وقتي رئيس قوه قضائيه ميگويد امنيت اجتماعي مردم مغفول مانده، حتماً مغفول مانده كه ميگويد. جز اين هم نميشد گفت.
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۱۹
نويسنده : عليرضا خاني
شما كه غريبه نيستيد، وقتي رئيس قوه قضائيه ميگويد امنيت اجتماعي مردم مغفول مانده، حتماً مغفول مانده كه ميگويد. جز اين هم نميشد گفت. اتفاقات فجيع اخير جاي ترديد نگذاشت و هر آدم منصف ديگري هم بود، همين را ميگفت.
اين رخدادهاي فجيع، نه تنها وجدان جمعي جامعه را بهم ريخت و آرامش جامعه را متزلزل كرد، كه حيثيت بينالمللي كشور را بيآسيب نگذاشت.
تجربهاي است كه ميگويد: «مردم بين ناامني و فقر، حتماً فقر را انتخاب ميكنند. چون امنيت كه نباشد، دارايي و غنا ديگر معنايي ندارد». امنيت هم،فقط به معناي اسكورت و حفظ جان مسئولان نيست. امنيت يعني وقتي شهروندي از خانه بيرون ميرود، اگر بر دوشش كيفي باشد، در دلش ترسي نباشد. امنيت يعني اگر كسي دخترش در شهري دور دست در دانشگاه پذيرفته شد، مجبور نباشد يا از خير تحصيل او بگذرد يا خودش ـ بياعتماد به سيستم موجود ـ كفش و كلاه كند و با او برود به آن شهر و فرزندش را در معيت خود تا در كلاس ببرد و برگرداند.
امنيت يعني شهروند، شب در خانه بيم سرقت خودرواش را نداشته باشد و روز در خودرو، بيم سرقت خانهاش را. امنيت يعني مسافر،از راننده بيم نكند كه به بيابان ببرد او را و راننده از مسافر ترس نداشته باشد كه به زور به حاشيه هدايتش كند. امنيت يعني پدر، دخترش را در دام و دهليز ناصر پلنگ و اصغر ديزل نيابد و مادر در جيب پسر نوجوان و پارهتنش، شيشه و كراك و هروئين نبيند.
امنيت يعني اگر در محيط خصوصياش، بدحجاب هم بود، ناامن نباشد و بيم جان و آبرو نكند. امنيت يعني اگر كسي به نظام بياعتقاد هم بود،به همان اندازهي مسئولان نظام در امنيت باشد. چه، وظيفه حاكميت، تنها حفظ امنيت افراد درون نظام نيست، حفظ امنيت همه شهروندان و ايرانيان است و همه افراد، همين كه ايرانياند، و اساساً همين كه انسانند، حق دارند از چتر امنيتي بر خوردار باشند.
رئيس قوه قضائيه به درستي گفت كه حفظ امنيت اجتماعي شهروندان مغفول مانده است. اگر مغفول نمانده بود كه نميگفت. او گفت تا بلكه بپذيريم كه اين در شأن ما نيست كه هر روز خبر تعرض دستهجمعي حيوانصفتانه به آدمهايي در گوشه و كنار را بشنويم. در شأن جامعه ما نيست كه در همه شعب بانكهايمان اطلاعيه به ديوار بزنند كه بيرون كه ميرويد دزدان در كمينند. مواظب باشيد كه مسئوليت مال و جانتان با خودتان است.
در شأن مملكت ما نيست كه هر روز در صفحه حوادث روزنامهها خبرهايي بخوانيم كه موي بر انداممان راست شود و نفس در سينهمان حبس... از كيف قاپي و زورگيري و سرقت مسلحانه تا مثله كردن و سوزاندن جسد...
امنيت يعني بپذيريم كه جاي افسران و ماموران انتظامي، پشت بامها نيست كه آنتن جمع كنند. اين كار را كه هر كس ديگري هم از عهدهاش بر ميآيد، جاي آنها در خيابان و كوچه و بازار است كه دزدان و زورگيران و متعرضان را تعقيب كنند و مراقب جان و مال و ناموس مردم باشند. وظيفه نيروهاي امنيتي، فقط تامين امنيت حكومت نيست، حفظ امنيت شهروندان است. برخورد با معترضان نيست، برخورد با متعرضان است. مقابله با گروههاي مافيايي سياه است كه زور ميگويند و زور ميگيرند و پزشك مظلوم را تعرض ميكنند و دختر معصوم را ميدزدند و ميكشند و به حريم خصوصي ميتازند و امنيت عمومي را به بازي ميگيرند و به استخر زنانه حمله ميكنند و كيف دانشجو را ميزنند و يقه استاد را ميدرند و هزار جرم و جنايت ميكنند...
رئيس قوه قضائيه درست گفت كه مغفول مانده است. مردم هم همين را ميگويند. در واقع، او حرف مردم را تكرار كرد. حوادث اخير، گواه صادقي است بر اين حقيقت. او همچنين گفت كه دستگاه قضا در برخورد با جنايتكاران مسامحه نميكند.
ما هم همين را ميخواهيم اما وقتي خبري را ميخوانيم كه يك مجرم خطرناك دستگير شده و در سوابقش هم ميآيد كه مثلاً اين مجرم در طول 3 سال اخير 7 بار به خاطر سرقت و زورگيري و تعرض و... دستگير شده است، اولين پرسشي كه جلويمان ميآيد اين است كه مگر هر دفعه چهقدر در حبس بوده است؟! و چنين آدمي، چهطور آزادانه ميگشته است تا جنايت ديگري بيافريند؟
و دست آخر اينكه اي كاش دستگاه قضايي و امنيتي، همانطور كه در برخورد با برخي گروههاي سياسي تسامح نميكند، لااقل با مجرمان و جنايتكاران هم مسامحه نميكرد.