تيترآنلاين - كتاب ها هم مرگ و میر دارند - نسخه قابل چاپ

كتاب ها هم مرگ و میر دارند

آزاده شمس

17 شهريور 1392 ساعت 21:15

کتاب منتشرنشده چون جنینی است در پیکر مادر که هنوز سرنوشتش مشخص نیست و با وجود این‌که شکل گرفته، اما هنوز تا به دنیا آمدنش یک گام دیگر باقی‌ است


کتاب منتشرنشده چون جنینی است در پیکر مادر که هنوز سرنوشتش مشخص نیست و با وجود این‌که شکل گرفته، اما هنوز تا به دنیا آمدنش یک گام دیگر باقی‌ است.

به گزارش ایسنا، بنا بر آمارها، نرخ مرگ و میر نوزادان در ایران 22 به 1000 است، اما این آمار درباره کتاب‌ها چندان مشخص نیست.

البته مسؤولان وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت قبل معتقد بودند، در میان کتاب‌های ارائه‌شده برای دریافت مجوز نشر، درصد بسیار کمی از کتاب‌ها مجوز نمی‌گیرند، اما اهل قلم در این زمینه نارضایتی‌هایی داشتند؛ از جمله طولانی شدن روند بررسی کتاب‌ها، برخورد سلیقه‌یی در ممیزی کتاب و نامشخص بودن ضوابط. در عین حال کتاب‌هایی هم بودند که از انتشار بازمی‌ماندند.

خبرنگار ایسنا در گفت‌وگو با تعدادی از «اهل ادبیات» از کتاب‌هایی جویا شده که در این سال‌ها غیرقابل چاپ اعلام شده‌اند یا هنوز منتظر مجوزند و امکان انتشار نیافته‌اند.

فتح‌الله بی‌نیاز می‌گوید، 9 رمان و چهار مجموعه داستان منتشرنشده دارد: رمان «خیبر غریب» که اتفاق‌هایش در سال‌های 1339 و 40 می‌گذرد، یک سال و نیم منتظر مجوز بود و وقتی به دست من رسید، آن‌قدر حذفیات داشت که شخصیت جوان سرکش آن به یک شخصیت مثبت تبدیل شده بود. هرچه ناشر گفت این کتاب را چاپ کن، حاضر نشدم. مجموعه داستان «شب مغلوب‌ها» را هم به نشر گل‌آذین دادم، حدود 20 ماه منتظر مجوز بود، اما باز هم در حذفیات، داستان تکه پاره شد و من حاضر نشدم آن را چاپ کنم. جلد چهارم و پنجم کتاب «نقد و تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان» هم بیش از یک سال است از سوی نشر افراز برای مجوز ارائه شده، اما هنوز از مجوز آن خبری نیست. به همین دلیل، سایر کتاب‌هایم را برای دریافت مجوز ارایه نکردم، چون می‌دانستم سرنوشتی مشابه کتاب‌های قبلی پیدا می‌کنند. رمان‌های «آفتابگردان‌های پژمرده»، «این رنگین‌کمان را به من بدهید»، «سمت چپ پرتگاه»، «ما آلوده‌ها»، «همه در تهران نمی‌میرند»، «هذیان یک مغروق»، «قلمروی پنهان ابلیس»، «بادهای سهمگین غروب» و مجموعه داستان‌های «خواهرم منیژه»، «شبنم و شقایق» و «برق کمرنگ آفتاب» را آماده چاپ دارم، اما با این شرایط برای انتشار آن‌ها اقدامی نمی‌کنم. فکر می‌کنم این کتاب‌ها را دیگر خودم نتوانم چاپ کنم و بعد از مرگم زنم باید آن‌ها را منتشر کند.

محمود دولت‌آبادی هم مدت‌هاست دو کتاب را در انتظار انتشار دارد؛ رمان «طریق بسمل شدن» با موضوع جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق و رمان بحث‌برانگیز «زوال کلنل» درباره‌ی تاریخ معاصر ایران از مهرماه سال 87 توسط نشر چشمه برای دریافت مجوز نشر ارائه شدند. این در حالی است که «زوال کلنل» تا کنون به زبان‌های مختلفی ترجمه شده و نامزد جایزه‌ بوکر آسیا و همچنین جایزه‌ بهترین کتاب داستانی ترجمه در آمریکا شده است.

