تيترآنلاين - تهران دوست‌‌داشتني من؟! - نسخه قابل چاپ

تهران دوست‌‌داشتني من؟!

26 خرداد 1389 ساعت 12:57

در اينكه از قديم‌الايام زاد و ولد در ايران امري خجسته بوده شكي نيست كه «هر آنكس كه دندان دهد نان دهد»


تيترآنلاين - 1ـ مژده رئيس هيات دولت مبني بر الزام خروج حداقل 5 ميليون «تهران‌زي» از پايتخت ـ انصافاً خبر مسرت‌بخشي براي تمامي اهالي پايتخت محسوب مي‌شود. البته عليرغم اينكه زندگي در اين گرمخانه1، دوست‌داشتني؟! حقيقتاً وحشتناك است، من هم مثل غالب ساكنين تهران ترجيح مي‌دهم در زمره اين 5 ميليون نفر نباشم!

2ـ مشكلات و معضلات «كلان شهر تهران» بر كسي پوشيده نيست. دود (هواي ناپاك) و سروصدا (آلودگي صوتي)، اياب و ذهاب، هزينه كمرشكن زندگي ـ از مسكن گرفته تا مواد خوراكي ـ ارتباطات اجتماعي ناصحيح و بعضاً مشكل‌ساز و ... تنها مشتي نمونه خروارند.

3ـ در مورد غم فراق دوستان و آشنايان ـ و شايد همسايه‌ها ـ چنين گفته‌مي‌شود كه سه چهارم غم سفر نصيب آن كس مي‌شود كه مي‌ماند و آن كه مي‌رود فقط يك چهارم آن را همراه مي‌برد با وجود اين اگر قرعه فال «زندگي در جايي جز تهران» به نام من يا همسايه بيچاره‌ام زده شود، ترجيح مي‌دهم حامل سه چهارم غم سفر من باشم!

4ـ انگليس‌ها مي‌گويند «يك اونس پيشگيري بهتر از يك پوند درمان است» (ناگفته پيداست كه حتي انگليسي‌‌ها هم بعضي وقت‌‌ها، ضرب‌المثل‌هاي خوبي دارند!) با اين وصف آيا بهتر نبودكه در طي سال‌هاي گذشته با انجام اقداماتي همچون جلوگيري از ساخت و سازهاي بي‌رويه مانع از رشد افسار گسيخته جمعيت تهران شويم؟ آيا انجام اين امر به مراتب ساده‌تر از كوچانيدن امروزه 5 ميليون تهراني نبود؟ بالاخص آنكه قريب‌الوقوع بودن زلزله تهران دليل اساسي «لزوم اسكان تهرانيها در محلي ديگر» عنوان شده: زلزله‌اي كه در سالهاي گذشته ـ و مثلاً 5 سال پيش ـ نيز به همان قريب‌الوقوعي امروز بوده!

5ـ وقتي گفته مي‌شود كه تعدادي از افراد بايد از اين شهر بروند يعني ـ قبلاً ـ حداقل دو چيز دانسته شده است: الف ـ جمعيت فعلي چقدر است. ب ـ جمعيت فعلي چقدر بايد باشد (سومي ـ مجهول ـ را مي‌توان از تفاضل اولي و دومي بدست آورد.)

6ـ با گذشت 4 سال از آخرين سرشماري رسمي كشور تقريب جمعيت امروزه تهران ـ با فزوني مشكلات آن نسبت به شهرهاي ديگر ـ به سادگي ممكن نيست. اين امر هنگامي ميسر مي‌شود كه علاوه بر صحه‌گذاري بر جمعيت آخرين سال سرشماري از روند رشد جمعيت در حد فاصل آن سال تا امروز ـ حداقل به تقريب ـ آگاه باشيم.

