کسي تابهحال شنيده که مسئولي سر بالا بگيرد و بگويد و بنويسد که من اشتباه کردهام؟
محمدعلي وكيلي
وعده و وعيد , 12 شهريور 1390 ساعت 13:15
گاهي مسئولي کف به دهان ميگيرد و با توجيهگري خود را پشت ديوار حاشا پنهان ميکند، غافل از آنکه در نگاه تيزبين مردم واقعيت روشن است.
هفته گذشته رهبر انقلاب در ديدار اعضاي هيئتدولت، مطالب صريح و مهمي فرمودند. ايشان ضمن پرهيزدادن دولتمردان به وعدههاي بدون پشتوانه اظهار کردند «به مردم بگوييد که اين کارها را نتوانستيم انجام دهيم و مطمئن باشيد مردم کسي را براي کاري که تلاش کرده، اما نتوانسته، مؤاخذه نميکنند.» در گذشته نيز امام(ره) در سخناني هشدارآميز فرمود که «بهاشتباه ميگويند حرف مرد يکي است، بلکه بايد گفت که حرف مرد يکي نيست. مرد آن کسي است که وقتي متوجه شد حرف اشتباهي زده يا کار اشتباهي کرده، شجاعانه عذرخواهي کرده و اشتباهش را تصحيح کند.»
اهميت اين توصيهها زماني مشخص ميشود که به فرهنگ عمومي، بهخصوص فرهنگ سياسي، نظري بيفکنيم و آنگاه غربت مفهوم «اشتباه کردم» را دريابيم. کسي تابهحال نشنيده که مسئولي در هيچ ردهاي سر بالا بگيرد و زبان بچرخاند و يا قلم بهدست گيرد و بگويد و بنويسد که من اشتباه کردهام. برنامه من، پيشبيني من، تصميم من اشتباه بوده است و عذر ميخواهم، درحاليکه اين ويژگي در بين مديران و سياستورزان کشورهاي توسعهيافته بسيار ديده ميشود و رواج دارد. در آنجا پس از هر حادثه ريز و درشتي، دمدستترين کار استعفاست؛ اما در اينجا در پي هر حادثهاي ديوار حاشا و توجيه سر به فلک ميکشد. امامباقر(ع) فرمود: به خدا سوگند خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته است: يکي اعتراف به نعمتها تا بر آن بيفزايد؛ دوم اعتراف به گناهان تا آنها را بيامرزد.
اعتراف به گناه و اشتباه از مکارم اخلاقي شمرده شده و هيچ انساني هم از خطا و اشتباه مصون نيست. هرکسي ممکن است بر اثر عوامل مختلفي، مرتکب خطا و اشتباه شود. فقها هم که مردم با تقليد از آنان بايد راه سعادت خود را تضمين کنند، در معرض خطا و اشتباهاند. آنان هم ممکن است روزي از فتواي خود عدول کنند. مطابق آموزههاي ديني، اين امر باعث خروج فقيه از عدالت يا ابطال صلاحيتش براي فتوا نيست، بلکه اگر وي در پروسه زمان به اشتباه خود پي ببرد، اما غرورش مانع اعتراف شود، در اين زمان او از عدالت خارج شده است؛ بنابراين مهم اين نيست که کسي اشتباه کند يا نکند، مهم اين است که پس از پيبردن به خطا بر آن اصرار نورزد و درصدد توجيه و دفاع از آن نباشد.
خطاپذيري و اعتراف به اشتباه خوب است؛ ولي نبايد بهصورت يک اصل تکراري در زندگي انسان درآيد، بهگونهاي که آدمي بهطور مرتب در حق ديگران تعدّي کند و سپس بخواهد با عذرخواهي و پوزش جبران کند. بهعبارتديگر مردم نبايد به موش آزمايشگاهي آدمهاي خودسر و آماتور تبديل شوند و سرنوشتشان بهدست چنين آدمهايي سپرده شود. پوزش و جبران هر خطايي بايد با آن خطا متناسب باشد. در بسياري مواقع اعتراف به زبان کافي نيست، بلکه کسيکه حق ديگران را ضايع کرده، بايد آنرا به صاحبانش بازگرداند.
