پالیزدار نه اصولگرا بود و نه اصلاحطلب، فقط ایشان خواسته یا ناخواسته در میان شکاف و اختلاف برخی از چهرههای سیاسی کشور قرار گرفتند و در سخنرانی خود از عدهای تعریف و تمجید و عدهای را با اتهامات خود ناراحت کردند.
تيترآنلاين - همشهری ماه چندی پیش با عباس پالیزدار گفتگو کرد. انتشار این گفتوگو حواشی و واکنشهای بسیاری را به همراه داشت. یکی از کسانی که به این گفتوگو واکنش نشان داد، جوادترابی متهم ردیف دوم پرونده پالیزدار بود. جواد ترابی همان بازرس سازمان بازرسی کل کشور طی سالهای 1381 تا 1383 بود که درنهایت سر از کمیته تحقیق و تفحص قوه قضائیه درآورده و بهعنوان کارشناس کمیته تحقیق و تفحص به نقد عملکرد دستگاه قضائی میپردازد و پس از سخنرانی عباس پالیزدار در مورخ 24/3 /1387 (یک روز پس از پالیزدار) دستگیر و روانه زندان میشود. با قریب به 9 ماه حبس سپری میشود. او اعتقاد راسخ دارد که همه افراد درگیر این پرونده از نمایندگان مجلس تا سایرین همگی بیگناه بودند و فقط سخنرانی پالیزدار باعث شده افرادی در یک اقدام تلافیجویانه از موضوع پالیزدار به جای دیگری کشیده شد.
تيترآنلاين نظر شما را به بخشهایی از گفتگوی همشهری ماه با متهم ردیف دوم پرونده پالیزدار که در شماره 53 این ماهنامه منتشر شده جلب مي نمايد:
• بنده قبلا بازرس سازمان بازرسی کل کشور بودم (81 لغایت 83) و زمانیکه آقای پالیزدار در این سازمان در سال 1385 به عنوان دبیر کمیته تحقیق و تفحص مجلس مستقر شده بود، طی تماس تلفنی یکی از همکاران سابقم از حضور ایشان مطلع شده و با ایشان تلفنی گفتوگو کردیم و آقای پالیزدار اشتیاق زیادی برای شنیدن سخنان من نشان داد. ابتدا از ایشان پرسیدم برای بررسی نحوه مصرف بودجه سازمان آمدهاید یا آنکه میخواهید مفاسد اقتصادی را هم بررسی نمایید؟! که پاسخ دادند ما آماده بررسی مفاسد اقتصادی در هر جایی که باشد هستیم و پس از چند جلسه و آشنایی با خانم آجورلو رسما از اینجانب دعوت به همکاری کردند.
• ایشان در مجموع نقش هدایتگر نداشتند زیرا تخصص و سابقه اجرایی در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی نداشته و همچنین با نحوه عملکرد سازمان بازرسی هم آشنایی چندانی نداشتند و پس از اعتراض بنده به آقای پالیزدار، نسبت به برخی از بینظمیهای موجود در کمیته و عدم ارائه شرح وظایف مشخص برای سه کارشناس کمیته (ترابی، عطار، خجسته) در نهایت ایشان طی نامهای وظایف امور مربوط به کمیته را به بنده تفویض کردند و اینجانب به صورت انتخاب تصادفی برای هر کارشناس تعدادی پرونده جهت بررسی تعیین کردم که در همان زمان آقای عطار به دلایل شخصی از همکاری با کمیته منصرف شده و آقای خجسته هم بیشتر در زمینه امور تدارکاتی مشغول شدند و بنده به ناچار وظیفه بررسی و ارائه گزارش کمیته تحقیق و تفحص را به عهده گرفتم و در طول تهیه گزارشهای اولیه و گزارش نهایی کسی نظارتی بر نحوه عملکرد بنده نداشت و پس از پایان کار، این گزارش صاحبان و مدعیان متعددی پیدا کرد. البته باید گفت با اعتمادی که خانم آجورلو و پالیزدار به بنده داشتند شاید دیگر لزومی به نظارت هفتگی و ماهیانه احساس نمیکردند.
