آمارها وقتي اعتماد ايجاد ميكنند كه در آن هيچ نشاني از كتمان حقيقت ديده نشود
گرچه آمار بانك مركزي هم به نوعي غلط نيست اما شايد همه واقعيت نباشد چرا كه تفكيك مورد نظر در آن ديده نميشود
تاريخ انتشار: يکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۱۲
نويسنده : فتح الله آملي
دو مركز آمارگيري رسمي در كشور وجود دارند كه دادههاي آماري آنان رسمي و محل مراجعه كارشناسان است. البته مراكز آماري ديگري هم در كشور وجود دارند و محل مراجعه نيز قرار ميگيرند اما اين دو مركز از اقبال و رسميت بيشتري برخوردارند.
يكي از آنها كه شاخصهاي كلي را ارائه ميدهد مركز آمار ايران است و ديگري بانك مركزي كه در مورد شاخصهاي اقتصادي دادههايش، از اعتبار ويژهاي برخوردار است. اخيراً تفاوتهايي بين آمارهاي ارائه شده توسط اين دو مركز ديده ميشود كه ميتواند ترديدهايي را در مورد صحت آمار باعث شود.
بانك مركزي اخيراً نرخ تورم را در 12 ماهه منتهي به ارديبهشت 1390 ، 3/14 درصد اعلام كرده و اين در حالي است كه مركز آمار ايران اين نرخ را بالاي 16درصد ميداند و جالب اينكه مردم عادي كوچه و بازار هيچكدام از اينها را واقعي نميدانند و نرخهاي بسيار بالاتري را مطرح ميكنند.
براي آنكه مساله كمي روشنتر شود بدنيست بدانيم كه نرخ تورم اعلامي توسط بانك مركزي، در برگيرنده متوسط نرخ تورم در كل كشور است. مثلاً ممكن است شما در تهران با رشد قيمت 20 درصدي اجارهبها روبرو باشيد اما اين، ملاك نيست، چرا كه ممكن است در بسياري از شهرها اصولاً نرخ اجارهبها افزايش نداشته باشد و يا حتي ممكن است در برخي مناطق نرخ خريد و فروش مسكن كاهش هم داشته باشد. نكته ديگر اينكه در تعيين نرخ تورم، نسبت هر كالا و يا نقش و يا تاثير هر كالا در سبد هزينه خانوار را هم ميسنجند. مثلاً ميگويند مسكن بالاي 25 درصد در سبد هزينه خانوار ضريب نفوذ دارد پس ضريب آن 25 درصد اعلام ميشود و لذا به همين دليل است در حالي كه شما خيلي راحت سخن از تورم 40درصدي به ميان ميآوريد، نرخ تورم كمتر از 15 درصد اعلام ميشود كه طبيعتاً چندان مورد قبول و اقبال شما نيست. اما آنچه كه براي مردم مهم است تنها اعلام نرخ تورم توسط بانك مركزي نيست. يعني اعلام اين آمارها نيست كه به مردم آرامش و يا دغدغه ميدهد بلكه آن چيزي است كه در برخورد با واقعيت درگير آن ميشوند. به همين خاطر است كه آمارها وقتي اعتماد ايجاد ميكنند كه در آن هيچ نشاني از مصلحتانديشي و يا كتمان حقيقت ديده نشود. لذا لازم است كه حداقل بانك مركزي در ارائه آمارهاي اقتصادي براي آنكه اعتماد بيشتري جلب كند از روشهاي بهتري استفاده كند. مثلا توضيح در مورد تورم نقطه به نقطه و اعلام آن، توضيح در مورد تورم در نقاط شهري، ميزان تورم در هر شهر و مواردي از اين قبيل... از اين دست اعلامها و اعلاميهها هم موجب اعتماد بيشتر مردم ميشود و هم آرامش آنها را به دنبال ميآورد. نكته مهم ديگر اين است كه خوشبختانه برخلاف برخي پيشبينيها، پس از هدفمندي يارانهها شاهد افزايش 60 يا 70 درصدي تورم نبودهايم كه اين خود جاي خرسندي دارد اما اعلام تورم 13 يا 14 درصدي هم كمكي به دولت نخواهد كرد چراكه در عمل مغايرت آن با واقعيت اقتصادي اظهر من الشمس است.