بههرحال وقت کنارگذاشتن غرور و اقرار به اشتباهات است. عدهاي با بدآموزي خود را پشت مفاهيمي همچون حفظ نظام، اقتدار و منزلت جايگاهها پنهان ميکنند و اشتباهات خود را به نام مصلحت حفظ نظام، کتمان ميکنند و از مسئوليت پاسخگويي ميگريزند.
توجيه اينکه براي پيشبرد حکومت چارهاي جز ظلم، دروغ، خلف وعده، بداخلاقي و تعرض به حقوق مردم نيست، با آرمانهاي انقلاب و آموزههاي ديني ناسازگار است.
مهمترين آرمانهاي انقلاب، ظلمستيزي و دروغگريزي بود. اگر بنا باشد به بهانه انقلابيگري و حفظ آن، ظلم و دروغ و تعرض به حقوق مردم رواج يابد، در آرمانهاي انقلاب تقلب و دگرگوني پيش آمده است. ناگفته نماند گرچه جرئت اعتراف به اشتباهات در فرهنگ ما بسيار نادر است و به کيميايي بدل شده که در کمتر محفلي يافت ميشود، اما در مواقعي بسيار محدود که اين دُر ناياب رخ نموده، معلوم شده که مردم ما اهل گذشت و بخشش هستند. بهقولمعروف «مداد ملت ايران پاک کن هم دارد».
مردم ما بهلحاظ برخورداري از هوش خوب، سره را از ناسره بهدرستي تشخيص ميدهند و فرق عذرخواهي و توجيهگري را خوب ميفهمند. گاهي مسئولي کف به دهان ميگيرد و با توجيهگري خود را پشت ديوار حاشا پنهان ميکند، غافل از آنکه در نگاه تيزبين مردم واقعيت روشن است. ممکن است مردم دم برنياورند؛ اما سکوت آنان در اين هنگامهها نشان پذيرش توجيهات نيست، که گاهي بهت از حماقتهاست.
اينکه مسئولان ياد گرفتهاند توپ گرانيها را مدام به ميدان مسائل جهاني و يا به زمين مافيا پرتاب کنند و هر شکستي را به پاي سنگاندازي ديگران بگذارند و در تمام مشکلات و معضلات، حق به جانب، توجيهگر مسائل باشند، تنها صورت مسئله را پاک ميکند و اعتبارشان را بر باد ميدهد.
عدهاي سالهاي متمادي راهي را به اشتباه ميروند و با روشنشدن اشتباه جرئت اعتراف ندارند. از بوعليسينا نقل است: اگر در توجيه اشتباهي هزار دليل هم بياوري، ميشود هزارويک اشتباه. مخلص کلام اينکه فرصت تکرار و اصرار بر اشتباهات، براي مديران جامعه محدود است، آگاهي مردم رو به فزوني است و ديوار عملکردها هر روز شيشهايتر ميشود و ميزان صداقت و بيصداقتي نمايانتر.
درنتيجه پيشنهاد ميشود در هفته دولت، مردان اين عرصه خود پيشقدم شوند و تدبيري بينديشند تا جرئت اعتراف به اشتباه در مديران کشور افزايش يابد و آنان نه براي انکار اشتباهات که به دليل شجاعت بر ابراز آنها، مدال و جايزه بگيرند. ترس از تزلزل جايگاه و منزلت اجتماعي مهمترين مانع در احياي فرهنگ اعتراف به اشتباه است. مردم همواره سپاسگزار مديراني هستند که بر اشتباهات خود اصرار نميورزند و با شفافسازي شجاعت پذيرش خطاها را دارند و پاککن مدادشان نه صورتمسئله، که خطاهاي انجامشده را پاک ميکند. بايد اين نکته را فراموش نکنيم که نطفه ديکتاتوري در همين اصرار بر اشتباهات بسته شده؛ پس با اعتراف به اشتباهات نگذاريم اين نطفه در وجود و نهاد ما رشد کند و به نوزادي تحملناپذير و کنترلناشدني تبديل شود!
پس ديوار حاشا را کوتاه و با صداقت آشتي کنيم که رستگاري در صداقت است.
کد مطلب: 3064
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdce.p8xbjh87e9bij.html?3064