تيترآنلاين - ریشه گرفتاری ایران را بايد در ضعف دیپلماسی اقتصادی کشور جستجو کرد - نسخه قابل چاپ

ریشه گرفتاری ایران را بايد در ضعف دیپلماسی اقتصادی کشور جستجو کرد

سكو نيوز , 6 آذر 1390 ساعت 18:38

ایران به علت برخورداری از امتیازات متعدد در تعاملات اقتصادی جایگاه منحصر به فردی در منطقه دارد که با بهره برداری از آن می تواند مشکلات خود را کم هزینه تراز سایرین حل کند


" زندگی هر فرد دو جنبه دارد ، یکی جنبه شخصی است که هر قدر تعلقات شخص مجردتر باشند انسان به آزادی نزدیک تر است و دیگری زندگی طبیعی و کندویی یعنی زندگی در دل جمع است و رفتار انسان در آن جمع ناگزیر تابع قوانینی است که به او تحمیل می شود . " (لئون تولستوی – جنگ و صلح ) 

سال ۱۳۷۴ شرکت ملی نفت ایران خبر از امضای قراردادی یک میلیارد دلاری با شرکت نفتی آمریکایی کونوکو برای توسعه میدان های نفتی سیری " آ "و" ایی " داد،اما طعم شیرین این برد، برای طرف آمریکایی دیری نپایید! زیرا دولت وقت آمریکا به ریاست بیل کلینتون به طور رسمی حضور کونوکو در ایران را بر خلاف سیاست آمریکا دانست و آن را از ورود به صنعت نفت ایران منع کرد و کونوکو پیشنهاد خود را پس گرفت . بدنبال این اتفاق ایران شرکت نفتی فرانسوی توتال را وارد کرد و این شروع حضور شرکت های مطرح نفتی جهان درصنعت نفت ایران شد . توتال بعد از سیری "آ "و "ایی"وارد فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی شد ، انی ایتالیا ، پتروناس مالزی ، میتسو بیشی ژاپن ، هیوندایی کره جنوبی ، شل انگلیس ، استات اویل نروژ وگازپروم روسیه و... از جمله شرکت هایی بودند که برای ورود به عرصه نفتی ایران رقابت می کردند و این رقابت تا آنجا پیش رفت که صدای شرکت های آمریکایی که از این گردونه عقب مانده بودند در اعتراض به دولت متبوع خود بلند شد . این شرکت های غیرآمریکایی به رغم اعتراض دولت آمریکا به حضور آنها در ایران حاضر نشدند که ازخوان گسترده نفتی در ایران برخیزند . 

این تحرک در اقتصاد ایران فقط محدود به شرکت های نفتی نبود . عرصه صنعت هم شاهد حضور شرکت های مطرح جهانی بود . پژو و رنو برای حضور درصنعت خودروسازی ایران رقابت داشتند و در عین حال شرایط میزبان را هم برای در دست داشتن بازار مصرف ایران قبول کرده بودند ، شرایطی که طی گذر زمان می توانست ایران را به صادر کننده خودرو در منطقه تبدیل کند . 

در سایر بخش ها نیزمی توان برندهای دیگری یافت که فعالیت در بازار ایران را به رغم برخی موانع ، قبول کرده و همه این شرکت ها برای مدت های مدید مانع اعمال سیاست های خصمانه دولت های خود علیه ایران شده بودند . شاید بتوان گفت این 

تکانه های سیاسی ایران از زمانی جدی تر شد که این شرکت ها تک تک از عرصه اقتصاد ایران رخت بر بستند و صحنه را خالی کردند (مانند انصراف شرکت اینپکس ژاپن از مشارکت در میدان نفتی آزادگان) و مشکلات اقتصادی ایران هم از دوره ای تشدید شد که دولت های متخاصم توانستند در نبود شرکت های خارجی تحریم را مستقیم تر علیه ایران اعمال کنند و به همین نسبت قدرت چانه زنی ایران کاهش یافت. 

از این منظر می توان ریشه گرفتاری ایران رادرضعف دیپلماسی اقتصادی کشور جستجو کرد. روابط سیاسی ایران از زمانی رو به تنش نهاد که دیپلماسی اقتصادی ( که می توانست جایگزین دیپلماسی سیاسی در دوران بحران شود) رامغفول گذاشت و به ایده صلب روابط سیاسی صرف چسبید ، این در حالی است که ایران به علت برخورداری از امتیازات متعدد در تعاملات اقتصادی جایگاه منحصر به فردی در منطقه دارد که با بهره برداری از آن می تواند مشکلات خود را کم هزینه تراز سایرین حل کند . 

ساده ترین نگاه ،فهرستی از ظرفیت های بالقوه اقتصادی ایران را به تصویر می کشد :برای مثال ، ایران کشوری است که میزان ظرفیت هیدروکربوری آن به معادل ۳۵۵ میلیارد بشکه نفت می رسد که ۱۵۰ میلیارد بشکه آن نفت خام قابل استحصال و مابقی گاز است . بنا بر شواهد موجود ،ایران از این لحاظ رتبه اول جهان را دارد . (در عدم بکارگیری مهمترین ظرفیت اقتصادی کشور،همین بس که ۶سال پیش ایران با تولید روزانه ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت رتبه چهارم در جهان را داشت و اکنون با ۳ میلیون و ۹۰۰ هزاربشکه تولید روزانه این جایگاه را به چین واگذار کرده است.) 