حسن میرعابدینی کتابش غیرقابل چاپ اعلام نشده، اما چاپ پنجم کتاب «صد سال داستان‌نویسی» او در بازار تمام شده و به دلیل لغو مجوز ناشر، امکان چاپ دوباره این کتاب فراهم نشده است.

علی‌اشرف درویشیان که کتاب «دانه و پیمانه» را در انتظار چاپ دارد، می‌گوید: این کتاب از سوی نشر چشمه برای دریافت مجوز نشر عرضه شده بود و مجوز نشر گرفت، اما فعالیت ناشر را متوقف کردند و این کتاب از سوی نشر گیسا برای دریافت مجوز عرضه شده که هنوز از دریافت مجوز آن خبری نیست.

محمدعلی سپانلو هم ترجمه پنج کتاب را در انتظار مجوز نشر دارد که درباره آن‌ها می‌گوید: چاپ چهارم ترجمه رمان «مقلدها»ی گراهام گرین از سوی نشر افق ارائه شده، «فصلی در دوزخ» شعرهای آرتور رمبوست که چاپ دوم آن از سوی چشمه عرضه شده و دو نمایشنامه آلبر کامو «عادل‌ها» و «شهربندان» هم از سوی نشر نگاه برای دریافت مجوز ارائه شده‌اند. این کتاب‌ها نزدیک چهار سال است که چنین وضعیتی دارند. همچنین ترجمه‌ی نمایشنامه‌ای از آلن سیکسو را هفت سال پیش به ارشاد دادم که این کتاب هم هنوز مجوز نگرفته است. این در حالی است که هیچ‌کدام‌شان هیچ‌ چیز خلاف قانونی ندارند و تنها به دلیل مسائل سلیقه‌یی مجوز نمی‌گیرند. از مجموعه تاریخ شفاهی نشر ثالث هم کتابی درباره من به ارشاد داده شده که این کتاب همچنان مجوز نشر ندارد.

خجسته کیهان که زندگی‌نامه ماریو بارگاس یوسا با نام «ماهی در آب» را در انتظار انتشار دارد، می‌گوید: این کتاب سه سال است که منتظر مجوز است، در این میان یک بار اصلاحیه خورد که من این اصلاحات را انجام دادم و بعد گفتند مجوز نمی‌دهیم. باز قرار شد تجدید نظر کنند، اما هنوز از انتشارش خبری نیست.

همچنین سیدعلی صالحی درباره کتاب‌های در انتظارش می‌گوید: مجموعه شعر «تمرین آماده باش کبوتر» از سوی نشر ثالث برای دریافت مجوز ارائه شد که یک سال منتظر مجوز بود، اما مجوز نگرفت. مجموعه شعر «یک نفر این‌جا دوستت دارد» از سوی نشر نگاه برای دریافت مجوز ارائه شد که این کتاب هم غیرقابل چاپ خوانده شد. همچنین مجموعه شعر «نثار نام کوچک تو» از سوی همین ناشر و «آغوش، حروف آهسته آزادی» از سوی نشر نیماژ برای دریافت مجوز به ارشاد داده شده‌اند که هنوز مجوز نشر دریافت نکرده‌اند.

محمد شمس ‌لنگرودی هم عنوان می‌کند: شش سال پیش رمان «شکست‌خوردگان را چه کسی دوست دارد» را برای دریافت مجوز از سوی نشر آهنگ دیگر به وزارت ارشاد دادم که جواب روشنی درباره این کتاب به من نداده‌اند. همچنین پنج سال پیش مجموعه شعر «صبح‌ آفتابی‌تان به خیر گرگ برفی» را به اداره کتاب دادم که برای این کتاب هم هرگز جواب روشنی دریافت نکردم. برای همین با توقف این دو کتاب در وزارت ارشاد، من هم دو مجموعه شعر و یک رمان دیگرم را برای چاپ عرضه نکردم. اما ظاهرا وزیر ارشاد اخیرا قول‌هایی داده که این معضلات را حل می‌کند.