• پالیزدار قبل از سخنرانی دانشگاه همدان موضوع را با من در میان گذاشتند و نظر مرا جویا شدند که در پاسخ به ایشان گفتم این کار بسیار خطرناکی است و با توجه به شرایط و جو حاکم در کشور که خیلیها تحمل شنیدن این حرفها را ندارند، این کار شما باعث میشود همه ما در معرض خطر قرار بگیریم و ایشان گفتند «من جوابگوی خون همرزم شهیدم هستم، من باید به آنها جواب بدهم که پس از آنها چه کردهایم؟!» خلاصه ایشان نصایح مرا قبول نکردند و حتی از من دعوت کردند همراه ایشان بروم که به دلایل بسیار زیاد از همراهی خودداری کردم.
• پس از سخنرانی همدان با هم جلسهای داشتیم. در طول جلسه گفتند که در دانشگاه به خاطر اصرار دانشجویان بالاخره تاب نیاوردم و برخی از اسامی را بر زبان آوردم که با استقبال خوبی مواجه شد. پالیزدار یک نسخه از سیدی سخنرانی همدان را در آن جلسه به بنده داد و درخواست کرد بخشهایی از سخنرانی که به گمانش مرتبط با گزارش هیات تحقیق و تفحص بود را بررسی و در مورد آنها اظهارنظر کنم. این درخواست از آن جهت بود که بنده نویسنده گزارش هیات تحقیق و تفحص بودم و از جزئیات پروندهها آگاهی کامل داشتم. پس از بررسی سخنرانی تذکراتی به ایشان دادم که اولا این کار را دیگر تکرار نکند و تحت تاثیر جو موجود و موجهایی که برخی افراد به راه انداختهاند قرار نگیرد، چون شدیدا احساس خطر میکردم؛ در درجه اول برای او و دوم برای خودم و بقیه.
• اگر سیدی سخنرانی همدان را در اختیار دارید به بخشهایی که من اشاره میکنم دوباره دقت کنید. پالیزدار در قسمتهایی از سخنرانیاش مقایسه میکند عملکرد آقایان سعید جلیلی و آقای لاریجانی در پرونده انرژی هستهای را که هرگز در کمیته یا هیات تحقیق چنین چیزی وجود نداشت! در قسمتهایی از سخنرانی به موضوع قاچاق کالا و ارز اشاره میکند که باز میگویم در کمیته ما چنین مطالبی وجود نداشت و گزارش نهایی قرائت شده نیز موید همین مطلب است. ایشان در قسمتهایی از سخنرانی نحوه همکاری سازمان بازرسی را در ارائه پروندهها و کارشکنیهای آنها توضیح میدهد و در آخر به چندین پرونده موجود در سازمان بازرسی اشاره میکند که میتوانم بگویم چون اشراف کامل به موضوع نداشت برخی از پروندهها جابهجا بیان شده بود که این یک امر سهوی بود و... پس اکثر سخنرانی پالیزدار محصول کمیته تحقیق نبوده و ایشان خود اقدام به جمع آوری این دادهها کرده بودند.
• امروز من دو فقره قراردادم با مجلس به همراه تقدیرنامهام را به رویت شما رساندم ولی متاسفانه یکی از نمایندگان عضو هیات تحقیق و تفحص که که در دادسرا برای مواجهه حضوری آمده بودند، هر نوع همکاری با بنده را تکذیب کردند. قبل از جلسه مرا از زندان اوین نزد دادستان سابق تهران بردند. ایشان خطاب به بنده گفتند که نمایندگان مجلس هر نوع همکاری شما با هیات تحقیق و تفحص را تکذیب میکنند. برای مواجهه و دفاع از حقوق خودت آمادهای؟ در پاسخ گفتم بلی، چون همکاری من قانونی بوده و ارتباطی هم با سخنرانی پالیزدار نداشتهام. در ابتدا گمان نمیکردم سخن او درباره انکار نمایندهها درست باشد! و سپس پرسیدم مرا کی آزاد میکنی؟ و ایشان در پاسخ گفتند: شما مواجهه با آقای... را انجام بده.
