کشتی اقتصاد ایران که پیشبینی میشد با افزایش افسانهای بهای نفت روزگار آرامی را سپری کند با انواع و اقسام بحرانهای ...
تاريخ انتشار: سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۴۸
دلارهای نفتی که میتوانست نجاتبخش اقتصاد ایران باشد هرگز اینگونه نشد و کشتی اقتصاد ایران که پیشبینی میشد با افزایش افسانهای بهای نفت روزگار آرامی را سپری کند با انواع و اقسام بحرانهای اقتصادی مواجه شد.
در واقع نهتنها روزگار بر وفق مراد تولید سپری نشد بلکه هرچه میگذرد صدای ناله تولیدکنندگان بیشتر به گوش میرسد تا آنها با نیمی از ظرفیت خود کار کنند و برخی نیز روی خط زیان گام بردارند.
در حالی که سایه تحریمها روزبهروز گستردهتر میشود، کمترین انتظار از مسوولان دولت این بود که مشکلات بینالمللی را به داخل مرزها نکشانند. آنها در حرف یکصدا از بیتاثیر بودن تحریمها میگویند اما بازاری که این روزها افسارش در دست هیچکس نیست، رم کرده و چنان به تحریم بانک مرکزی واکنش نشان داده که حتی تحریمکنندگان هم فکرش را نمیکردند.
تحریمهای خارجی در کنار تدابیر ناصحیح داخلی تنها به التهاب بیشتر انجامید. حالا نهتنها بازار ارز که بازار سکه و حتی مسکن هم متاثر از پول آمریکاییهاست. جالب اینجاست که در اوج این التهابها هیچ صدایی از مسوولان ایرانی بلند نمیشود و هیچکس حاضر نیست به مردم بگوید علت این اتفاقات چیست.
محمود بهمنی هنوز هم در خواب تبدیل کردن ذخایر کشور به طلاست و هر بار که از او انتقاد میکنند ، سینه سپر میکند که من تشخیص دادم ذخایر کشور به طلا تبدیل شود تا با گرانی طلا، کشور میلیاردها دلار سود کند.
شمسالدین حسینی هم که مقابل نامش عنوان سخنگوی دولت نشسته است نه به رسانهها پاسخ میدهد و نه سیاست جدیدی را اعلام میکند که بر پایه آن کشتی اقتصاد کشور از توفان خودساخته نجات یابد. دوربینهای صداوسیما هم که در هر حرکت کوچکی دولتمردان محبوبشان را تنها نمیگذارند، این روزها سراغ هیچکدام از مسوولان نمیروند و دلیل این همه نابسامانی را جویا نمیشوند.
سخن گفتن از لزوم استعفای مدیران بانک مرکزی هم به لطیفهای مانند شده که از فرط تکرار دیگر خندهدار نیست، استیضاح هم که یکبار با لطایفالحیل ناکام ماند.
پس تا اطلاع ثانوی نه کسی استیضاح میشود و نه از استعفا خبری است، تدابیر مخصوص دولت هم چارهساز نبوده و بهتر آن است که بنشینیم به تماشای بازاری افسارگسیخته که سر ایستادن ندارد.