گرچه آمار بانك مركزي هم به نوعي غلط نيست اما شايد همه واقعيت نباشد چرا كه تفكيك مورد نظر در آن ديده نميشود به همين خاطر است كه بسياري از مردم بخصوص در مناطق شهري ميگويند كه آخر چطور وقتي قيمت بنزين 4 برابر، قيمت گازوئيل بيش از 10 برابر، قيمت برق و آب و گاز، چند برابر، قيمت حمل و نقل بين 25 تا 30 درصد و بهاي بسياري از كالاها و خدمات هم بالاي 25درصد رشد داشته و به سراغ هر كالايي هم كه ميرويم گرانتر از قبل شده است، تورم 14 درصدي را قبول كنيم؟
وقتي پنير و كره و تخممرغ و بستني و برنج و نان و مواد شوينده و نخود و عدس و لوبيا و ميوه و نرخ خدمات و تعميرات و كرايه تاكسي و اتوبوس و... همه و همه چيز گران شدهاند آقايان در كجا زندگي ميكنند كه اين چيزها را نميبينند و از چهارده درصد تورم صحبت ميكنند؟ پس معلوم است كه آمار بانك مركزي را خودشان ساختهاند و به خورد مردم دادهاند؟!... (البته ناگفته پيداست كه اين قضاوت درست نيست و بايد گفت كه آمارهاي بانك مركزي را كسي نميسازد و غلط هم نيست منتهي شايد همه واقعيت نباشد).
پيشنهاد نگارنده اين است كه براي باورپذيري بيشتر آمارهاي بانك مركزي، اين بانك در كنار اعلام تورم كلي، آمار تورم منطقهاي را هم بياورد. مثلاً نرخ تورم در تهران يا شيراز يا اصفهان و يا... نكته ديگر نرخ تورم نقطه به نقطه است كه بايد توسط بانك مركزي اعلام شود و معمولاً هم اين بانك به چنين اقدامي دست ميزند. گذشته از همه اينها يك نكته مهم ديگر هم وجود دارد كه در ارائه آمارها بايد مورد دقت و توجه قرار گيرد. نسبت جمعيت ساكن در هر منطقه به جمعيت كل كشور و تأثير افزايش قيمتها در آن منطقه و تعداد جمعيت ساكن در آن منطقه نيز بايد مورد بررسي قرار گيرد. تأثير افزايش قيمتها در منطقهاي با پنجاه هزار جمعيت قاعدتاً با تأثير افزايش قيمتها در منطقهاي با پانصدهزار يا يك ميليون جمعيت قابل جمع نيست.
در يك منطقه ممكن است به علت مهاجرفرستي حتي قيمت مسكن كاهش هم داشته باشد ولي در منطقه مهاجرپذير شاهد افزايش نرخ بهاي مسكن باشيم.
همين طور افزايش نرخ حمل و نقل در منطقهاي ممكن است ده درصد و در منطقه ديگري چهل درصد باشد و لذا افرادي هم كه در هر منطقه زندگي ميكنند و از افزايش تورم همان منطقه تاثير ميپذيرند نيز بايد ديده شوند. در حال حاضر بيش از 300 كالا در تعيين شاخص نرخ تورم در سبد بررسي قرار ميگيرند و هر كالا هم به قيمت نقشي كه در سبد هزينه خانوار دارد، ضريبي گرفته است كه در اين حرفي نيست اما دهها شهر هم در اين بررسي در فهرست تعيين شاخص قيمتي قرار دارند كه جمعيت شهروندان منطقه مورد بررسي و تأثير افزايش قيمتها بر شهروندان و نسبت آن با جمعيت كل كشور و... نيز از جمله مواردي است كه نميتوان از آن چشمپوشي كرد و شفافسازي در اين موارد اتفاقاً نه تنها موجب تضعيف دولت نميشود بلكه در اعتمادسازي مردم نسبت به صحت آمارهاي اعلامي بسيار مؤثر است.
يعني همانطور كه براي هر كالا در سبد هزينه خانوار ضريبي تعيين ميكنيم بايد براي هر شهر هم به نسبت جمعيتي كه دارد و درصدي كه از كل جمعيت كشور شامل آن ميشود نيز ضريبي درنظر گرفت تا واقعيت بيشتر خود را نمايان سازد. در غير اين صورت همين اتفاقي ميافتد كه حال در مواردي افتاده وبرخي از مردم ميگويند كيست كه باور كند قيمتها فقط 14 درصد رشد داشتهاند؟!