• ابتدا پیشنهاد همکاری از سوی پالیزدار بود که مورد موافقت خانم آجورلو هم قرار گرفت که در نهایت خانم آجورلو طی نامهای، آقایان پالیزدار، ترابی، عطار و خجسته را به آقای حسن کامران رئیس هیات تحقیق و تفحص جهت همکاری و حذف موانع موجود به منظور ورود و خروج افراد و ایجاد امکانات لازم جهت استقرار و عقد قرارداد و... معرفی کردند.
• سرکار خانم آجورلو به همراه آقای محمد دهقان مسؤولان اصلی کمیته تحقیق و تفحص از سازمان بازرسی کل کشور بودند که در ادامه آقای دهقان از همراهی با کمیته ما تقریبا جدا شده و مسؤولیت کمیته را خانم آجورلو برعهده گرفتند و به نوعی ریاست کمیته در دست خانم آجورلو بود. در آن مقطع احساس میکردم انگیزههای ایشان بیش از سایرین است.
• پس از عضویت من در کمیته تحقیق و تفحص عدهای از افراد متخلف در سازمان بازرسی شدیدا احساس نگرانی میکردند زیرا میدانستند کلیه تخلفات آنها پس از کشف و اثبات در گزارش هیات گنجانده شده و پس از ارسال به مرجع قضایی باید در دادگاه آماده پاسخگویی باشند، از این رو آنها جوی در سازمان به راه انداختند که اگر ترابی در کمیته باشد ما دیگر کار نخواهیم کرد و... موضوع این اعتراضات به اطلاع پالیزدار رسید و حتی طی تماس تلفنی، موضوع را با خانم آجورلو در میان گذاشتند که از ترابی بهعنوان کارشناس استفاده نکنید که نظر خانم آجورلو و پالیزدار، سازمان بازرسی را وادار به موضعگیری کرد و بالاخره روزی به دستور یکی از مسئولان سازمان بازرسی از ورود من به دفتر کمیته در سازمان بازرسی جلوگیری به عمل آمد و مشاجره لفظی شدیدی با آنها بهوجود آمد و مدام غیرقانونی بودن این اقدامشان را تذکر میدادم که در نهایت طی جلسهای با حضور خانم آجورلو و پالیزدار تصمیم بر آن گرفتند که من و خجسته در مجلس مستقر شویم و پرونده از سازمان بازرسی توسط پالیزدار به مجلس منتقل و پس از تصویربرداری به سازمان عودت داده شود و ما نیز در مجلس به کار خودمان یعنی بررسی پروندهها مشغول باشیم.
• پالیزدار پس از آنکه در انتخابات شورای شهر تهران از لیست ستادهای حامیان مردمی آقای احمدینژاد کاندیدا شدند و آرای چندانی هم کسب نکردند و بیشترین آرا را ورزشکاران محبوب مردم از جمله آقایان خادم، دبیر و ساعی کسب کردند، به این نتیجه رسید که برای کاندیدا شدن و کسب آرای مردمی چهره شدن تعیینکننده است و بهعنوان یک چهره طراز اول میبایست مطرح شود. بنابراین سلسله سخنرانیهای موجود در دانشگاهها با عنوانهای مختلف در زمینه مفاسد اقتصادی میتوانست اولین گام باشد زیراکه فضای دانشگاهها و تاثیری که قشر دانشجو میتواند بر فضای انتخابات بگذارد غیرقابلانکار است؛ اینها برداشتهای من پس از انتخابات از رفتار پالیزدار است. در این راستا یکی از دوستان میگفت پالیزدار در مورد سخنرانی در دانشگاهها و تاثیرات احتمالی آن در آینده روی انتخابات با او مشورت کرده بود و پس از اولین سخنرانی که مورد استقبال هم قرار گرفته هماهنگیهای بعدی برای سخنرانی در بیش از 50 دانشگاه کشور توسط یک نهاد دانشجویی به عمل میآید که دعوتنامه دانشگاه کاشان را ملاحظه میکنیم و همینطور دانشگاههای دیگر. در این میان پالیزدار به سخنرانی خودآگاهانه یا ناخودآگاه جهتگیری سیاسی خاصی را میدهد و در حمایت از یک طیف خاص سخنرانی کرده و متاسفانه گزارش هیات تحقیق و تفحص که بنده نوشته بودم و از هرگونه سیاسیکاری به دور بود؛ با این کار پالیزدار در راستای مبارزات حزبی گروه خاصی قرار میگیرد و هر بینندهای با این نحوه سخنرانی میگفت این شیوه عمل کردن فقط در جهت کسب آرا در انتخابات بعدی است، زیراکه فضای سخنرانی عاری از هرگونه مباحث کارشناسی و تجزیه و تحلیل درخصوص دلایل پیدایش مفاسد اقتصادی با آموزههای دینی بسیار قوی و منسجمی که داریم بود، در سخنرانی صرفا به برخی از اسامی اشاره و اتهاماتی به آنها وارد میشود.
