وقتی با گذشت پنج سال، این اثر هنوز در کشور خودش منتشر نشده اما جایزه بوکر حاضر میشود آییننامه خود را مبنی بر انتشار اولیه اثر به زبان مبدا زیر پا بگذارد و کتاب را در میان نامزدهایش جای دهد،...
تاريخ انتشار: شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۱۴
وقتی یک تغییر بزرگ اجتماعی در کشوری رخ میدهد، دیگر خیلی طبیعی مینماید که برای مدتی، برنامههای هیجانی در دستور کار قرار گیرد، چهرههای جدید و ناشناخته زمام امور را در دست گیرند. اما وقتی چند دهه از این رخداد تغییری بزرگ میگذرد، دیگر طبیعی مینماید که برنامهها و استراتژیهای باپشتوانه فکری و تجربی جایگزین شوند، علاوه بر اصل جستوجوی منفعت در وحدت عمومی و استفاده از سرمایههای ملی، به پیشکسوتان حوزههای مختلف جامعه نیز بهعنوان سرمایههای آن نگریسته شود.
به گزارش ایسنا، علی بهرامی در ادامه یادداشت خود در صفحه آخر روزنامه شرق می نویسد: اواخر سال 86 بود که دولتآبادی از مراحل پایانی نگارش رمان «طریق بسمل شدن» درباره جنگ تحمیلی، رمان «زوال کلنل» درباره تاریخ معاصر و «نون نوشتن» خبر داد. اما از وقتی که طبق خبرها، کتابها از طریق ناشر در نیمه دوم سال 87 به اداره کتاب وزارت ارشاد داده شد، «نون نوشتن» 14 ماه بعد مجوز نشر گرفت؛ اما دو اثر بعدی، با گذشت نزدیک به پنج سال، همچنان به قول قدما، به زیور طبع آراسته نشدهاند. البته سرنوشت دومی کمی متفاوت بوده؛ برخلاف اولی که هیچگاه منتشر نشد و گویا مخالفان زیادی هم از جمله در خارج از وزارت ارشاد دارد، «زوال کلنل»، نهتنها به زبانهای دیگر منتشر شده، بلکه به کشورها و جشنوارههای مختلفی هم سفر کرده است.
ابتدا توسط ناشر سوییسی به زبان آلمانی و سپس به انگلیسی ترجمه شد و همین برگردان انگلیسی در نیمه سال 90 جزو نامزدهای جایزه بوکر آسیا اعلام شد. تاکنون نهتنها این کتاب به زبانهای دیگر و برای دریافت جایزههایی در انگلستان، آلمان و آمریکا ترجمه شده، بلکه تا به حال دولتآبادی با این کتاب به کشورهای آمریکا، ایتالیا، آلمان و انگلیس سفر کرده و برنامههای سفرهای دیگری را هم از جمله در کانادا، محتمل داشته است. درواقع، نهتنها «کلنل» به زبانهای مختلف دنیا در حال ترجمه شدن است و در جایزههای مختلف حضور مییابد، بلکه مانند یک سفیر دیپلماتیک، به کشورهای مختلف سرک میکشد، در دانشگاهها و مراکز فرهنگی کشورهای مختلف با لحن خود نویسنده خوانده و بهطور زنده برای حاضران ترجمه میشود، در قفسههای کتابفروشیها و کتابخانههای نقاط مختلف جهان قرار گرفته و توسط مردمی غریبه به زبان محلی خوانده میشود .
وقتی با گذشت پنج سال، این اثر هنوز در کشور خودش منتشر نشده اما جایزه بوکر حاضر میشود آییننامه خود را مبنی بر انتشار اولیه اثر به زبان مبدا زیر پا بگذارد و کتاب را در میان نامزدهایش جای دهد، یا اینکه «کلنل» هربار که به سالن مملو از جمعیتی در یکی از کشورهای اروپایی و آمریکایی میرود، حتما ذکر میشود که این اثر از کشور ایران است. البته در این حین خود دولتآبادی همچون همیشه در مقام یک شخصیت معقول و حساب و کتابشناس رفتار کرده، در مواجهه با مسوولان مربوط در وزارت ارشاد، نهایت تعامل توام با کرامت را اعمال کرده، حتی در چند باری هم که بهصورت تلفنی و حضوری، بهخاطر همین کتاب طرف بحث رسانههای خارجی قرار گرفته، کاملا در چارچوب و بدون خراب کردن پلهای پشت سر با موضوع برخورد کرده است. شاید به همین دلیل بود که معاون وقت وزارت ارشاد از برطرف شدن مشکل نشر این کتاب به شرط تغییر ناشر خبر داده بود؛ وعدهای که متاسفانه هنوز محقق نشده است. البته نباید فراموش کرد که در این میان دولتآبادی کار خودش را کرده و به سیاق خودش زیسته؛ باز هم نوشته و سخن گفته، در جشن «خانه سینما» سخنرانی توجهبرانگیزی انجام داده، درمراسم شبه ادبی ترتیب یافته با حضور یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری – با طراحی برنامه اعلام قول انتشار کتاب تا پایان دولت فعلی – هم حضور نیافته، تا همچنان ثابت کند برای انتشار کتابش اهل تعامل هست، اما نه به هر قیمتی. شوک نهایی وقتی حادث میشود که این اثر به یک موفقیت چشمگیر بینالمللی دست باید و در مملکت خودش هنوز منتشر نشده باشد. یا وقتی که بالاخره این پیر دیر، زبان به انتقاد بگشاید علیه بلاتکلیف ماندن چندین ساله کتابش و حرفها، سرخط خبرگزاریها شود. بنابراین میتوان گفت این وزارت ارشاد دولت دهم است که تا چند ماه دیگر فرصت دارد تا مسیر انتشار «کلنل» را هموار کند وگرنه «کلنل» راه خودش را پیدا میکند و محمود دولتآبادی هم راه خودش را میرود.