تيترآنلاين - چرا مسئولین ارشد اقتصادی ما به ساده ترین اصول اقتصادی معتقد نیستند؟ - نسخه قابل چاپ

چرا مسئولین ارشد اقتصادی ما به ساده ترین اصول اقتصادی معتقد نیستند؟

فرشاد وکیل زاده*

فارس , 21 آذر 1390 ساعت 16:14

آیا مسئولان بانک مرکزی توجه کرده اند که این سودها و رانت ها برای عده ای واسطه یا دلال از چه محلی تامین می شود؟


در حالیکه کارشناسان اقتصادی بارها نسبت به عملکرد سیاستگذاران پولی کشور اعتراض کرده و خواهان در پیش گرفتن رویه های علمی و منطقی برای حل مسائل اقتصادی کشور شده اند، مشخص نیست چرا مسئولان پولی کشور بر سر تدوام اشتباهات خود اصرار می ورزند؟ 

اولین نکته آنکه ماهیت کالایی بازار سکه با بازار طلا و شمش متفاوت است، سکه طلا هر چند بطور طبیعی باید وابستگی زیادی به بازار طلا داشته باشد اما با توجه به آنکه اختیار ضرب آن صرفاً در دست بانک مرکزی است، کالایی خاص محسوب می شود که در دسته بندی بازارها جزء بازار با انحصار در فروش تعریف می شود که قیمت گذاری در آن با بازاری مانند طلا و شمش که تا حدی رقابتی هستند، متفاوت است، لذا در این بازار بانک مرکزی یک انحصارگر در طرف عرضه است که می تواند نسبت به قیمت گذاری این کالا به نحو دلخواه اقدام کند. 

حال اصل ماجرا؛ در ماه‌های اخیر بارها شاهد اقدامات ضد و نقیض بانک مرکزی و مداخلات بی مورد آن در بازار بوده ایم، در مورد اخیر، رئیس کل بانک مرکزی که تا چند وقت پیش علیرغم مسلم بودن وجود حباب در قیمت سکه حتی با نرخ دلار در بازار آزاد، منکر وجود حباب بود و حتی در مورد آخر در 2 آذرماه 1390 بی هیچ دلیلی (بدون افزایش قیمت جهانی طلا یا افزایش قیمت دلار در بازار) اقدام به افزایش 28 هزار تومانی قیمت سکه در یک روز کرده بود (آنچنانکه فعالان اعلام کردند بانک مرکزی سکه را با دلار 1500 تومانی قیمت گذاری کرده است) در روز دوشنبه 7 آذر به یکباره و این بار علیرغم افزایش 2 درصدی قیمت جهانی طلا (از 1680 دلار در هر انس تا 1715 دلار) اعلام می کند سکه حبابی 80 هزار تومانی دارد و در تنها کمتر از 5 روز کاری تا روز شنبه 12 آذر قیمت سکه را علیرغم افزایش قیمت جهانی هر انس طلا به 1745 دلار، با بیش از 90 هزار تومان کاهش به 527 هزار تومان می رساند. 

حال صرف نظر از آنکه بازار چه واکنشی به این اقدام بانک مرکزی داشت، اتخاذ چنین سیاستهای ضد و نقیضی از طرف مهمترین نهاد پولی کشور چه معنایی برای فعالان اقتصادی و آحاد مردم خواهد داشت؟ آیا از بین بردن ارزش و اعتبار صحبتهای بلندپایه ترین مقام پولی کشور توسط خود ایشان توجیهی دارد؟
چرا بانک مرکزی در مقاطعی سکه را بیش از 50 هزار تومان بیش از ارزش واقعی می فروشد و در مقطعی دیگر و علیرغم رشد قیمتهای جهانی طلا، آن را بیش از 60 هزار تومان زیر ارزش واقعی ارزشگذاری می کند؟ 

سوال این است که آیا واقعاً مسئولان بانک مرکزی انتظار دارند با ارزشگذاری سکه به کمتر از ارزش واقعی، قیمت سکه در بازار به همان اندازه کاهش یابد؟ آیا مسئولان بانک مرکزی نمی دانند حتی اگر هر قطعه سکه بهارآزادی را به قیمت 100 هزار تومان و در حجم نامحدود هم در بازار عرضه کنند، قیمت سکه در بازار به کمتر از ارزش واقعی و ذاتی طلای آن نخواهد رسید؟ مسئولان بانک مرکزی مطمئن باشند با دلار 1345 تومانی و طلای هر انس 1710 دلاری، قیمت سکه در بازار به کمتر از 565 هزار تومان نخواهد رسید، پس اقدام اخیر بانک مرکزی در قیمت گذاری سکه به کمتر از ارزش طلای آن در بازار چه معنایی می تواند داشته باشد؟ 

چرا بانک مرکزی و مسئولان آن با اتخاذ سیاستهای اشتباه، باعث ایجاد رانت و صف های طویل در جلوی بانکها و ایجاد مشاغل کاذب برای عده ای دلال و واسطه می شوند؟ آیا مسئولان بانک مرکزی از ایجاد رانت های بیش از 400 هزار تومانی ناشی از خرید سکه در بانک و فروش آن در بازار آزاد، آن هم در شرایطی که خیلی از شاغلین دارای حداقل حقوق 330 هزار تومانی بوده و یا بخش عظیمی از جامعه و جوانان بیکار بوده، انتظاری دیگری غیر از ایجاد صف های طولانی دارند؟ 

آیا در آستانه ورود به سال 2012 میلادی می توان نمونه مشابهی از چنین سیاستگذاری های اقتصادی در کشورهای دیگر مشاهده کرد؟ چرا مسئولین ارشد اقتصادی ما به ساده ترین اصول اقتصادی معتقد نیستند؟
اما سوال مهمتر اینکه آیا مسئولان بانک مرکزی توجه کرده اند که این سودها و رانت ها برای عده ای واسطه یا دلال از چه محلی تامین می شود؟ آیا این سودها از محل بیت المال تامین نمی شود؟ چرا نباید مسئولین پاسخگوی عملکرد خود باشند؟ 

تنها خواسته کارشناسان از مسئولان اقتصادی آن است که ضمن درک شرایط ویژه اقتصادی و سیاسی کشور، با رویکردی علمی و منطقی با مشکلات برخورد کرده و سعی نکنند مشکلات اقتصادی را با راه حل های غیر اقتصادی حل نمایند. در مورد اخیر با توجه به آنکه ارزش هر قطعه سکه به پارامترهایی چون قیمت جهانی طلا و ارزش دلار در بازار آزاد وابسته است، بانک مرکزی نیز قادر است با قیمتهای متغیر و بر اساس نوسان این دو پارامتر در بازار، سکه در را در طول روز قیمت گذاری کرده و آن را به فروش برساند و واقعا نشان دهد که هیچ پارامتر غیراقتصادی در این قیمت گذاری ها نقش ندارد. 

در پایان آنکه مشکل بازار سکه تنها بخش کوچکی از مشکلات فعلی جامعه ما بوده و بخش مهمتر بخش ارزی است که امروزه به مهمترین موضوع اقتصادی کشور بدل شده و در شرایط فعلی می تواند پاشنه آشیل کشور باشد، موضوعی که در مقالات بعدی به آن اشاره خواهم داشت. 

* کارشناس اقتصادی


کد مطلب: 3717

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcj.vetfuqeaasfzu.html?3717

تيترآنلاين
  http://titronline.ir