رضايت دختر براي ازدواج
باشگاه انديشه , 19 مرداد 1389 ساعت 10:36
طبيعت پايه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلي قرار داده نه بر همكاري و رفاقت... پيماني كه اساسش محبت و يگانگي است نه بر همكاري و رفاقت قابل اجبار و الزام
تيترآنلاين - امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشي خانواده به يكي از معضلات اجتماعي تبديل شده است. قانونگذاران، حقوقدانان، روانشناسان، جامعهشناسان و... هر كدام با روش خود سعي ميكنند بنيان ازدواجها را استوارتر و پايدارتر و خللناپذيرتر سازند. اما آمارها نشان ميدهد كه سال به سال آمار طلاق رشد فزايندهاي پيدا ميكند.
اسلام نه تنها با طلاق و جدايي زن و شوهر مبارزه كرده است و آن را مبغوض خداوند ميداند بلكه با علتهاي طلاق و آنچه كه زمينه پيدايش آن ميباشد، مبارزه نموده است. هر چند از سوي ديگر طلاق را تجويز نموده و آن را راهي براي نجات زن يا مرد از ازدواجهاي ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دليلي ازدواج ميان زن و مرد ناموفق بود و كانون گرم خانواده به سردي گراييد، اسلام خانه را براي زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلكه اگر با همه سفارش و توصيه براي شكيبايي و تحمل زندگي، براي زن و مرد زير يك سقف زندگي كردن تلخشد اسلام راه گريز و چارهاي براي اين مشكل مقرر كرده است. شهيد مطهري با اشاره به اين كه از نظر طبيعي انجام طلاق تابع قانون خاصي است كه طبيعت به وجود آورده است، تصريح ميكند: «وقتي طبيعت پايه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلي قرار داده نه بر همكاري و رفاقت... پيماني كه اساسش محبت و يگانگي است نه بر همكاري و رفاقت قابل اجبار و الزام.
با زور و اجبار قانوني ميتوان دو نفر را ملزم ساخت كه با يكديگر همكاري كنند و پيمان همكاري خود را براساس عدالت محترم بشمارند و ساليان دراز به همكاري خود ادامه دهند اما ممكن نيست با زور و اجبار قانوني دو نفر را وادار كرد كه يكديگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صميميت داشته باشند؛ براي يكديگر فداكاري كنند. هركدام از آنها سعادت ديگري را سعادت خود بداند.» (48)
اسلام به رغم به رسميت شناختن طلاق در مواقع ضروري، موانع و تشريفاتي در اجراي طلاق در نظر گرفته است كه براي كاهش طلاق و احيا و استحكام نهاد خانواده مؤثرتر است. در عمل چه بسا شرايط و مقررات موجب انصراف از طلاق ميشود. شرايط و تشريفات را در محل خود بررسي ميكنيم.
رسول خدا به مردي رسيد و از او پرسيد: با زنت چه كردي؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آيا كار بدي از او ديدي؟ گفت: نه. از او كار بدي نديدم. مدتي گذشت و آن مرد بارديگر ازدواج نمود. پيامبر (ص) از او پرسيد: زن ديگر گرفتي؟ گفت: بلي. پس از مدتي باز از او پرسيد: با اين زن چه كردي؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: كار بدي از او ديدي؟ گفت: نه كار بدي نديدم.
اين قضيه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج كرد. پيغمبر اكرم (ص) از او پرسيد: باز زن گرفتي؟ گفت: بلي يا رسولالله. مدتي گذشت و پيغمبر (ص) باز از او پرسيد: با اين زن چه كردي؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدي از او ديدي؟ گفت: نه. رسول اكرم(ص) فرمود: خداوند دشمن ميدارد و لعنت ميكند مردي را كه دلش ميخواهد مرتب زن عوض كند و زني را كه دلش ميخواهد مرتب شوهر عوض كند. (49)
حضرت محمد (ص) با تمام توان كوشيد ارزشهاي والاي اسلام را در لايههاي مختلف ارائه دهد و اهداف كلي و نظام مطلوب را به صورت برنامههاي جزئي و كاربردي به جامعه عرضه نمايد:
1) آزادي زن در انتخاب همسر
آزادي زن در انتخاب شريك زندگي (كه در حقوق و فقه از آن به قصد و رضاي زن در عقد تعبير ميشود) از مهمترين اصلاحات صورت گرفته در زمينه حقوق و هويت زنان است كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد قصد و رضا (كه از آن به اراده طرفين تعبير ميشود) از اركان هر عقد ازجمله نكاح است. در زمان جاهليت و در بعضي جوامع سنتي رضايت و قصد زنان براي بستن پيمان ازدواج لحاظ نميشود. پدر و برادر و ساير افراد در مورد ازدواج زنان تصميم ميگرفتند و به خواست و اراده زنان هيچ توجه نميشد. شهيد مطهري حديثي از حضرت محمد(ص) را در ضمن گفتوگو آوردهاند كه نقل ميكنيم:
دخترك نگران و هراسان آمد نزد رسول اكرم:
- يا رسول الله، از دست اين پدر...
