آمريکاييها طوري رفتار کردند که گويا اساساً نه اردوغان و داسيلوا در اين دنيا وجود دارند، نه بيانيه تهراني منتشر شده و نه ايران بي سابقه ترين همکاري هستهاي در طول پنج سال گذشته را انجام داده است
تاريخ انتشار: شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۵
آرمان: 7 نکته کوتاه درباره قطعنامه 1929
«7 نکته کوتاه درباره قطعنامه 1929»عنوان سرمقالهي روزنامهي آرمان است كه در آن ميخوانيد؛سرانجام قطعنامه 1929 شوراي امنيت به تصويب رسيد و جز ترکيه و برزيل که به آن رأي منفي دادند و لبنان که رأيش ممتنع بود، 12 عضو دائم و غير دائم، با رأي مثبت خود به اين قطعنامه، شرايط جديدي را بر موضوع هستهاي ايران حاکم کردند.از اين رو بي مناسبت نيست نکاتي چند را در اين خصوص، مختصراً مرور کنيم:
1- آمريکا اصرار داشت که ايران به مبادله اورانيوم سهونيم درصد و 20 درصد تن دهد. واشنگتن حتي از اردوغان و داسيلوا- رهبران ترکيه و برزيل- خواست به تهران بروند و از ايران بخواهند مبادله را بپذيرد. اين سفر انجام شد، ايران مبادله را پذيرفت و بيانيه تهران منتشر شد.با اين حال، آمريکاييها طوري رفتار کردند که گويا اساساً نه اردوغان و داسيلوا در اين دنيا وجود دارند، نه بيانيه تهراني منتشر شده و نه ايران بي سابقه ترين همکاري هستهاي در طول پنج سال گذشته را انجام داده است.اين موضوع نشان ميدهد که آمريکا براي فشار آوردن روي ايران، برنامهاي مدون و غيرقابل عدول دارد و موضوع هستهاي تنها يک دستاويز است.اکنون اين گمانه تقويت شده که آمريکا با اطمينان از اينکه ايران مبادله سوخت را نخواهد پذيرفت، روي آن اصرار ميکرد تا پس از عدم پذيرش ايران، هزينه صدور قطعنامه بر دوش تهران باشد. با اين حال، پس از آنکه ايران اين موضوع را پذيرفت آمريکا ولو با تحمل هزينه سياسي اش، پيشنويس قطعنامه را مطرح و آن را از تصويب گذراند.
2- بيانيه تهران، نمايش توفيقات ديپلماتيک "غيرمتعهدها" بود. همواره کشورهاي بزرگ غربي کوشيده اند خود را محور حل مشکلات بين المللي معرفي کنند ولي ماجراي بيانيه تهران، در حال گشايش ادبيات جديدي در اين عرصه بود با اين مضمون که ديگران هم ميتوانند در حل مسايل بين المللي ايفاي نقش کنند.اين گزاره، البته مطلوب غرب نبود چه آنکه جايگاه انحصاري شان را مخدوش ميکرد.بنابراين، يکي از مهم ترين اهداف قطعنامه، اين بود که بيانيه تهران خنثي شود و مناسبات کنوني جهان، ولو قدمي، رو به دگرگوني نرود. لذا ميتوان گفت که قدرتهاي جهاني حتما اين قطعنامه را تصويب ميکردند ولو اينکه قطعنامه آنها تکرار مکررات باشد. به بيان خلاصه تر، هدف قطعنامه، نه فقط تحريم ايران، بلکه "هوا کردن ابتکار و خنثي سازي مانور غيرمتعهدها" بود.
3- سوزان رايس، نماينده آمريکا در سازمان ملل، در جلسه تصويب قطعنامه گفت: "با تصويب اين قطعنامه، ميخواهيم ايران را وادار به تعليق غني سازي کنيم." آيا اين خواسته آمريکا محقق خواهد شد؟پاسخ، منفي است. با روند تقابلي موجود، ادامه غني سازي براي ايران، يک امر حيثيتي شده و به علاوه با قطعنامه جديد که 23 روز بعد از بيانيه تهران تصويب شد، بياعتمادي ايران به غرب به مراتب تشديد شده است و لذا طبيعي است که ايران، نه تنها غني سازي را معلق نکند بلکه به سمت غني سازي با درصدهاي بالا نيز برود. تهران، امروز نگران تهديدهاست و قاعدتا خواهد کوشيد بخشي از اين نگراني را به طرفهاي مقابل منتقل کند.
4- محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور ايران در واکنش به قطعنامه گفت که اين قطعنامهها پشيزي نميارزند. او پيشتر نيز قطعنامهها را به کاغذ پاره تشبيه کرده بود.
5- قطعنامه 1929 ماهيتا با قطعنامههاي قبلي تفاوت چنداني ندارد. در واقع تاکيدي است بر قبليها و البته احياي آنها که در گذر زمان اجراي شان کمرنگ شده بود.به عنوان مثال در اين قطعنامه کشورهاي جهان از فروش هواپيماي جنگي به ايران منع شدهاند و اين موضوعي است که سالهاست ايران با آن مواجه است، يا از ايران خواسته شده به فعاليتهاي موشکي بالستيک اش خاتمه دهد يا کشورهاي ديگر از همکاري هستهاي با ايران منع و موظف شده اند کشتي هايي که حامل محمولههاي مشکوک به سمت ايران باشند را بازرسي کنند که همه اينها پيشتر نيز وجود داشته اند.
شرکت هايي هم که نامشان در فهرست تحريمها آمده، پيش از اين نيز با مشکلات عملي در عرصه مبادلات بينالمللي مواجه بوده اند و شرايط جديدي برايشان رقم نخورده است.مع الوصف تاکيد بر همين مکررات کشورها را اجراي تحريمها عليه ايران، "رفرش" ميکند و ميتواند براي ايران مشکل زا باشد.به عنوان مثال، هر کشوري که با ايران مشکل داشته باشد ميتواند به بهانه اينکه به کشتيهاي باربري ايران مشکوک است، اقدام به بازرسي و مشکل زايي و متعاقبا باج گيري از ايران باشد.
در بهترين حالت نيز اين اقدامات باعث اخلال در روند حمل و نقل کالا در مسير ايران ميشوند و بدين ترتيب هزينههاي حمل و نقل از بيمه و کرايه کشتي و حقوق پرسنل گرفته تا احتمال دپو کردن محمولههاي کشتيها به بهانه انجام بررسيهاي بيشتر و... بالا ميرود.همه اينها مستقيم و غيرمستقيم روي زندگي ايرانيها تاثير گذار خواهد بود و لذا اينکه طراحان قطعنامه مدعياند تحريمهايشان صرفا متوجه حکومت است و تاثيري در معيشت مردم ندارد، دروغي بيش نيست.
6- شوراي امنيت، قاعدتا در مواردي که خطري براي امنيت جهاني احساس کند، واکنش نشان ميدهد و درباره ايران هم با اين ادعا که ممکن است ايران به سمت توليد سلاح هستهاي برود، عليه ايران چندين قطعنامه تحريمي تصويب کرده است. سوال اينجاست آيا اين برنامه هستهاي صلحآميز ايران خطرناکتر است يا کشوري که اولا عضو ان پي تي نيست، 200 کلاهک هستهاي دارد، به بازرسان حتي يک دقيقه هم اجازه بازرسي از تاسيسات اتمياش را نداده و همين چند روز پيش نيز با کشتن فعالان صلح در آبهاي آزاد بين المللي نشان داد که تا چه اندازه به هنجارهاي بينالمللي ارج مينهد؟اين برخورد تبعيض آميز، بي هيچ تعارفي نشانه دروغگويي غربيهاست. آنها نگران صلح و امنيت جهان نيستند، آنان، نگران صهيونيستهايند، بي هيچ شک و ترديدي!
7- آينده چه خواهدشد؟ در حد کليات ميتوان گفت که با تصويب قطعنامه جريان ضد آمريکايي با دلايل کاملاً موجه و منطقي، به شدت تقويت ميشود. ديوار بي اعتمادي محکم تر و بلندتر ميشود و ايران، با علم به اينکه قدرتهاي جهاني، حتي همکاريهايي مانند بيانيه تهران را نيز به هيچ ميانگارند، انگيزهاي براي تعامل نخواهند داشت.