7ـ نحوه سرشماري رسمي كشور كه بيش از آنكه به مستندات، استناد! كند به پرسش شفاهي «ببخشيد شما چند نفريد؟» استوار است، مبين آن است كه خيلي هم نمي‌توان به درستي آمار ماخوذه از مركز آمار ايران دلخوش و اميدوار بود به ويژه آنكه در ميان پرسش شوندگان مهاجرين ساكن حاشيه شهر نيز ديده مي‌شوند كه بسياري از آنها ـ به دلايل معلوم يا نامعلوم ـ ترجيح مي‌دهند كه «به حساب» نيايند!

8ـ به راستي رشد جمعيت ايران و به ويژه تهران از كدام الگو تبعيت مي‌كند؟ در اينكه از قديم‌الايام زاد و ولد در ايران امري خجسته بوده شكي نيست كه «هر آنكس كه دندان دهد نان دهد» و البته كه سعدي عليه‌الرحمه در مقوله ازدواج نيز توصيه‌هاي به جايي داشته‌اند!: «زن نو كن اي دوست هر نوبهار/ كه تقويم پاري نيايد به كار!» شايد مدرنيته و غرب زدگي بوده كه فرزند كمتر را ضامن زندگي بهتر دانست و شعار «دو تا بچه كافيه» را وارد زندگي ايراني نمود: شعاري كه در چهار، پنج ساله گذشته و با مشخص شدن اينكه شرايط جاري كشور براحتي پاسخگوي نيازمنديهاي جمعيتي معادل دو برابر جمعيت فعلي است، كاملاً رنگ باخته و «الگوي رشد غربي» را متاثر از خود ساخته است!

9ـ چگونه است كه سياستهاي تشويقي «خروج از تهران» از قشر تحصيلكرده و فارغ‌التحصيل آغاز مي‌شود؟ آيا گمان بر اين است كه دلزدگي نشات گرفته از شرايط بد دانشجويي شهرستانيها و حسرت به دل ماندن آنان از دريافت كمك هزينه و خوابگاه مناسب و يا يارانه‌اي دولتي كه ايشان را در انجام «طرحهاي تحقيقاتي و پايان نامه‌هايشان» ياري رساند مي‌تواند به گونه‌اي باشد كه اگر بدان مختصري يارانه و اندي زمين بيفزاييم خمير مايه «دوري گزيدن از تهران» فراهم شود؟ حقيقتاً شهرهايي با جمعيت كمتر از 25000 نفر به كدام فارغ‌التحصيلان و به چه تعداد نيازمندند؟ آيا اگر روزي ـ به عنوان مثال و فرضي محال ـ بهترين متخصص مغز و اعصاب كشور زندگي در يكي از اين شهرها را برگزيد، با فعاليت در يك درمانگاه ساده به جاي بيمارستاني مجهز و مواجهه با مراجعيني كه به ندرت از شمار انگشتان دو دست تجاوز مي‌كنند بسياري از مردم محتاج و نيازمند به طبابت خود را از خدمات خويش محروم نساخته‌ است؟

10ـ سياستهاي غلط و نابخردانه ساليان گذشته انبوهي از مهاجرين را روانه تهران نموده و موجب آن گشته كه ـ به حق ـ در فكر كوچانيدن آنان باشيم. اميد كه در وعده‌دهي به نوزادان در زمينه دريافت «حق الورود يك ميليون توماني» كارشناسي‌هاي بايسته‌اي صورت گرفته باشد چرا كه در برآوردهاي اشتباه ديگر نمي‌توان اين «عمرها و نفس‌ها» را به جاي خود بازگرداند!

نويسنده : محمود ماكويي
1ـ اشاره به روايتي در زمينه نام تهران كه مركب از دو واژه «ته» به معني «گرمي» و «ران» به معني «محل» دارد (روايت برگرفته از كتاب تهران قديم، نوشته جعفر شهري است)


کد مطلب: 445

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcgrn9t4ak9t.pra.html?445

تيترآنلاين
  http://titronline.ir