-... مگر پدرت با تو چه كرده است؟
- برادرزادهاي دارد و بدون آن كه قبلاً نظر مرا بخواهد مرا به عقد او درآورده است.
- حالا كه او اين كار را كرده است، تو هم مخالفت نكن، صحه بگذار و زن پسر عمويت باش!
- يا رسول الله، من پسرعمويم را دوست ندارم. چگونه زن كسي بشوم كه دوستش ندارم؟
- اگر او را دوست نداري، هيچ. اختيار با خودت، برو هركس را كه خودت دوست داري به شوهري انتخاب كن!
- اتفاقاً او را خيلي دوست دارم و جز او كس ديگري را دوست ندارم و زن كسي غير از او نخواهم شد. اما چون پدرم بدون آن كه نظر مرا بخواهد اين كار را كرده است، عمداً آمدم با شما سؤال و جواب كنم تا از شما اين جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام كنم از اين پس پدران حق ندارند سر خود هر تصميمي كه ميخواهند بگيرند و دختران را به هر كس كه دل خودشان ميخواهد شوهر دهند.» (50)
روايت فوق كه از ابن عباس نقل شده و در منابع اهل سنت وارد شده، (51) مورد توجه و استناد فقيهان شيعه نيز قرار گرفته است. (52)
وقتي خنساء دختر خذام ابن خالد انصاري پيش پيغمبر ميآيد و از اين كه پدرش در امر ازدواج وي با او مشورت نكرده و وي را به عقد كسي كه او را دوست ندارد درآورده است، حضرت فرمود: «امرك بيدك؛ اختيارت با خودت هست.»(53)
نظير اين روايت در منابع حديثي مكرر آمده است. حضرت محمد (ص) به صورت مطلق فرمود:
«لا تنكحوا النساء حتي تستأمروهنّ فإذا سكتن فهو اذنهن؛(54) زنان را پيش از اينكه با خودشان رايزني كنيد شوهر ندهيد. هرگاه از آنان در مورد خواستگارانشان نظر خواستيد و سكوت كردند، سكوت علامت رضايت است.»
سيره عملي پيامبر بر اين استوار بود كه رضايت دختر شرط صحت عقد است. در تاريخ بر اين نكته تصريح شده است كه قبل از حضرت علي(ع) چند تن از بزرگان صحابه به خواستگاري حضرت فاطمه(س) رفتند ولي هر بار كه پيامبر نظر حضرت زهرا را جويا شد، وي نپذيرفت. اما وقتي حضرت علي به خواستگاري آمد حضرت محمد(ص) فرمود: علي، پيش از تو كساني به خواستگاري او آمده بودند اما دخترم نپذيرفت. بگذار ببينم وي چه ميگويد.
سپس به خانه رفت و به دخترش گفت: علي تو را از من خواستگاري كرده است. تو پيوند او را با ما و پيشينه او را در اسلام ميداني و از فضيلت او آگاهي. زهرا(س) بيآنكه چهره خود را برگرداند خاموش ماند. پيغمبر چون آثار خشنودي را ديد گفت: الله اكبر، خاموشي او علامت رضاست.(55)
به اين ترتيب رضايت زن براي ازدواج و ابراز آن از مسلمات سيره نبوي است. هرچند اظهار و اعلام رضايت با سكوت نيز پذيرفته است. لحاظ رضايت زن هم براي اعراب جاهلي (كه زنان را به ارث ميبردند و گاهي نيز ميربودند)، كار سادهاي نبود، همچنان كه اكنون در برخي جوامع اسلامي (كه اسير سنتهاي قبيلهاي هستند) به رضايت دختر چندان اهميت نميدهند. متأسفانه برخي افراد ناآگاه و مغرض اين رسوم غلط مسلمانان را به اسلام و پيغمبر روشنانديش منتسب مينمايند!
ب) داشتن حق مالكيت
زن از ديد اسلام داراي استقلال مالي است. در صورتي كه پيش از قرن بيستم در حقوق اروپا زن در برابر شوهر استقلال مالي نداشت. مهر و نفقه از آثار نكاح است و اساساً عقد نكاح يك عقد معوض نيست تا مبادله و معاوضهاي در كار باشد.
به اين معنا كه اسلام در تنظيم روابط زن و شوهر در نهاد خانواده در برابر تكاليفي كه برعهده زن نهاد، حقوقي نيز براي وي قائل شد. به اين معنا كه بار اقتصادي خانواده و تأمين هزينههاي خانواده را برعهده شوهر گذاشت.
منبع: باشگاه انديشه
پينوشتها:
48- نظام حقوق زن در اسلام، ص313/ 314.
49- الفروع من الكافي، ج6، ص54.
50- نظام حقوق زن در اسلام، ص87 و 88.
51- سنن ابن ماجه، 1/603، ش 1875.
52- جواهر الكلام، محمدحسن نجفي، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1981، 29/177.
53- الاصابه في تمييز الصحابه، احمد بن علي بن حجر بن العسقلاني، دارالكتب العلميه، بيروت، 1415، 1995، 108.
54- المستدرك، 2/167.
کد مطلب: 724
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcgrt9u4ak9x.pra.html?724