دريافت همه حق و حقوق خود از شوهرش جدا شود. اگر اثبات شود كه همسر نخست اجازه ازدواج به شوهرش را نداده است تحمل زندان دارد. در ضمن دفاتر ثبت ازدواج و طلاق هنگام عقد زوجين، اجازه كتبي از همسر نخست را لازم نميدانند يعني درخواست اجازه كتبي همسر اول براي دفترخانه لازم نيست. اگر نگاهي به قرآن كريم بيندازيم و در آيات آنقدري تأمل كنيم متوجه ميشويم كه قرآن اجازه ازدواج دوم را به مردان داده است اگرچه خداوند شروطي را به عهده مرد گذاشته است. مثلاً اين كه مرد نميتواند عدالت را بين دو طرف از نظر محبت قلبي ايجاد كند. دين اسلام قابل انعطاف با شرايط روز است و شرايط خاصي را براي ازدواج دوم مرد در نظر گرفته است زيرا احساسات دو زن اجازه نميدهد كه بتوانند با يكديگر زندگي كنند كه اسلام نيز بر آن معترف است. اما سؤالي كه به وجود ميآيد اين است كه چه عواملي باعث ميشود كه مردان به ازدواج دوم روي آورند؟! شرايط حاكم بر خانواده و شرايط اجتماعي عاملي است كه به ازدواج دوم منتهي ميشود. مردان به محض اينكه تمكن مالي پيدا ميكنند با توجه به اينكه اجازه ازدواج دوم را دين داده است به اين بهانه خود را مجاز ميدانند كه بدون تفسير اين آيات كه منوط به شرايط خاص است به سمت ازدواج دوم بروند. نكته بعدي و مهم اين است كه شرايط اجتماع ما مطلوب نيست، زنها فكر امنيت مالي هستند بخصوص زنان بيسرپرست و بدون تمكن مالي كه باعث مي شود آنها به عقد مردان همسردار درآيند. زن به طور معمول تقاضاي كسب عاطفه و امنيت مالي ميكند و اگر از يك مرد بتواند اين نيازهايش را تأمين كند به طور معمول دنبال مرد ديگري نخواهد رفت. پس نتيجه ميگيريم زني به سمت مرد متأهل كشيده ميشود كه يا فاقد امنيت مالي است يا اينكه امنيت عاطفي ندارد. وضعيت ناهنجار فساد اخلاقي كه از طريق شبكههاي ماهوارهاي و شبكههاي اجتماعي گسترش يافته است عاملي است كه به نوعي خاص فحشا را ترويج ميدهد. اگر مردي مقداري از نظر اخلاقي صلاحيت نداشته باشد خواه، ناخواه به سمتي كشيده ميشود كه جبران آن ممكن نيست. مسئله بعدي كه بايد بدان توجه داشت شرايط حاكم بر خانواده است. حمايت عاطفي مرد از جانب همسرش بسيار مهم است. خيلي از زنان وقتي گرفتار بچه ميشوند شوهرشان را فراموش ميكنند. اگر از دوران راهنمايي و دبيرستان كلاسهاي تشكيل خانواده و شناخت همسر برقرار شود ازدواجها به اينجا منتهي نميشوند. اساسيترين مشكل اين است كه زن و شوهرها تفاوتها و نيازهاي همديگر را نميشناسند و بدون شناخت از يكديگر بعد از مدت كوتاهي مسائل احساسي كمرنگ شده و به نقطهاي ميرسند كه نميتوانند با هم زندگي كنند.