در دهه 80 يا برخي نويسندگان نتوانستند براي آثارشان مجوز بگيرند و يا برخي از كارهاي آنها مدتها در محاق بوده و با تأخير منتشر شده است؛ بنابراين ما شاهد شكوفايي چنداني نبودهايم
تاريخ انتشار: يکشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۰۳
حسن محمودي معتقد است: ادبيات داستاني دههي 80 همگام با روزگار خود رشد كرده و برآيند جامعهي خودش است.
به گزارش تيترآنلاين، اين داستاننويس در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، با اشاره به مهمترين مؤلفههاي ادبيات دههي 80، گفت: از ميان مهمترين مؤلفههاي ادبيات دههي 80 ميتوان به غياب يك نسل از نويسندگان، حذف گروه عمدهاي از آنها و تأخير در ظهور نسل جديدي از نويسندگان اشاره كرد. اين شرايط در نيمهي دوم دههي 80 تشديد هم شده است.
او افزود: ما يكسري از نويسندگاني را داشتهايم كه در دههي 60 ظهور كردند كه آنها را نسل سوم از نويسندگان مينامند. اينها به دلايل مختلف كه بيشتر به شرايط بيروني نويسنده مربوط ميشد، يا مهاجرت كردند يا ننوشتند و يا آثارشان چاپ نشد؛ بنابراين نسلي كه به نظر ميرسيد شاخصترين آثار را در ادبيات داستاني دههي 80 خلق كنند، به صورت ناگهاني در اين دهه غايباند و اين شرايط خواه ناخواه يك انقطاع را ايجاد كرده است.
اين منتقد ادبي با اشاره به تأخير در ظهور نويسندگان نسل جديد در دههي 80 عنوان كرد: من برخلاف كساني كه فكر ميكنند دههي 80، دههي ظهور نسل جديد است، فكر ميكنم همان شرايطي كه باعث شد گروهي از نويسندگان در دههي 80 غايب باشند، موجب شد در ظهور نويسندگان جديد تأخير به وجود بيايد. در واقع، مؤلفهي مهم تأخير در صدور مجوز سبب شد تا اين نسل نتواند به طور هوشمندانه عمل كند و سير طبيعي و خلاقانهاي داشته باشد.
محمودي افزود: در اين دهه يا برخي نويسندگان نتوانستند براي آثارشان مجوز بگيرند و يا برخي از كارهاي آنها مدتها در محاق بوده و با تأخير منتشر شده است؛ بنابراين ما شاهد شكوفايي چنداني نبودهايم. اين در حالي است كه جامعهي ما تمايل داشته است آثار جديد را مطالعه كند و آثار متوسط به بالا توسط هر ناشري كه منتشر شده، ديده و خوانده شده است. همچنين ما در دههاي نبودهايم كه ناشران به چاپ آثار داستاني تمايل نداشته باشند.
او در ادامه عنوان كرد: اين نكاتي كه طرح كردم، به حاشيههاي ادبيات بازميگردد. اما اگر همين خلأها، غيابها و حذفها نبود، ادبيات دههي 80 شكوفايي بيشتري مييافت؛ اما با اين وجود هم ادبيات دههي 80 رشد خود را داشته است. نويسندهي دههي 80 فرزند زمانهي خودش بوده است.
محمودي ادبيات دههي 80 را ادبياتي متكي بر جريانها خواند و گفت: ادبيات دههي 80، ادبيات تكچهره و متكي بر چهرههايي شاخص نبوده است؛ بلكه جريانهايي شاخص بودهاند؛ يعني دههي 80، دههي چهرهها نبوده؛ بلكه دههاي بوده كه ادبيات جريان داشته است؛ برخلاف دهههاي گذشته كه ادبيات بر چهرهها متكي بوده است. اين سياستهاي حذف و غياب منجر شده تا اين روند شكل بگيرد؛ يعني جايي كه نويسنده خواسته شاخص شود، چون نتوانسته آثارش را منتشر كند، به چهره تبديل نشده است.
اين روزنامهنگار، دههي 80 را دههاي ايراني خواند و افزود: چيزي كه من خيلي به آن معتقدم، اين است كه دههي 80 به شدت ايراني است و ديگر نميتوانيم بگويم كه به شدت تحت تأثير ترجمه و تكنيك است؛ اگرچه اين نويسندگان تكنيكهاي نويسندگان بزرگ جهان را استفاده كردهاند؛ اما جزييات كار نويسنده و سبك خاص او را ميتوانيم ببينيم و ادبيات دههي 80 جاي بزرگي در ادبيات داستاني ما دارد.
او همچنين جايزههاي ادبي در دههي 80 را مهمترين عامل هدايت مخاطب دانست و گفت: جايزههاي ادبي عامل هدايت مخاطب و بالا بردن سليقهي او هستند و پلي ميان ناشر و داستاننويس و مخاطب ايجاد ميكنند؛ در نتيجه، منتقدان رويكرد مخاطبان را در بخش نخبهتر هدايت كردهاند و خوشبختانه ذائقهي مخاطبان بالاتر رفته است. شاهد عيني آن اين است كه آثاري كه منتقدان در جايزههاي ادبي معرفي كردهاند، آثاري بوده كه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفتهاند و مخاطبان عقب نيفتادهاند. به اين صورت نبوده است كه يك كتاب خوب بعد از دو سال مورد استقبال مخاطبان قرار گيرد و از همان اول كتاب مورد استقبال قرار گرفته است. مؤلفههاي مختلفي باعث شده تا اين ادبيات نتوانسته است مخاطب خود را بيابد. در سينما اگر يك فيلمساز بتواند به طور طبيعي آثار خود را منتشر كند، مخاطبان بيشتري مييابد. وقتي ما استمرار انتشار كار نويسندگان را نداشتهايم، اين سبب شده تا مخاطب فراموش كند و يادش برود.
او در ادامه يادآور شد: نويسندگاني كه به طور طبيعي توانستهاند كارهاي خود را منتشر كنند، تيراژ بالايي داشتهاند؛ كساني مانند «جعفر مدرس صادقي» و «مصطفي مستور» كه مهمترين شاخصهي آثارشان، استمرار چاپ بوده است، تيراژهاي بالايي را تجربه كردهاند. شايد اگر بين چاپ آثار آنها وقفه ميافتاد، اين وقفه تيراژ را پايين ميآورد.
حسن محمودي افزود: جايزهها ناشران را تشويق كرده تا كارهاي بهتري چاپ كنند و به مخاطب كارهاي خوب را معرفي كرده است. همچنين نويسنده را تشويق ميكند تا كارهاي بهتري بنويسد. اگرچه جوايز در ايران آنقدرها توان اقتصادي ندارند و در بخش دولتي هم كه بودجهي قابل تأملي وجود دارد، داوران اين جوايز كه خود نويسنده هستند، كمي از دادن اين جايزه دريغ ميكنند. از نظر من، مرزبندياي ميان نويسندگان نيست و هر نويسندهاي كه جايزه بگيرد، ميرود خانهاش و كارش را بهتر ادامه ميدهد.
او سپس به ظهور ناشراني هدفمند در دههي 80 اشاره و خاطرنشان كرد: در دههي 80، يكسري ناشر پيدا شدند كه به صورت هدفمند در ادبيات داستاني سرمايهگذاري و آثار خوبي را منتشر كردند. از سوي ديگر، جرياني به حذف روي آورده و از اين ناشران علنا به عنوان ناشراني كه دارند يك جريان هدفمند را راه مياندازند، نام برده است و اين ميتواند بزرگترين لطمه را به ادبيات بزند.