اگر دایرۀ ممیزی را تنگ کنیم، سنگ روی سنگ بند نمیشود
18 مرداد 1391 ساعت 10:22
مگر درود چه عیبی و قبحی یافته که باید به سلام تبدیل شود، البته درست است که سلام در فرهنگ اسلامی ما، مشروعیت و مقبولیت بیشتری یافته، ...
کدام قانون گفته که مثلا «به رقص آمدند» از فلان عبارت کتاب حذف شود و بعد معلوم میشود در کتاب «کوهها به رقص آمدهاند» بوده است. یا میشود از کتاب الحاوی محمد بن زکریای رازی کلمات شراب و مشروب و خوک و... را حذف کرد؟...
اكبر ايراني؛ مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب درباره موضوع ممیزی يادداشتي نوشت.
به گزارش ايلنا، ايراني در يادداشت خود آورده است: آیا بجز مسائل و مطالب تفرقه افکن و فساد آور و مطالبی از این سنخ، میتوان اعمال سلیقه کرد و از ناشر خواست که فلان عبارت یا کلمه را از کتاب خود بردار، که بعد معلوم میشود که اتفاقاً آن مطلب نقل قولی- مثلاً- از تاریخ بیهقی بوده است. کدام قانون گفته که مثلا «به رقص آمدند» از فلان عبارت کتاب حذف شود و بعد معلوم میشود در کتاب «کوهها به رقص آمدهاند» بوده است. آیا میشود از کتاب الحاوی محمد بن زکریای رازی کلمات شراب و مشروب و خوک و... را حذف کرد؟ یا جلوی فلان دانشنامه را بگیرند که چرا در بارۀ فلان عالم چند خط و در باره بهمان دانشمند ۵۰ خط آوردهاید؟! آن وقت کتابی چاپ میشود که کرامات عدیدهای برای بزرگی برشمرده از جمله اینکه وی از قافله عقب ماند دعا کرد، شیری آمد سوارش شد، به سرعت رفت زودتر به مقصد رسید. آیا نشر این مطالب به گسترش فرهنگ و اخلاق و تقوای دینی جوانان کمک میکند؟
از سوی دیگر شاهد اعمال سلایق دیگری هستیم که با هیچ منطقی جور در نمیآید. متأسفانه اخیراً در برگهای دیدم که شخص ممیّزی به ناشر گفته بود: در تمام کتاب کلمۀ «درود» به سلام تغییر یابد! اینجاست که مشکل فرهنگستان زبان و ادب فارسی دو چندان میشود که هم باید با این نگرشهای جدید به واژگان کهن فارسی مقابله کند، وهم باید چارهای برای کلمات فارسی مهجور اما مستعمل در گفتار و نوشتار قلیلی از اهل ادب بکند که از زبان معیار فاصله گرفتهاند و برکج راهه میتازند و هم با کسانی که از کلمات خود ساخته و برساخته بهره میگیرند و داعیۀ سره گرایی دارند، لذا باید نگذارد آنان بدعتی نو بگذارند و به هرج و مرج زبانی دامن زنند.
حال به این دوست عزیز عرض میکنم که برادر من: مگر درود چه عیبی و قبحی یافته که باید به سلام تبدیل شود، البته درست است که سلام در فرهنگ اسلامی ما، مشروعیت و مقبولیت بیشتری یافته، اما عزیز من: میدانی اگر این دایرۀ ممیزی را این قدر تنگ کنیم، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. بنگر که چه زیبا سروده است فردوسی حکیم:
ز یـزدان و از مـا بـر آن کـس درود
کـه تـارش خـرد بـاشـد و داد، پـود
فردوسی حکیم ۱۰۰۰ سال پیش به ما و برادران ما، پند میدهد که: درود خدا بر کسانی باد که تار و پود جانش، عقل و داد باشد. ملاک انسانیت به خرد و انصاف است که هر حسن و قبحی را با آن میسنجند نه به پوسته و لفظ و ظاهر.
کتاب مخرب را اجازه ندهید
روزی نقدی در مجله آینه پژوهش چاپ شد به گمانم این عنوان را داشت: تصحیح سفرنامههای خطی فارسی یا ترویج صهیونیست؟ طبعاً یک برّس(بررسی کننده) و داور اداری معمولی که فکر و ذهنش دنبال یافتن کلمات رقص و شراب و.... است، قادر به فهم و فحص آنچه ناقد بدان دست یافته بود، نیست. چه این گونه الفاظ غیررکیک، نه باعث فساد و فحشا میشوند و نه موجب فروش بیشتر کتاب و بیشک در نقد هم هیچ ناقدی وقت خود را صرف آن نمیکند که چرا در این کتاب چنین الفاظی به کار رفته، بلکه توجه خود را به محتوای کتاب معطوف مینماید که چرا مثلاً نویسنده در مقدمه، رعایت اخلاق حرفهای را نکرده و فلان مطالب را دزدیده و منبع را درج ننموده، یا مثل کتاب سفرنامههای فارسی در حواشی و تعلیقات، تبلیغ یهود و صهیونیست کرده و چرا این همه مطالب نامربوط تبلیغاتی از چشم ممیزان ارشاد در رفته است؟
روزی کتابی چاپ شد، شنیدم زود هم جمع شد. فرستادم از بازار سیاه تهیه کردند. صفحه اول را که خواندم گفتم: اگر ناشر کتاب..... فقط مقدمه را خوانده بود و ذرهای از اخلاق و بصیرت و روشنگری بو برده بود، این کتاب را چاپ نمیکرد، به شرح ایضاً اگر مترجم آن هم از جماعت کبکیان نبود و میدانست کجا میزید و احتمال میداد این اثر روزی به دست دختر یا پسرش هم خواهد افتاد، آن را ترجمه نمیکرد مگر آنکه شرم و حیا را سه طلاقه کرده باشد.
کد مطلب: 5034
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd.s0k2yt0zoa26y.html?5034