مردم ميخواهند ببينند چه تغيير مثبتي در زندگي روزمرهشان اتفاق افتاده است؟
16 مهر 1390 ساعت 21:00
نويسنده : عليرضا خاني
معيار مردم «آمار» نيست. «عمل» است. اگر دولتي تصادفاً همه آمارهايش هم درست باشد اما در زندگي مردم تغيير محسوسي ايجاد نكند، كارنامه موفقي ندارد.
اوضاع و احوال كشور و جامعه و مردم را در اين سرزمين، همواره از دو سو ميتوان ديد.
يكسو، آمارهايي ارائه ميشود كه همه چيز را در حد مطلوب و عالي و حتي بعضاً فراتر از مطلوب و عالي مي نمايد و مختصر مشكلات باقي مانده را به سرعت در حال رفع شدن ميداند و كار را از اين هم بالاتر گرفته است و دنبال حل كردن مشكلات بقيه نواحي عالم است. از اين ديدگاه، نه تنها مشكلي نيست كه آسان نشود، بلكه اساساً مشكلي نيست كه آسان و حل نشده باشد و آنچه در رسانههاي مختلف در مورد مسائل و مصائب مردم انعكاس دارد، توطئه و كينهورزي براي آسيب رساندن به وجهه دولت است. همه كارها در سيستم موجود براساس كار كارشناسي و با بهترين كيفيت و پايينترين قيمت ممكن، انجام ميشود و سرعت امور به قدري بالاست كه حتي اعتراض ميكند چرا برنامه افق 1404 اين قدر كوتهبينانه نوشته شده است و ما همين الان به برخي از اهداف 20 سال آينده دست يافته و از آن عبور کرده ايم و در كف با كفايت ما كاري نيست كه نشود يا نشده باشد و همه امور در احسنالحال است و همه چيز خوب و همه مردم خوشبخت و همه آدمها راضياند والان ما بسرعت و شدت در حال رشد و ترقي و پيشرفت و ريشهكن كردن بيكاري و تورم و شكافتن سقف فلك براي در انداختن طرحي نو هستيم...
ديگر سو، اوضاع اينگونه نيست. صحنه و پهنه كشور از منظر و زاويهاي ديگر، چهرهاي ديگرگون دارد. فقر همچنان موريانهوار، اندام بخشي از جامعه را ميخورد. فقر فرهنگي به گونهاي است كه نويسنده مؤمن و متعهد در مراسم بزرگداشتش ميگويد: در سراشيبي اضمحلال فرهنگي قرار داريم. سرانه مطالعه كمتر از 20 دقيقه و تيراژ كتاب در جامعه 75 ميليوني، هزار جلد است و مجموع تيراژ روزنامهها به 2 ميليون نسخه نميرسد. رفتار خشن در ميان مردم رو به ترويج و هنجارشكني ميان جوانان رو به تزايد است.قانونشكني و ارزششكني در اخبار تلفات سوانح رانندگي يا تجاوزات دستهجمعي و انواع مفاسد ديگر را ميتوان به وفور ديد.
در حوزه اقتصاد هم عليرغم پرداخت يارانه نقدي، وضع مردم كماكان تغيير چشمگيري نداشته است. تفاوت سطح زندگي در مناطق محروم با اقليت مرفه مردم، وحشتناك است. مطابق آمار رسمي سوءتغذيه در بسياري از استانها همچنان باقيست. كودكان كار و كودكان رها در خيابان، همچنان همه جا قابل رؤيتند. هوا همچنان آلوده و شهرها شلوغ و بينظمند. بچههاي مردم كار گير نميآورند اما مواد مخدر به وفور. قيمت گوشت در تهران 2 برابر واشنگتن است و حقوق يك كارمند در اينجا، يك پنجم آنجاست. تخممرغ شده است دانهاي 350 تومان. سوءاستفاده و اختلاس كلان، به اعتماد بين مردم و دولت آسيب زده است. حركت به سمت استفاده از راههاي غيرقانوني يا به اصطلاح «ميانبر» تبديل به رقابت ميان بخش قابل توجهي از جامعه شده و اصول اخلاقي اجتماع آسيب ديده و اعتبار و جايگاه قوانين، مرتباً خدشهدار و خراشناك ميشود...
اما از ميان اين دو ديدگاه كدام درست است؟ آمارها و ارقام اول درست است يا مشاهدات و ملموسات دوم؟ بديهي است مردم ـ توده مردم ـ كاري با آمار و ارقام و حتي ادعا و وعده ندارند. آنها ميخواهند به طور محسوس ببينند چه تغيير مثبتي در زندگي روزمرهشان اتفاق افتاده است؟ آيا قدرت خريدشان بالا رفته است؟ شرايط زندگي مادي و جسمي و روحيشان بهبود يافته است؟ دغدغههاي تحصيل و كار فرزندانشان و نگرانيهاي اداره زندگيشان كم شده است؟
معيار مردم «آمار» نيست. «عمل» است. اگر دولتي تصادفاً همه آمارهايش هم درست باشد اما در زندگي مردم تغيير محسوسي ايجاد نكند، كارنامه موفقي ندارد. بنابراين دولتمردان بايد توجه داشته باشند كه مردم، معيار آمار را مشاهدات و محسوسات و ملموسات خود ميدانند نه اينكه معيار زندگي خود را، آمارهاي رسمي بگيرند. به عبارتي، مردم «آنچه ميبينند» را محكِ «آنچه ميشنوند»، ميگيرند. نه برعكس. و حكومتگران در موقع ارائه آمار و شعارها و وعدهها و ادعاهاي بلندبالا نبايد فراموش كنند كه محك هميشه در دست مخاطبان است.
کد مطلب: 3292
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdch.wnxt23niiftd2.html?3292