مشكلات فعلي را رها كرده ايم و مشكلات 20 سال ديگر را حل مي كنيم
10 مرداد 1389 ساعت 8:07
نويسنده : عليرضا خاني
اگر بگويم شهرهاي بزرگ فضاي نفسكشيدن ندارد، ترافيك بيداد ميكند، شلوغي اعصاب مردم را بكلي مختل كرده است، آلودگي هوا كم بود، آلودگي آب هم اضافه شده است،
تيترآنلاين - روز نيمه شعبان كه اعلام شد دولت اسناد هديه يك ميليون توماني را طي مراسمي به خانواده 12 نفر از نوزادان متولد 89 تحويل داده است و به همه كساني كه از اول فروردين امسال متولد شدند، اين پول، بعلاوه پولهاي سالانه ديگري پرداخت ميشود، يكي از دوستان به من گفت: چرا در اين مورد چيزي نمي نويسي؟ اين كار ميتواند محرك رشد جمعيت دوباره كشور شود، ضمن اينكه پول هنگفتي هم ميخواهد.
گفتم: اولاً كه نوشتهام و چند بار هم نوشتهام. ثانياً شما خيال ميكنيد كه در اين مورد چيزي هست كه بنده حقير مسكين سراپا تقصير بدانم و دولت كريمه نداند؟
مثلاً اگر بخواهم بگويم كه جمعيت ايران در 30 سال اخير يكي از پرشتابترين نرخهاي رشد را در جهان داشته و از 35 ميليون نفر به 75 ميليون نفر رسيده، شما فكر ميكنيد دولت اين آمار را نميداند؟
اگر بگويم، همين الان، بدون جايزه و تشويق، طبق آمار هر ماه 110 هزار نفر و هر سال يك ميليون و 400 هزار نفر در كشور متولد ميشوند، خيال ميكنيد دولت نميداند؟ اصلاً اين آمار را خود دولت منتشر ميكند.
اگر بگويم شهرهاي بزرگ فضاي نفسكشيدن ندارد، ترافيك بيداد ميكند، شلوغي اعصاب مردم را بكلي مختل كرده است، آلودگي هوا كم بود، آلودگي آب هم اضافه شده است، همينطورش هم كمبود برق داريم، بنزين كم است، خشكسالي بيداد ميكند، خيلي از جوانان بيكارند، اعتياد آزار ميدهد روح جامعه را، خيليها هنوز زيرخط فقرند. مشكل مسكن كه هنوز حل نشده، تورم كه هنوز رفع نشده... گمان ميكنيد نميدانند؟
اگر بگويم نميتوان كه از يك طرف مردم را به كوچك كردن الگوي مصرف مسكن تشويق كرد و مثلاً گفت كه در آپارتمان 30 يا 40 متري زندگي كنيد و از آن طرف هم به داشتن فرزند بيشتر تشويق كرد، اينها با هم تناقض دارد...
اگر بگويم سازمان ثبت احوال اعلام كرده در همه استانهاي كشور رشد جمعيت مثبت است و آمار تولد خيلي بيشتر از مرگ و مير است...
اگر بگويم وزير بهداشت ميگويد اگر هم قرار باشد سياستهاي مشوق جمعيت اجرا كنيم بايد هوشمند باشد و براي نواحياي اجرا شود كه رشد جمعيتشان كم يا منفي ميشود، اما مثلاً رشد جمعيت استان سيستان و بلوچستان، كه محروم هم هست، 2 برابر ميانگين كشور است. پس نميشود كه براي آن جاهايي هم كه هنوز مشكل رشد شديد جمعيت دارند، سياستهاي تشويقي اجرا كنيم...
اگر بگويم سالها طول كشيد كه در اواخر دهه 60 مسئولان با علم و تجربه به اين نتيجه قطعي رسيدند كه جمعيت بايد كنترل شود و كشور بتواند نفسي بكشد و به سوي توسعه حركت كند، با سازمانهاي بينالمللي همكاري شد، مراجع عظام تقليد فتاوي متناسب با شرايط دادند، سازمان ملل كمك كرد، نهايتاً داشتيم به وضع نسبتاً خوبي ميرسيديم كه ...
اگر بگويم اين كار دولت مغاير قانون مجلس است. مجلس در سال 67 قانوني تصويب كرده كه طبق آن هر تصميم و عملي كه مشوق رشد جمعيت باشد ممنوع است و تا آن قانون پابرجاست و لغو نشده نميتوان اين كار را كرد و اگر قانون مجلس هم بخواهد لغو شود، خود مجلس ميتواند اين كار را بكند و نه دولت...
اگر بگويم اجراي اين كار در سال اول 14 هزار ميليارد تومان بودجه ميخواهد كه بودجه وحشتناكي است و مجلس هم چنين بودجهاي براي اين طرح تصويب نكرده ...
اگر بگويم به فرض كه اين كار شد، بعد از 20 سال با توجه به نرخ سود بانكي ـ كه قرار است كم شود ـ اين پول 200 ميليون تومان كه گفتهايد نميشود، خيلي كمتر ميشود... حتي اگر به فرض محال، اين مبلغ هم با كمك خانواده و ... جمع شد، با روند تورم فعلي معلوم نيست آن موقع با آن يك پرايد هم بشود خريد يا نه! چه رسد به هزينه اشتغال و ازدواج و مسكن و...
اگر بگويم وقتي قرار است براي جوانان كاري بكنيم، خيلي طبيعي است كه اولويت با جوانان امروز باشد نه جوانان 20 سال آينده و در هيچ نقطهاي از دنيا سابقه نداشته كه دولتي مشكلات الان را به حال خود رها كند تا مشكلات 20 سال ديگر را حل كند...
گمان ميكنيد كه دولت و كارشناسان آن، اينها را نميدانند. قطعاً ميدانند و بسيار بهتر از بنده كماطلاع ميدانند. منتها، به هر دليلي، تصميمشان را گرفتهاند و به نظر نميرسد از آن برگردند. براي همين هم من مقالهاي در اين خصوص نمينويسم و نقدي هم بر آن ندارم.
اما براي اينكه، حال كه اين ستون اشغال شده، نكتهاي هم براي خوانندگان داشته باشد، به گفتن يك نكته كوچولو كه هر چند كمي دشوار، اما شيرين است، بسنده ميكنم.
در جامعهشناسي اصطلاحي داريم كه تا حد زيادي مهجور مانده اما اصطلاح جالبي است به اسم «استريو تايپ»(STEREOTYPE) اين واژه در فارسي به «نگرشهاي كليشهاي» يا «برداشتهاي قالبي» ترجمه شده كه ترجمه خوبي هم نيست. اگر بخواهيم معني آن را باز كنيم، ميشود اين طور مثال زد كه كسي در نور يك رعد و برق شبانه، ناگهان ميگويد كه كشتياي بزرگ در آسمان ديده است. هر چند ديگران بخواهند اثبات كنند كه اين امكان ندارد، حتماً ابري بوده است كه به شكل كشتي درآمده، قبول نميكند حتي حاضر است تمام قوانين حاكم بر فيزيك و رياضي و چه بسا خلقت را نفي كند تا بفهماند كه آنچه او ديده و ميگويد درست بوده و بقيه عالم اشتباه ميكنند... ولاغير!
امازيباترين جمله براي فهماندن معني اين واژه را يك روانشناس اجتماعي به نام «گوردون آلپورت» گفته است. او ميگويد:
«هرگز با واقعيت مزاحم من نشويد، چون من تصميم خود را گرفتهام!»
کد مطلب: 671
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdchtzn-d23nq.ft2.html?671