اذعان بانک مرکزی به عدم تسلط بر بازار سکه به خوبی نشان داد نقدینگی در راه غیرتولیدی و با اهداف سوداگرانه در بازار طلا و ارز نتیجهای از یک سردرگمی سیاستی و شکستی مسبوق به اشتباه بوده و بانک مرکزی ناگزیر به بازگشت از این آزمون و خطاست
تاريخ انتشار: سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۵۳
نويسنده : حمیدرضا طهماسبی پور
حدود یکسال پیش در ایامی که بانک مرکزی به ریاست محمود بهمنی بر طبل افتخارات خود میکوبید و تبدیل ذخایر ارزی بانک مرکزی به طلا و کنترل تورم (پیش از هدفمندی) را هوشمندی خود میخواند، بارها نقد و نوشتههایمان بر این استوار شد که در سایهای کوتاه به خواب خوش فرو نرویم و باور کنیم که رویکرد کنترل نقدینگی هوشمندانه نیست و رشد نقدینگی خطرناک است.
در این خصوص تنها واکنش رییس کل بانک مرکزی رد انتقادها بود تا بگوید افزایش نقدینگی هوشمندانه و به سمت تولید است.
وی که کنترل همزمان تورم را مصداق توفیقهایش میدانست مدعی بود اگر هدفمندی یارانهها اجرا نمیشد، تورم تکرقمی و کاهش بیشتری را تجربه میکرد. به هر حال آن روزها سکاندار بانک مرکزی در قبال دلسوزی رسانهها با همان بیتفاوتی همیشگی دولت هشدارها را رد کرد تا این روزها خود متوجه شود که نقدها درستتر بوده و نقدینگی افسار گسیخته سال قبل جایی زیانش را به اقتصاد کشور نشان داده است. انگار که بار دیگر آزمون و خطای ایشان بر اقتصاد سردرگم کشور به شکست رسیده تا دل ما دردناک از آنی شود که چرا هشدارهای کارشناسی جدی گرفته نمیشود!
مگر نه آن است که سال قبل جملگی کارشناسان رشد نقدینگی را خطر میدانستند و ایشان آن را هدفمند و در سمت تولید میدانست؟ پس چه شده که ایشان پس از بر هم ریختن بازار ارز، سکه و رشد تورم و آشفتگی بازارهای مختلف اقتصادی با تردید خاصی اعلام داشت فکر میکنم با تصویب افزایش نرخ سود سپردههای بانکی در شورای پول و اعتبار بخش عمده نقدینگی 300 هزار میلیارد تومانی به سمت بانکها، بخشهای مختلف اقتصادی، صنایع و کشاورزی هدایت خواهد شد.
آیا این سخنان نشان از شکست سیاست آزمون و خطایی ایشان و نگاه فردمحورانه نیست به واقع اگر کار کارشناسی وجود میداشت چرا باید اکنون شاهد بازگشت به عقب باشیم و بسته پولی و مالی 90 که صغیر و کبیر آن را دلیل آشفتگیها خواندنش را در ماه سوم سال به تیغ اصلاح بسپاریم. چراکه اذعان بانک مرکزی به عدم تسلط بر بازار سکه به خوبی نشان داد نقدینگی در راه غیرتولیدی و با اهداف سوداگرانه در بازار طلا و ارز نتیجهای از یک سردرگمی سیاستی و شکستی مسبوق به اشتباه بوده و بانک مرکزی ناگزیر به بازگشت از این آزمون و خطاست.
به هر حال همین پذیرش اشتباه هم گام خوبی است تا راهی اشتباه اصلاح شود و یاد بگیریم که هر نقدی تخریب نیست و حتما نباید هشدارها محقق شود که باور کنیم اشتباه رفتهایم. باشد که درس گیرند و هر نقدی را اشتباه و بیراه نخوانند و به قول حکما نبینند که میگوید و بشنوند چه میگویند