بگذاريد ناشران كوچك ما، دلشان را به فروش كتابهايي كه در طول سال خاك ميخورند، خوش كنند
روزنامه همشهری , 20 ارديبهشت 1389 ساعت 18:10
نويسنده : كامران محمدي
اصولا كتاب، دكور بسيار خوبي است. مخصوصا كتابهايي كه عطف بزرگ دارند يا رنگبنديشان چشمنواز است
1: ميگويند نويسندهاي -البته در ديار فرنگ - كارش چنان گره خورد و بدهيهايش چنان فزوني گرفت كه طلبكاران دورهاش كردند
و بيرون خانه، شبانهروز كشيك ميكشيدند كه اگر آمد بيرون، يقهاش كنند و پولشان را بستانند. نويسنده از ترس آبرو تا ميتوانست از منزل خارج نميشد و روز و شب نزد خانه و خانواده، زنداني شده بود... تا اينكه سرانجام حلقه محاصره طلبكاران تنگ و تنگتر شد و نويسنده تصميم به فرار گرفت.
اين شد كه با سر و همسر خداحافظي كرد و از ديوار پشتي خانه بالا رفت تا دور از چشم آنها كه منتظرش بودند، بگريزد. در همين حال يعني درست در حالتي كه يك پاي نويسنده آن طرف ديوار و پاي ديگرش اين طرف بود و دستهايش را محكم به لبه ديوار گرفته بود تا خود را بكشد بالا، پيرزني از همسايهها، او را ديد و شناخت و از روي شوق و علاقه رو به نويسنده گفت: واي! من شما را ميشناسم.
شما نويسنده بينظيري هستيد. من فلان كتاب شما را 100 بار خواندهام. معركه است. نويسنده پاي آويزانش را بالا كشيد، پوزخند تلخي زد و پيش از آنكه بپرد پايين گفت: كاش بهجاي اينكه 100بار اين كتاب را ميخواندي، 100 كتابم را ميخريدي و نميخواندي.
2حالا كه نمايشگاه كتاب ما، فروشگاه بزرگ كتابي است براي آنها كه در تمام طول سال حتي از كنار كتابفروشيها هم عبور نميكنند، شما هم سري به اين فروشگاه بزنيد و كتاب بخريد. نخوانيد، اما ميتوانيد بهعنوان دكور از كتابها استفاده كنيد. اصولا كتاب، دكور بسيار خوبي است. مخصوصا كتابهايي كه عطف بزرگ دارند يا رنگبنديشان چشمنواز است.
3آنقدر نمايشگاه كتاب فرانكفورت را به سرمان كوبيدهاند كه دوباره گفتنش لطفي ندارد، اما بگذاريد اين يكي را بگويم كه در فرانكفورت اصولا تكفروشي كتاب وجود ندارد.
كل بازديدكنندهاش هم اصلا به گرد نمايشگاه ما نميرسد؛ چيزي در حدود 40تا130 هزار نفر در 5روز. اما حجم مبادله تجاري اين نمايشگاه عجيب، ميليارد دلاري است. چرا؟ چون اصولا محلي است براي امضاي قرارداد، آشنايي بزرگان صنعت چاپ و نشر دنيا با يكديگر و محفلي براي چهرههاي بزرگ ادبيات جهان.
چه اهميتي دارد؟ ما ميتوانيم كار خودمان را بكنيم. عيبي ندارد. بگذاريد دستكم ناشران كوچك ما، دلشان را به فروش خوب كتابهايي كه در طول سال خاك ميخورند، خوش كنند و مردم، سهم اندكي را كه از درآمد سالانه براي خريد كتاب كنار ميگذارند، بردارند و به مصلا بروند و با تعدادي كتاب، خسته و درب و داغان، بازگردند به خانه. حتي همينها هم خوب است و شايد دستكم بتواند جلوي پريدن چند نويسنده را از ديوارهاي پشتي خانه، بگيرد.
کد مطلب: 262
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd2x0x6yt09.a2y.html?262