حجت الاسلام پناهيان: حالا چرا خدا این تصمیما رو سالیانه می گیره؟ چون سال به سال منتظر اعمال تو می مونه ببینه تو امسال چه کار می کنی و بر اساس کارایی که انجام می دهی سال آینده ات را تنظیم می کنه
تاريخ انتشار: دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۱۷
تيترآنلاين - رجا نيوز در مطلبي نوشت : در آستانه ليالي پربرکت قدر سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه درباره عظمت و منزلت این شب را انتخاب کردیم. متن اين سخنراني به شرح زير است:
اینکه فردا از کنار شما چه ماشین هایی عبور کند و يا چه رفقایی را در همسایگی درس و زندگی پیدا کنید؛ با چه کسانی مواجه شويد که با شما مهربان برخورد کنند يا نامهربان،و يا اينکه توجه شما به چه چیزایی به جلب شود؛اینها هیچ کدام تصادفی نیست. حتي اینکه هنگامه صبح و در مسیر به حديث روي ديوار توجه کند. يا فکر کردن در خصوص تاثیر مثبت یا منفی بودن مطلبي که بنا داريم با دوستان خود در ميان بگذاريم. اینها همه مقدراتی است که از قبل تعیین شده و بر اساس حکمت خداوند متعال متناسب با شخصیت و زندگی، دارایی های درونی و بیرونی، برای ما تنظیم میشود.
قدر مقدرات را کسی می داند که بفهمد هیچ وقت تصادفی زندگی نکرده و نخواهد کرد. مقدرات برای کسی مهم است که فقط اتفاق های مهم را جز مقدرات ندانسته و تمام جزئیات زندگی رو جزء مقدرات زندگی خودش حساب کند.
متاسفانه خیلی ها به مقدرات خود، اهمیت نمی دهند و در محضر خداوند عالميان التماس نمی کنند؛ چون زندگی را مثل سنگی که از بالای کوه رها شده و تصادفا حرکتي نامعلوم دارد تا به مقصد برسد، تصور مي کنند در حالي که این طور نیست.
یک لقمه نان و یک قطره آب شما مقدر هست. تمام قطرات آبها و غذاهایی که انسان استفاده می کند منظم است. نمی شود قطره های آب بلا تکلیف بماند. باید روش دستور صادر شود. ذرات عالم هستی نمی توانند بدون تکلیف باشند.
اضافه کنید ذرات اکسیژن و هوایی که تنفس می کنیم، لحظه های سلامتی و لحظه های دردی که با آنها مواجه می شویم. آروم و خرامان در حال راه رفتني، ناگهان پات می خوره گوشه دیوار درد میگيره؛ اینها اتفاق هایی است که همه از قبل برای تو طراحی شده است و وقتی می گويند شب تعیين مقدرات است، یعنی چنین شب باعظمتی.
تو یه لحظه، امشب خدا مقدرات سال آینده شما رو تنظیم میکند. وقتی مقدرات را تنظیم کرد، در طول سال هر چه میخواهی دست و پا بزنی، دست و پا بزن که ديگر فايده ندارد. محدوده آزادی شما در سال آینده تحت سیطره مقدرات شماست. یعنی اول مقدرات معین می شود بعد حیطه آزادی و اراده شما را مشخص می کنند.
اگر فلان کار را انجام دهد یا اگر دعا بخواند یا اگر کار خیر انجام دهد یا اگر کسب روزی حلال کند، ارزشي بيش از قبل خواهد يافت.
لا جبر ولا تفویض و لکن امر بین امرین. الان و در شب قدر آن قسمت جبری زندگی ما مشخص می شود. شما برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنيد؛ اين طور از خدا بخواهيد که خدایا ! اون قسمت مقدرات زندگی منو طوری تنظیم بکن تا بندگی تو برام راحت باشه، تا زندگی براي من راحت باشه. بعضی ها به خاطر دنیای خود از مقدرات الهی می ترسند و هیبت امشب، آنها را فرا مي گيرد در حالي که بعضی به خاطر آخرت خود امشب به درگاه ايزد يکتا پناه مي برند. می دونم هر چی هست تو قلم امشبه.
