تيترآنلاين - وقتي از اداره به خانه آمدم، بچه‌ها گفتند كه از طرف شركت گاز آمدند و كنتور را عوض كردند. رفتم و ديدم كه به جاي كنتور قبلي، يك عدد كنتور با ابعاد كوچك‌تر و خوشگل‌تر از قبلي نصب كرده‌اند. ضمن تبسم در دلم گفتم: به اين مي‌گويند شروع عملي هدفمندي يارانه‌ها و صرفه‌جويي در مصرف سوخت!

دو، سه روز اول دورادور به كنتور جديد نگاهي مي‌انداختم و حظ مي‌كردم! تا اين كه نمي‌دانم بگويم شيطان تو جلدم رفت كه وسوسه شدم از نزديك «ميوه ممنوعه» را نگاه كنم! شماره‌هاي سمت راست كنتور با شدت در حال چرخش بود و اولش به چشم‌هايم بي‌اعتماد شدم؛ پيش خودم گفتم: مگر ممكن است؟ سپس رفتم و عينكم را به چشم زدم و اين بار با چشماني مسلح به سمت «خوشگله» رفتم: اعداد هم‌چنان در حال گريز بودند. كنتور نشان مي‌داد كه ما طي اين چهار روز 240 متر گاز مصرف كرده‌ايم! در حالي كه داشتم عدد 240 را نگاه مي‌كردم در ذهنم چرتكه انداختم و رقمي را كه اين كنتور كوچك و ريزنقش در 60 روز ـ شايد هم 50 روز! (يك دوره) ـ نشان خواهد داد محاسبه مي‌كردم!

فردايش به اداره گاز تلفن زدم. گفتند: همينه كه هس! خونه‌تونو دوكنتوري كنين! گفتم: زمستان بهاري! امسال كه هيچ، حتي زمستان‌هاي گذشته كه به مراتب مصرف گازمان بيشتر بود، در طول هر دوره 60 روزه ما چيزي حدود 600 الي 700 متر مكعب مصرف داشتيم، اما حالا با نصب كنتور تازه، مصرف هر دوره ما سر از 3500 الي 3600 متر مكعب خواهد زد. كه صداي خنده كارمند شركت گاز بلند شد: هه...هه...هه! در عوض، يك قبض با مبلغ ماماني واسه‌تون مياد!

راستش جوابي كه شنيدم و كركر خنده‌اي كه به گوشم خورد، حالم را بد كرد! پيش خودم حساب كردم؛ نه تنها بايد كل حقوق ماهيانه‌ام را بگذارم براي «قبض ماماني گاز!»؛ بلكه بايد آن صدقه يارانه را به‌علاوه كمك گرفتن از در و همسايه‌ها را هم رويش بگذارم تا از پس هدفمندي مصرف گاز بربيايم!

لذا؛ روز بعد نامه به دست راهي اداره (شركت) گاز شدم؛ با اين خيال كه حرفم را به كرسي خواهم نشاند و آنان را توجيه خواهم كرد! در نامه كوتاه‌ام صادقانه يادآور شدم با كنتور قبلي كه لابد حسابي كار نمي‌كرد؛ به ازاي هر قبض مبلغ 8 هزار تومان واريز مي‌كرديم. رئيس اداره گاز، نامه‌ام را كه ديد و خواند به صحبت نشست؛ و بعد كامپيوتر جمع‌وجورش را روشن كرد و... سپس دست به ماشين حساب برد. او با استفاده از سلاح ماشين و تكنولوژي به توجيه من پرداخت! (قضيه داشت شكل معكوس به خودش مي‌گرفت!) آنچه كه ماشين حساب او نشان مي‌داد با ‌آنچه كه چرتكه ذهنم مي‌گفت، توماني سه شاهي توفير مي‌كرد!... مي‌گفت: «هر بخاري به طور ميانگين در هر ساعت يك مترمكعب گاز مصرف مي‌كند؛ مي‌شود روزي 24 متر...» ما كه همان وسايل گرمازاي سال‌ها پيش را داشتيم؛ پس چرا بايد مصرف گازمان تا اين حد بالا برود؟! چرا كنتور قبلي اين طور شماره نمي‌انداخت؟!

پرسش من از شركت گاز اين است كه: از اين كه بدون هيچ اطلاعي كنتور قبلي را برداشته و به جايش كنتور تازه‌اي گذاشته‌ايد؛ مشكلي نيست؛ اما چرا بايد كنتوري نصب شود كه انگار با آدم پدركشتگي داشته باشد، عين فرفره مي‌چرخد؟!... مبلغ گاز زياد شده است؛‌ مصرف منزل ما نه تنها بيشتر نشده كه با توجه به سرد نبودن هوا، كمتر از سالهاي پيش نيز شده است.!

زرتشت بختياري ـ لرستان