جواد مجابی با اشاره به 10هزار صفحه کتابی که در انتظار انتشار دارد، می‌گوید: چاپ دوم رمان «مومیایی»، پنج نمایشنامه، مجموعه مقاله‌هایی با نام «نامه‌ها بین سکوت و صدا» و مجموعه مقالات «سرآمدان هنر نو» از جمله این کتاب‌ها هستند. مجموعه مقالاتم با عنوان «شکل نوشتنم هستم» هم مجوز گرفت و چاپ شد، اما در چاپخانه اجازه ترخیص نگرفت. رمان «برج‌های خاموشی» هم در سال 78 بعد از 17 سال چاپ شد، اما یک بار چاپ شد و در چاپ دوم انتشارش ممنوع شد. مجموعه اشعارم هم از سوی نشر نگاه برای چاپ دوم ارائه شده، اما با گذشت نزدیک به سه سال هنوز مجوز نشر نگرفته است. علاوه بر این کتاب‌ها، کتاب‌هایی را در کشو میزم دارم که دیگر رغبت ندارم آن‌ها را منتشر کنم. دوست هم ندارم این کتاب‌ها را جای دیگری منتشر کنم، چون این‌ کتاب‌ها مسائل مردم ماست و جای دیگر معنا پیدا نمی‌کند. رابطه ما و مخاطبان‌مان قطع شده و این‌گونه انگیزه‌ای برای نوشتن نمی‌ماند.

حافظ موسوی هم درباره کتاب‌های منتشرنشده‌اش این‌گونه مطرح می‌کند: مجموعه شعر «شعرهای جمهوری» یک بار چاپ شده است، اما برای چاپ دوم که آن را عرضه کردم، 40 درصد کتاب حذف شد، بنابراین از تجدید چاپ آن منصرف شدم. مجموعه شعر «عکس‌های فوری» هم در چاپ اول به همین سرنوشت دچار شد و چاپ نشد. نشر مروارید هم قرار بود گزینه شعری منتشر کند که این کتاب اصلاحات زیادی خورد، این اصلاحات را انجام دادم، اما قرار بود بهمن مجوز بگیرد که هنوز از مجوز آن خبری نیست.

همچنین احمد پوری می‌گوید، دومین رمانش را با نام «پشت درخت توت» برای دریافت مجوز عرضه کرده، اما این کتاب یک سال منتظر دریافت مجوز باقی می‌ماند و غیرقابل چاپ اعلام می‌شود.

علی‌اصغر حداد در این سال‌ها ترجمه رمان «کلاین واگنر» از هرمان هسه را برای دریافت مجوز نشر عرضه می‌کند، اما این کتاب هم مجوز نشر نمی‌گیرد و غیرقابل چاپ اعلام می‌شود.

یونس تراکمه که معتقد است، در این شرایط نباید کتاب منتشر کرد، می‌گوید: انتشار کتاب در این وضعیت خلاقیت را از بین می‌برد. من مجموعه سه داستان بلند را در کتابی به نام «تنها که می‌شوم، درد شروع می‌شود» و رمانی به نام «اودیسه من» دارم که قصد ندارم هیچ‌کدام را برای مجوز ارائه دهم. می‌خواهم آن‌ها را دستی تکثیر کنم. 