اگر تنبلی می کنیم برای عبادت، خدایا می دونی که من ضعف دارم، خدايا سال آینده را برای من طوری بنویس که این تنبلی من نابود شود. این دعاها و حرفا را امشب باید بزنی! نه فردا و پس فردا و بعد از ماه رمضان. آن موقع مقدرات تو بسته و تمام شده. ملائکه به چنين شخصي می خندند و می گويند تو این حرف ها را باید شب قدر مي گفتي. بعضی ها اصلا حواسشون نیست که لحظه لحظه زندگیشون طراحی شده از طرف خداست. براي خدا هم این مقدوره که لحظه لحظه زندگی همه را مشخص و بعد همه را رها کند تا زندگی کنند!
پسری دوچرخه سوار است، صبح با ماشینی تصادف مي کند. پاي پسرک صدمه مي بيند. به بیمارستان منتقل مي شود. گويي خدا اين وسط برای بیست نفر برنامه ریزی کرده. اول این پسرک که فلان جرم را انجام داده بود من خواستم این چوب را بخورد.
راننده ماشین برای ماشین خود صدقه نداده بود، دیگری حسد کرد نسبت به راننده و این باید در اثر این حسادت ها و تعامل ها و قوانینی که خدا بین آدم ها گذاشته این لطمه رو ببيند تا حالش جا بیاد.
پدر پسر باید در جایی مالش را انفاق می کرد، انفاق نکرد و این جوری حالا می ریزه تو جوب آب. مادر پسر، بچه ي همسایه را سرزنش کرد و دل مادر آن بچه شکست و حالا نوبت دل سوزي اوست.
بقالی رو می خواستم امتحانش کنم ببینم وقتی کسی جلوي او به زمین بخورد چه طور دست گیری می کند، چون پسر این بقال قراره همین الان یه جای دیگه زمین بخوره و بر اساس این، اون جا را تصمیم بگیرم.
چه کسي می بره درمانگاه. برای اون هم یه حساب مفصل جداگانه. برای تمام کادر بیمارستان هم یه حسابی هست سر همین قصه.
آخر مایی که تمام لحظات زندگیمون دست خداست و این قدر بیچاره ي خدا هستیم، امشب می توانیم پلک روي هم بگذاریم؟ به ما می گويند امشب قراره همه چیز مقدر شود؛ آدم اصلا تا صبح ماته که کاری از او بر نمیاد جز اینکه بیاد در خونه خدا ببینه چه تصمیمی می خوان براش بگیرن. اگه کسی توجه به تقدیر پیدا کنه با همین انگیزه میاد در خونه خدا که بفهمه خدا چه تصمیمی می خواد براش بگیره!
تازه بعضی از این تقدیرایی که براي ما نوشته می شه در تمامي عمر ما تاثیر گذاره. بعضی از اتفاقات، سال آینده برای شما خواهد افتاد و با همین یک امضا که در شب قدر برای شما می کنند تمام عمر شما تحت الشعاع قرار میگیره. امشب دستاتو بالا ببر و سر آن اتفاقات، تاثیر بگذار و کل عمرت را تحت الشعاع قرار بده.
برای بعضی ها هم امشب می نویسند، سال آخر عمر شریف اوست. حالا ببینید خدا امشب چه کار می کند. خدا امشب براي بعضی از رفقای خودش تصمیم میگره، این رفیق منه اگه زیاد بهش پول بدیم می ترسم خراب بشه. یه مقدار تنگی براش بگیرد، من نمی خوام این رفیقم خراب بشه.
برای این یکی رفیقم امکانات بنویسید چون اگه تو تنگی قرار بگيره از در خونه من دور می شه. براي اون یکی یه سفر کربلا بنویسید. دیدید امسال چه جوری محرم آمد در خونه من.
برا این یکی یه سفر حج بنویسد. امسال می خوام اونجا ببینمش. آیا خدا این تصمیما رو بی حساب میگیره؟ نه امشب خدا بخواد از هر کی انتقام بگیره، می گيره و به هر کی بخواد مهربانی کنه امشب می کنه.
شب قدره دیگه...
حالا چرا خدا این تصمیما رو سالیانه می گیره؟ چون سال به سال منتظر اعمال تو می مونه ببینه تو امسال چه کار می کنی و بر اساس کارایی که انجام می دهی سال آینده ات را تنظیم می کنه.
در گذشته چه کار کردی؟ سال بعد را خدا بر اساس سال قبل می نویسه. حالا بریم درخونه خدا. به علی مرتضي قسم بدیم. خدایا قصور ها و لغزش های گذشته ما را در نظر نگیر. العفو...العفو.
به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند. که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟ ما دوتا نگرانی امشب داریم. یکی اینکه خدا با گذشته ما چه کار می کنه. دوم این که خدا با آینده ما چه کار خواهد کرد.