• یکی از بازجویان، پالیزدار را به اتاق بازجویی میآورد و میگوید پالیزدار او را نصیحت کن. پالیزدار با صدای گرفتهای از من درخواستی کرد، دلیلش را پرسیدم که چرا؟ گفت: آنها وعده دادهاند تا چند روز دیگر همه ما آزاد خواهیم شد و اصرار کرد ولی قبول نکردم، اما اینگونه اظهار پالیزدار اولین ضربه روحی سنگینی بود که بر من پس از چهار ماه وارد شد. به یکباره پالیزدار تمام باورهای مرا فرو ریخت.
• فقط امروز اتهام افشای اسناد محرمانه و طبقهبندی شده باقی مانده است که من و پالیزدار و سعید. هر سه محکوم شدیم (پالیزدار، شش سال، اینجانب سه سال و سعید دو سال) و بقیه افراد همگی تبرئه شدند. این پرونده با توجه با اینکه اتهامات امنیتی و سیاسی بر ما وارد شده بود، میبایست توسط وزارت اطلاعات بررسی شود و دادگاه نیز در جضور هیئت منصفه برگزار شود.
• قصد ورود به مجادلهای را نداشتم، اگر به شکایت من توجه شده بود و به حقوق من رسیدگی میکردند، امروز جریان پالیزدار اتفاق نمیافتاد. همه عوامل دست به دست هم دادند تا این اتفاق بیفتد. من از همکاری با مجلس هرگز پشیمان نبوده و نخواهم بود. کار ما در حد یک پروژه ملی بود. حال امروز آن کار بزرگ اگر به بیراهه رفته است باید دوستان دیروز من آقای عباس پالیزدار پاسخگو باشند.
• پالیزدار نه اصولگرا بود و نه اصلاحطلب، فقط ایشان خواسته یا ناخواسته در میان شکاف و اختلاف برخی از چهرههای سیاسی کشور قرار گرفتند و در سخنرانی خود از عدهای تعریف و تمجید و عدهای را با اتهامات خود ناراحت کردند. طرف زخم خورده نیز چنین تصور کرد که به راستی پالیزدار از سوی گروه خاصی مامور چنین کاری است، چون دولت نهم با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی به میدان آمده بود و موجی سنگین را در فضای رسانهای کشور به راه انداخته بودند اما من میگویم فقط پالیزدار با این موجی که دولت نهم به راه اندخته بود به همراه شده و سعی کرد خود را به این طیف نزدیک کند و در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی به ایفای نقش بپردازد. به نظر من اگر سخنرانی پالیزدار در رسانههای خارجی مطرح نمیشد، دامنه این پرونده تا این حد گسترش پیدا نمیکرد و چه بسا هرگز پالیزدار دستگیر نمیشد.
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۸۹-۰۷-۲۰ ۲۱:۳۹:۳۰
گفتگو با متهم رديف اول رو هم مي زاشتيد بخونيم چرا نمي زاريد؟ (1362)