مهدی غبرایی هم ترجمه شش رمان چاپ اول و چهار رمان تجدید چاپی دارد که در توضیح شرایط آن‌ها اظهار می‌کند: رمان «این ناقوس مرگ کیست» را از سوی نشر افق سه سالی می‌شود که برای مجوز ارائه کرده‌ام، اما از آن خبری نیست. همچنین ترجمه رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی که حدود سه سال منتظر مجوز بود، آن‌قدر اصلاحیه خورد که تصمیم گرفتم آن را منتشر نکنم. یک مجموعه داستان به‌هم پیوسته از کازوئو ایشی‌گورو هم به نام «آوازهای شبانه» ترجمه کرده‌ام که این کتاب هم آن‌قدر حذفیات خورد که آن را چاپ نکردم. البته دو ترجمه دیگر از این کار منتشر شد، اما من حاضر نشدم این کتاب را با این حجم از حذفیات چاپ کنم. «عشق بزرگ» هم نوشته الکساندر کولونتای و شرح عشق لنین به یکی از همکارهای حزبی‌اش است؛ با این‌که کتاب محجوب است و بی‌پروا نوشته نشده، اما این کتاب هم مجوز نگرفت. رمان‌های «جنگل نروژی» و «تعقیب گوسفند وحشی» از هاروکی موراکامی را هم ترجمه کرده و برای مجوز فرستاده‌ام، اما این کارها هم زمان زیادی منتظر بودند و آن‌قدر اصلاحیه خوردند که آن‌ها را منتشر نمی‌کنم. این‌ها کتاب‌های طاقچه‌یی هستند و می‌گذارم‌شان در طاقچه. همچنین اثر منثوری از ریلکه با نام «دفترهای مالده لا ئوریس بریگه» را ترجمه کرده‌ام که در سال 1380 نشر دشستان آن را منتشر کرد، اما این نشر که نشر خود ما بود، ورشکست شد، من کتاب را از چهار سال پیش به نشر نیلوفر دادم، اما با این‌که کتاب، کتابی عاشقانه و عارفانه است، اما هنوز از مجوز آن خبری نیست؛ در حالی که این کتاب بین ترجمه‌هایم بهترین کتابی است که من ترجمه کرده‌ام و بعد از آن هم «موج‌ها»ست. «تربیت اروپایی» رومن گاری را هم نشر نیلوفر سه سال است برای دریافت مجوز ارائه کرده که هنوز مجوز نگرفته است. ترجمه کتاب «میعاد در سپیده‌دم» نوشته رومن گاری هم باید برای چهارمین بار منتشر شود که خودم دیگر به دلیل شرایط نشر آن را عرضه نکردم. همچنین رمان «هرگز ترکم نکن» ایشی‌گورو هم باید تجدید چاپ شود که برای نشر عرضه نشده است.

رؤیا صدر هم از غیرقابل چاپ شدن کتاب «طنز وبلاگی»اش انتقاد دارد و می‌گوید: این کتاب اثری تحقیقی بود که من دو سال وقت روی آن گذاشته بودم، با نشر چشمه هم برای انتشارش قرارداد بسته بودم. برای تک تک نمونه طنزهایی که از وبلاگ‌ها آورده بودم، مجوز کتبی گرفته بودم، اما این کتاب غیرقابل چاپ اعلام شد. بعد گفتم حاضرم نمونه طنزها را هم حذف کنم، اما باز هم مجوز این کتاب داده نشد و من آن را در وبلاگم منتشر کردم.

همچنین حسین سناپور درباره کتاب‌هایش عنوان می‌کند: رمان «نیمه غایب» 15 بار چاپ شده است، اما سال 84 لغو مجوز شد. کتاب «ده جستار داستان‌نویسی» هم بعد از دو بار چاپ، لغو مجوز شد. رمان «دود» را هم سه سال است که در انتظار نشر دارم. رمان «شب‌نشین‌ها» و «سپید‌تر از استخوان» را هم برای نشر به ناشر نداده‌ام. کارهای دیگرم را هم به دلیل شرایط نشر چشمه نمی‌توانم منتشر کنم و منتظرم تا تکلیف این نشر مشخص شود.

شهرام شکیبا هم درباره کتاب‌هایش می‌گوید: مجموعه طنزهای روزم با نام «صفحه‌ی آخر» جلد اولش منتشر شد، اما به جلد دوم آن مجوز نشر ندادند و در نتیجه من جلد سوم را هم برای انتشار ارائه نکردم. 

از سوی دیگر، منیرالدین بیروتی که مجموعه داستان «خشاب خالی»اش غیرقابل چاپ اعلام شده، می‌گوید، بعد از گذشت یک سال هنوز جوابی برای رمان «مثله»اش دریافت نکرده است. رمان «شیب تاریک راه»، «تب»، «مای ما» و چندین داستان منتشرنشده هم دارد که می‌گوید، به دلیل شرایط نشر آن‌ها را برای دریافت مجوز ارائه نکرده است.


کد مطلب: 6091

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdch.wn-t23nvzftd2.html?6091

تيترآنلاين
  http://titronline.ir