خدایا امشب می دونی چرا آمدم در خونه تو و ذکر می گم، آخه امشب می خوای مقدرات من را رقم بزنی. من از روی ترس به تو پناه آوردم. آمدم ذکر تو بگم که آروم بشم که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
اصلا اگر اشک کسی هم جاري نشد عیب نداره. می گه خدا من از نگرانی زبانم بند آمده و اشکام خشک شده. فقط تا صبح در اثر این دو نگرانی در درگاه تو می ایستم و منتظر لطفت می مونم... برای بعضی ها امشب آخرتشون را هم رقم می زنه. خدا می گه امشب برا این یه کاری کنید که از در خونه من بره. دیگه نمی خوام ببینمش. سال گذشته یه کار زشتی انجام داد که امکان نداره ببخشم. بنویسید که از در خونه من دور و دورتر بشه.
معمولا هم این مقدراتی که هست هیچ دستی نمی خوره. یه گوشه هایی از اون رو می شه تغییر داد اما یا با یک جنایت بزرگ یا به یک عبادت خیلی بزرگ می شه گوشه هایی از این مقدرات رو تغییر داد. اما ما معمولا زندگی عادی خودمون را داریم و هر چی برامون بنویسن همونه....
امسال یه معلم سخت گیر براي این بنده ام بگذارید. ملائکه وقتی دارند می نویسند چون ما را می شناسند می گند خدا این روفوزه می شه با این معلم. این طاقتشو نداره!! همه چیز امشب رقم می خوره. تو فردا چی می خوای بگی؟ حالا وقتی این چیز ها رو به آدم بگن آدم می تونه بخوابه؟
میاد پشت در خونه خدا می ایسته وقتي می گن برو استراحت کن، می گه نمی تونم، نگرانم، اونجا دارند برای آینده من تصمیم می گیرند.
بعضی ها فکر می کنند امشب شب گریه است؛ نه. اصلا تو بیا در خونه خدا فقط بایست. بگو خدا نمی توانم. سر به سجده بگذار تا صبح ناله بزن. نماز بخوان. راه برو. قرآن رو به سر بگیر. بگو خدا نگرانم. خدا را به ائمه معصومین قسم بده.
به خودش قسمش بده......بک یا الله.....بمحمدٍ....بعلیٍ.....
امشب عین صحرای محشر است. می خواهند نتیجه اعمال ما را رقم بزنند. نتیجه اعمال سال گذشته ما را امشب رقم مي زنند و سال آینده ي ما را تعیین کنند. خب آدم نگران می شه! فقط فرقش با روز قیامت این است که آن جا دیگر نمی تونی حرف بزنی و امشب تا حرف بزنی به دهن تو لجام آتشین نمی زنند. "ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلا خائفا"
اما خدا امشب به ماگفته من یه طرف قصه ام و امام زمانم یه طرف قصه... تو هم بنده من بیا ببینم تو چی میگی! خدا آیا حرف من را امشب قبول می کنی؟ با تو حرف بزنم این یک ساله جبران می شه؟ می فرماید عزیز من تو بیا! امشب برای تو به اندازه 80 سال عبادت می نویسم. فقط بیا..
خدایا بیش از 80 سال عبادت کردن از پس یک سال گناه کردن بر نمیاد؟ گفتی لیله القدر خیر من الف شهر!
خدایا من امشب برای علی تو سینه می زنم تو بگو این بنده 80 سال براي علی من سینه زده. نه خدا گویا تو برای آمدن من در خونت دنبال بهانه بودی. به من اجازه صحبت دادی. ارزش امشب را براي من بالا بردی. منو تشویق به آمدن کردی!
قال موسى (عليه السلام): الهى اريد قربک، قال: قربى لمن استيقظ ليلة القدر، قال: الهى اريد رحمتک، قال: رحمتى لمن رحم المساکين ليلة القدر، قال: الهى اريد الجواز على الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فى ليلة القدر، قال: الهى اريد من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبيحه فى ليلة القدر، قال: الهى اريد النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فى ليلة القدر، قال: الهى اريد رضاک، قال: رضاى لمن صلى رکعتين فى لية القدر.
ترجمه: خداوندا! مىخواهم به تو نزديک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بيدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را مىخواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکينان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مىخواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقهاى بدهد. گفتخداوندا! از درختان بهشت و از ميوههايش مىخواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبيحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهايى از جهنم را مىخواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند: گفتخداوندا خشنودى تو را مىخواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.