چرا اكثر کشورهاي عربی مردم سالار نيستند
9 اسفند 1388 ساعت 21:41
رژیمهای عربی در استبداد صاحب سبک هستند. آنها دیکتاتوری را با مظاهری از دموکراسی درآمیختهاند.
رژیمهای عربی در استبداد صاحب سبک هستند. آنها دیکتاتوری را با مظاهری از دموکراسی درآمیختهاند.
در کشورهای عربی که نفت ندارند، کمک خارجی حکم رانت، یعنی پول بیصاحبی را یافته است که دولت با آن خود را از مردم مستقل میکند. مصر، اردن و مراکش از کمکهای خارجی آن گونه استفاده میکنند که کشورهای عربی نفتی از پول نفت.
به گزارش دويچه وله،میزان کمکهای دریافتی از خارج چشمگیر است. مصر به عنوان نمونه سالانه از آمریکا ۲۸ میلیارد دلار کمک برای "توسعه" دریافت میکند، کمکی که به ۵۰ میلیارد دلاری افزوده میشود که از زمان قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ به عنوان اعانه برای امور نظامی در نظر گرفته میشود.
استبداد عربی بر کمک خارجی متکی است. زمانی که بلوک شرق وجود داشت، هم شرق و هم غرب به استبداد کمک میکردند. یک عامل خارجی خود کشورهای عربی هستند. آنها یکدیگر را به سوی استبداد بیشتر سوق میدهند. اتحادیهی عرب، باشگاه ۲۲ رژیم استبدادی است.
اگر سطح کلی رشد، عامل دوری از دموکراسی نباشد، شاید ساختار اقتصادی در این مورد مؤثر باشد. از ۱۶ کشور عربی، ۱۱ تایشان جزو کشورهای "رانتی" محسوب میشوند، یعنی درآمدشان اساسا تابع رانت نفت و گاز است. رانتی که از صدور نفت و گاز به دست میآید، جیب دولت را پر میکند و آن را از مالیات شهروندان بینیاز میسازد.
سیستم رانتی، سیستمی فسادپرور است. پول رانت، پول بیصاحب تلقی میشود که هر کس در پی تصاحب آن است. جامعهی مدنی در کشورهای رانتی ضعیف است. افراد به تولید و ریسک در سرمایهگذاری گرایش ندارند. آنان به دنبال پول سریع و بیدرد سر هستند.
هیچ کدام از ۲۳ کشوری که بیشترین درآمدشان از صادرات از رانت نفت و گاز حاصل میشود، دموکراتیک نیستند.
پنجاه سال پیش سیمور مارتین لیپست (Seymour Martin Lipset)، جامعهشناس سیاسی آمریکایی گفت که هر چه یک کشور مرفهتر باشد، شانس بیشتری برای دستیابی به دموکراسی و حفظ آن دارد. بسیاری از کشورهای عرب "مرفه" هستند، اما هنوز چنین شانسی نصیبشان نشده است.
اگر اساس را درآمد سرانه قرار دهیم، میبینیم که (در سال ۲۰۰۷) کویت تقریبا با نروژ همتراز است، بحرین با فرانسه، عربستان سعودی با کره، عمان با پرتغال و لبنان با کاستاریکا. مصر، اردن، مراکش، سوریه و یمن در تراز پایینی قرار دارند، اما اینها نیز فقیر به حساب نمیآیند. درآمد سرانه در آنها کمتر از هندوستان و اندونزی نیست که نظامهای حکومتیشان انتخاباتی است.
البته درآمد متوسط سرانه، رقمی است که میتواند گولزننده باشد، چون به تنهایی چیزی در مورد توزیع درآمد نمیگوید، و این مسئلهای است که در جهان عرب بسیار مهم است.
کشورهای عربی نفتی به ظاهر بسیار پیشرفته میآیند. اما اگر مبنای قضاوت در مورد توسعهیافتگی را توسعهی انسانی (توسعه در زمینههای بهداشت و آموزش) بگذاریم، میبینیم که ردهی آنها نسبت به درآمد سرانهیشان افت میکند. از این نظر ثروتمندترین کشورهای عربی با پرتغال و مجارستان همتراز هستند. عربستان سعودی با بلغارستان و پاناما همسطح است. مصر از نظر توسعهی انسانی همردیف اندونزی و مراکش همردیف آفریقای جنوبی است.
به نظر لاری دایاموند، استاد جامعهشناسی و سیاستشناسی، رئیس "مرکز دموکراسی" در دانشگاه استانفورد ، دگرگونی در جهان عرب آغاز شده است. و عاملهايي مي تواند به دگرگونی دموکراتیک شتاب بخشد:
۱. دموکراتیک شدن یکی از کشورها و عملکرد آن به عنوان یک مدل. لبنان نمیتواند چنین نقشی را ایفا کند، اما عراق میتواند از این نظر مهم باشد و مهمتر از آن طبعا مصر است.
2. پایین آمدن قیمت نفت. وي به این عامل بیشترین بها را میدهد. به نظر او اگر انقلاب جهانیای در زمینهی فناوری انرژی صورت گیرد و قدرت کارتلهای نفتی درهم بشکند، آنگاه کشورهای عربی هم پا در مسیر دموکراسی خواهند نهاد.
کد مطلب: 114
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcjfxevzuqev.sfu.html?114