در کنارظرفیت و امتیازات اقتصادی ایران (که برشمردن آنها در این مطلب نمی گنجد) می توان به ظرفیت بالقوه ایران در پرورش نیروهای تحصیلکرده اشاره کرد که از این لحاظ باز هم رتبه اول خاورمیانه را دارا است و این ها اگر در کنار بازار ۷۰ میلیونی مصرف ایران که جذاب ترین بازار منطقه است قرارگیرد برای فعال سازی و رونق دیپلماسی اقتصادی کفایت می کند . 

اما این تکوین دیپلماسی اقتصادی در مسیری شکل می گیرد که قبل از هر پیش شرطی اجماع و اراده سیاستمداران و سیاستگذاران را می طلبد. 

دیگر شرط آن این است که بخواهند سیاست را از طریق اقتصاد حل کنند . دولتمردان ما تا زمانی که به ابزار اقتصاد به عنوان بازوی سیاست نگاه نکنند و جایگاه این دو را از هم جدا نگه دارند ، دیپلماسی اقتصادی نمی تواند در روابط سیاسی کشور نقشی ایفا کند و در این میان آنچه که اصلا اهمیت ندارد ، دیپلماسی اقتصادی است . در این خصوص تجربیات فراوانی در دیگر کشورها وجود دارد و تجربه کشورهای بلوک شرق نشان داده که این نوع دیپلماسی در کشورهایی که نگاه سیاست بر اقتصاد حاکم است و همه چیز از زاویه سیاسی اولویت بندی می شود ،کاربردی ندارد . 

ضرورت بعدی اعتقاد راسخ به حضور بخش خصوصی در عرصه دیپلماسی است . بخش خصوصی مهمترین بازیگر در عرصه دیپلماسی اقتصادی کشورها است چه آنکه در زمان جنگ تحمیلی این بخش خصوصی ایران بود که در قالب اتاق بازرگانی توانست بسیاری از معضلات سیاسی - اقتصادی وقت را با کشورهای اروپایی حل وفصل کند . بخش خصوصی به خاطر آنکه منافع خود را در منافع کل اقتصاد می بیند و از سوی دیگر در چارچوب عرف دیپلماتیک هم قرار نمی گیرد به سهولت قادر است برخی مسایلی که در رئوس حاکمیت نمی توان حل و فصل کرد ، را پیش ببرد. البته این حل و فصل فقط و فقط در قالب تعاملات اقتصادی نیست و در قالب روابط دیگر نظیر ورزشی هم می گنجد . در دهه ۱۹۷۰ وقتی ایالات متحده آمریکا می خواست روابط خود را با دولت چین گسترش دهد تیم پینگ پنگ خود را به چین فرستاد و متقابلا از تیم پینگ پنگ چین هم دعوت کرد که در آن زمان این نوع گشایش روابط را دیپلماسی پینگ پنگ نام نهادند. 

در این حال راهکار سهل الوصول دیگر می تواند فعال کردن پیمان های اقتصادی منطقه ای و جهانی باشد که در این خصوص هم تجربیات جهانی راهگشا ست . تشکیل بلوک های تجاری متنوع در دنیای امروز و فراگیری الحاق کشورها به w.t.o نمونه ای از تکامل دیپلماسی اقتصادی است .(ترتیبات ،پیمان ها و سازمان های منطقه ای و جهانی موفق و قابل بحثی موجودند که هریک الگوی خاصی از پیشبرد اهداف اقتصادی را دنبال می کنند)
در حال حاضر ایران جدا از عضویت در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز ، فقط در پیمان منطقه ای اکو فعال است . اکو به رغم ضعیف بودن اقتصادی کشورهای عضو – به جز ترکیه و ایران – باز هم یک پیمان نسبتا موثر است که می توان برخی از مشکلات را از طریق آن حل کرد( و البته اتکای صرف به آن اشتباه است). در حال حاضر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در این خصوص گامهای بلندی برداشته اند . آنها حتی درپی یکسان سازی واحد پول خود در منطقه هستند که در صورت وقوع ،پیوند ارگانیک اقتصادی خود را محکم ترکرده اند .
به هر حال همان طور که تولستوی در کتاب جنگ و صلح خود گفته است ،نمی توان از جنبه زندگی جمعی خود دست کشید و طبق قاعده باید تابع قوانینی بود که بر ما اعمال می شود . پس چه بهتر که این قوانین را خود شکل دهیم ،مبادا شرایط تحمیلی آن را با هزینه و تنشی بیشتر به ما تحمیل کند.


کد مطلب: 3624

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcg.x9wrak93tpr4a.html?3624

تيترآنلاين
  http://titronline.ir