آيا با خود انديشيده ايم که چگونه در آموزش عالي به اين نقطه رسيده ايم ؟
تاريخ انتشار: شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۸:۱۵
نويسنده : جعفر گلابي
دانشگاه اگر واقعي و جدي باشد مماس با كار است يعني اينكه قرار است يك دانشجو پس از اتمام تحصيلش برحسب رشته اي كه انتخاب كرده است در بازار كار جذب شود وبر اساس فني كه آموخته است خدمتي ارايه دهد و حق الزحمه اي دريافت كند .
حالا اگر اين قاعده ساده واصلي فرو ريزد و دانشجو علاوه بر اينكه در شغلي مغاير با رشته تحصيلي آغاز به كار كند و از معلوماتش هم بهره اي نبرد وتازه هنگام كار به كسب تجربه و مهارت بپردازد ديگر درس خواندن و آموختن و خلاقيت رنگ مي بازد و همه چيز به صورتي و مراسمي براي خود فريبي و استاد فريبي و جامعه بازي مبدل مي شود .
بازار كار براساس معيارهايي جز دانش و مهارت نيرو جذب مي كند و دانشگاه هم از جديت فرو مي افتد و فارغ التحصيلي تقديم جامعه مي كند كه داشته ها و انباشته هايش ناقص و معيوب و غير كار بردي است وحتي اگر نمره خوبي كسب كند در كار و خدمتي كه بايد ارايه دهد تاثيري ندارد و اين تسلسل باطل ادامه پيدا مي كند و همه چيز رفته رفته ميان تهي و بي محتوا و صوري و سطحي مي شود .
در اين دور معيوب و خسارت ساز ديگر درس خواندن و استاد ديدن و كلاس رفتن و آموختن چنان از معنا و مفهوم ضروري خود خالي مي شود كه گاه به شوخي مبدل و گاهي رقت آفرين !مي نمايد .
دانشجوي بي انگيزه ما كه در گيرو دار مشكلات گوناگون خوابگاهي و معيشتي و اغلب مشغول به كار است و نيازمند يك مدرك ، تا حقوقش اندكي افزون شود و از آن در مواردي غير از شغل خود و براي تحقير نشدن و مباهات خشك و خالي استفاده كند همه مساعي خويش را بکار مي برد تا از زحمت دانش پژوهي برهد و نمره اي شکار کند وديگر هيچ! از همين رو روش هاي گرفتن نمره از دستان استادان متنوع مي شود و گاهي تا گدايي و التماس هم پيش مي رود .
خبر گـزاري مـهر گـزارشي از عريضه نويسي دانشجويان زير برگه هاي امتحاني براي استادان جهت تمناي چند نمره منتشر کرده است که در جاي خود رقت آفرين و تاثر برانگيز است .
راستي آيا با خود انديشيده ايم که چه سان در آموزش عالي به اين نقطه رسيده ايم ؟ افزودن کار ناشناسي ظرفيت ها به پذيرفته شدگان دردانشگاه ها ، رشد و تکثير قارچ وار دانشگاه هاي الوان وگرايش عجيب و بهمن گونه به مدرک و افزايش ذايقه ها و دکتر گرايي! مفرط که در برخي رسانه ها مرتبا مورد تشويق قرار مي گيرد همه و همه دست به هم داده اند تا بجاي رسيدن به طراز دانشگاه هاي استاندارد، دانشگاه را پايين آوريم و به بضاعت خود نزديک سازيم !
راستي آيا تا کنون شده است که يک موسسه توليدي يا خدماتي از دانشگاهي رسما شکايت کند واز اينکه فارغ التحصيلي نياز فني و معمول آن موسسه را برآورده نکرده است و مدرکش با دانش واقعي فارغ التحصيل تطابق نداشته است ادعاي خسارت کند؟ آيا با خود انديشيده ايم که اين همه امکانات عظيم و منابع مالي نجومي آموزش عالي چه ميزان بايد استخراج علمي ، فني وکاربردي جدي داشته باشد و اکنون چه ميزان دارد؟واقيت آن است که ما بعضا عادت کرده ايم که چيزي را بخواهيم ولي از لوازمش اعراض مي کنيم ، در نتيجه شکل و صورت برايمان اصل مي شود ودرون ومحتوا و اساس و در حاشيه قرار مي گيرد و اين مي شود که دانشجوي اتفاقا مستعد ما براي زحمت درس و مشق بي انگيزه مي شود و به ظاهري و سطحي و مسمايي و مدرکي از دانش بسنده مي کند وراه هاي گوناگون و کم زحمت خريدن وگدايي وگرفتن نمره از استاد را طي مي کند، از آن طرف دلمان را به کميت آمارها و بيلان کاري که ارايه مي شود تا مردمان به اعجاب فرو روند و شاکر مسولين شوند ،خوش مي کنيم!