تيترآنلاين - چرا آن امیدواری و چرا این‌ همه ناامیدی؟! - نسخه قابل چاپ

چرا آن امیدواری و چرا این‌ همه ناامیدی؟!

محمدعلی وکیلی

ابتکار , 20 خرداد 1391 ساعت 14:34


پیش از آغاز مذاکرات مسکو، تاکنون شش دوره مذاکرات میان ایران و 1+5 انجام پذیرفته‌است که همه این دوره‌ها با دستور کار شبیه به هم و با مواضع تکراری به نتیجه واحدی ختم شده‌اند که آن هم» لاینحل باقی ماندن منازعات" است. طرف غربی با دستور کار"تعلیق کامل غنی‌سازی" پا به عرصه مذاکرات گذاشت و طرف ایرانی با استدلال بر"ضرورتِ داشتن حق غنی‌سازی" سعی در عبور و گذر از بحث پیرامون"اصل غنی‌سازی" داشت. بر این اساس تنها در استانبول یک، بر اساس توافق کشورهای مرضی‌الطرفین از جمله ترکیه و برزیل، ایران مدالیته مورد نظر غرب را در شکل کلی پذیرفت و مقرر شد که در مذاکرات استانبول یک، کشور مبدأ جهت تامین اورانیوم با غنای 20 درصد برای تهیه داروهای ویژه را مشخص و تحویل آن را تضمین نمایند ولی با سرپیچی طرف غربی، آن مذاکرات به شکست انجامید. ادامه مذاکرات به مدت 15 ماه به تعویق افتاد تا اینکه در بهمن ماه 90، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام داشت که ما خود، به تهیه و تولید اورانیوم با غنای 20 درصد اقدام کرده‌ایم بنابراین موضوع مبادله تمام شده و نیازی به مبادله سوخت نداریم. در این شرایط بود که حجم تحریم‌ها علیه ایران به سطح بی‌سابقه‌ای ارتقاء یافت ولی کماکان ایران مسیر خود را ادامه داد، در صحنه جهانی نیز اتفاقاتی رخ داد که مجموعه کنش و واکنش‌ها، درنهایت 1+5 را مجبور ساخت که پس از وقفه 15 ماهه، مجدداً برای ادامه مذاکره اعلام آمادگی نمایند. مذاکرات استانبول 2 در فضای غبارآلود سیاسی ناشی از تحولات منطقه، فشارهای ناشی از تحریم‌ها و همچنین وخامت اوضاع اقتصادی غرب در کمال ناباوری منتهی به اظهار رضایت طرفین گردید.

در فاصله بین استانبول2 تا مذاکرات بغداد، از طرف مقامات مسئول"امید" پمپاژ شد و انتظارات نسبت به نتیجه‌بخش افتادن مذاکرات بغداد و به سرانجام رسیدن پرونده پرپیچ و خم هسته‌ای ایران که بر بسیاری از مسائل بین‌المللی سایه انداخته‌است، هر روز شتاب بیشتری یافت. نفس‌های بازار داخلی و جهانی به مذاکرات بغداد گره خورد اما این بار نیز طرف غربی با همان گارد و دستور کار پیش از استانبول 2، پا به بغداد گذاشت؛ انگار تاریخ به نقطه صفر رسید و"حرف‌های تکراری و اخم‌های گذشته" دوباره رهاورد این دور مذاکره گردید. تنها تفاوتی که ظاهراً این دوره با دیگر دوره‌های پیشین داشت این بود که طرفین به جای ایستادن بر بحث‌های کلی، زودرنجی، زود نتیجه‌گیری کردن، تسریع در بستن پرونده‌ها،ترک جلسه و نهایتاً اعلام شکست مذاکره، به دلیل بیم از عواقب و پیامدها وارد بحث‌های جدی و جزئی شدند و درنهایت هم با شیخوخیت مسکو و چین، به ادامه مذاکرات در مسکو تن دادند. حال برخلاف امیدواری برآمده از مذاکرات استانبول2،کمتر کسی نسبت به چشم‌انداز مذاکرات مسکو نگاه مثبتی دارد. نامه‌های هشدارآمیز جناب دکتر جلیلی به سرکار خانم اشتون هم تائیدکننده چنین نگرشی است. حال سوال عمومی اینست: «که چرا آن امیدواری و چرا این‌ همه ناامیدی؟!» برای پاسخ به این دو سوال مجال دیگری لازم است ولی به نظر می‌رسد عوامل مختلفی باعث نرمش ظاهری طرف غربی در نشست استانبول2 بود از جمله اینکه، شاید بیشتر به هدف نمایش یک ژست در صحنه جهانی مبنی بر آمادگی و تلاش جهت حل مسئله از طریق دیپلماتیک انجام پذیرفت و اراده اصلی بر حل مسئله وجود نداشت و شاید تنها برای آرشیوسازی و مستندسازی جهت اقدامات آینده نیاز به یک ژست مسالمت‌آمیز وجود داشت.

اما چرا اکنون حرف‌ها نشان امیدواری ندارد؟ اولاً، آنچنان که گفته آمد بنای اصلی همچنان بر باز بودن این پرونده می‌باشد. ثانیاً، دولت عربستان همچون همیشه طی توافقی تلاش دارد که با عرضه بیش از سهمیه نفت، قیمت نفت را به زیر یکصد دلار برساند و امنیت خاطری برای غربی‌ها نسبت به بکار بردن ابزارهای زور علیه جمهوری اسلامی ایجاد نماید و ترس از پیامدهای رویارویی را به حداقل برساند. ثالثاً، پرونده هسته‌ای ایران را نمی‌توان به تنهایی و در چارچوب یک پرونده فنی به داوری نشست بلکه این پرونده به موازات تحولات منطقه، مصر و سوریه باید دیده شود، چنانکه غرب پرونده هسته‌ای را در کنار تحولات سوریه قرار داده و با یک عینک به این دو نگاه می‌کند. رابعاً، آقای اوباما یک روز از ترس پیامدهای اقتصادی این پرونده و نگرانی از تأثیر آن بر سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مجبور به عقب‌نشینی می‌شود و روز دیگر در پاسخ به رقیب جمهوریخواه خود نیاز به شدت عمل بیشتری با ایران دارد.

بنابراین این پرونده از مولفه‌های جهانی و منطقه‌ای بسیاری تأثیر می‌پذیرد و معدل عملکرد جهانی، خود را در این پرونده به نمایش گذاشته‌است. با این اوصاف سوال اینست که تکلیف چیست؟ به نظر نگارنده برخلاف دیدگاه بعضی از سیاست‌مداران داخلی، ایران باید مذاکرات را تا حد ممکن ادامه دهد و اگر سالهای سال همچنان این فضای بیم و امید وجود داشته باشد، منفعت باز بودن روزنه مذاکره برای ایران به مراتب بیش از بستن باب مذاکره خواهد بود. اگر بناست سوت شکست مذاکرات نواخته شود، اجازه دهید آن را طرف غربی به صدا درآورد.


کد مطلب: 4795

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcg.y9trak9unpr4a.html?4795

تيترآنلاين
  http://titronline.ir