مروری بر دیدگاههای موجود در جامعه در مورد چند همسری
4 فروردين 1389 ساعت 16:55
نويسنده : احمد نامني
مخالفان و مدافعان چند همسري در يك چيز مشترك هستند و آن اين است كه هر دو داعيه حمايت از خانواده، حمايت از حقوق زنان و فرزندان و جلوگيري از اشاعه فساد در جامعه را دارند.
موضوع چند همسري جزو مقوله هاي بحث برانگيز اجتماعي كشور در چند سال اخير به شمار مي رود. توجّه قواي مقنّنه، مجريّه و قضائيّه به اين موضوع در ساليان اخير، اهميت بحث را محرز تر مي نمايد. حمايت از حقوق زنان، سلامت جامعه و اثرات مستقيم و غير مستقيم چند همسري بر خانواده به عنوان اساسي ترين نهاد اجتماعي، مهمترين مولّفه هائي هستند كه موافقان و مخالفان اين پديده در مباحثات خود مورد توجّه قرار مي دهند.
با اين وجود، عواملي همچون تغيير شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور در طول زمان، رويكردهاي كلّي جامعه بشري، احكام اسلام و آيات قابل تفسير قرآن كريم بر پيچيدگي موضوع مي افزايند. در چنين شرايطي، بديهي است كه صِرف پرداختن به مباحث نظري براي استنتاج يك نظريه جامع، راهگشا نيست. انجام تحقيقات ميداني صحيح و كافي، راهكار مكمّلي است كه در اينگونه موارد، توجّه پژوهشگران ومسئولان را به خود جلب مي كند.
تحقيق حاضر، ماحصل يك تحقيق ميداني سه ساله مي باشد كه در راستاي شناسائي ديدگاههاي رايج در خصوص چند همسري به عمل آمده است. در اين مقاله، بدون آنكه ردّ يا دفاع از نظريه اي خاص مورد نظر باشد، تلاش گرديده صرفاً به بيان ديدگاههاي شناسائي شده پرداخته شود.
پديده چند همسري1، به نوعي رابطه تعريف شدهْ اجتماعي2 اطلاق مي شود كه در آن يك مرد يا يك زن، رسماً و بطور همزمان داراي دو يا چند همسر مي باشد. البته حالتي از تعدّد همسر كه در آن يك زن بتواند به طور همزمان داراي بيش از يك شوهر3 باشد پديده اي نادر است كه فقط در برخي كشورها از جمله تبّت، نپال، هند و برزيل مشاهده شده است. بنا براين بطور ضمني منظور از چند همسري فقط حالتي است كه در آن، مردي داراي بيش از يك زن مي باشد. رايج ترين شكل اين پديده، داشتن دو همسر براي يك مرد است كه در برخي از كشورها از جمله ايران قابل مشاهده است. در بعضي از كشورهاي اسلامي از جمله عربستان صعودي، داشتن بيش از يك همسر تا سقف چهار مورد، براي يك مرد كاملاً معمول بوده و اين امر چه به لحاظ فرهنگي و چه به لحاظ قانوني كاملاً پذيرفته شده است. اين درحاليست كه در بسياري از كشورهاي اروپائي و آمريكائي، چند همسري نه تنها به لحاظ فرهنگي، پديده اي مطرود به شمار مي رود بلكه ممنوعيت قانوني نيز دارد.
اما در كشور ما اين موضوع، بحث برانگيز بوده و در واقع، جامعه و فرهنگ ما موضع خود را در قبال آن به روشني تبيين نكرده است. از طرفي تا حدود نيم قرن پيش، پديده اي رايج به شمار مي رفته و از سوي ديگر در طول پنجاه سال اخير، رفته رفته از تواتر آن كاسته شده تا جائيكه امروزه به لحاظ شاْن اجتماعي كه هر زن براي خود قائل است، كمتر زن يا دختري را مي توان يافت كه حاضر باشد زن دوّم بشود.
بسياري از افراد به ويژه خانمها به شدّت مخالف چند همسري مردان بوده و آن را مظهري از ناديده گرفتن حقوق اساسي زنان مي دانند. عدّه كثيري از صاحبنظران، معتقدند چند همسري موجب تزلزل نظام خانواده است. اين درحاليست كه عده اي ديگر، با استناد به مجاز شمردن اين پديده در اسلام نه تنها با آن موافقند بلكه آن را به عنوان راه حلّي براي بسياري از مشكلات اجتماعي امروز كشور توصيه مي نمايند. نظرات و مواضع سايرين، در طيفي بينابين اين دو، توزيع شده است.
دولتمردان و مسئولين كشور نيز در موضعي بينابين، نه به طور كامل آن را ردّ نموده و نه وقوع بدون قيد و شرط آن را آزاد گذاشته اند. ظاهراً قواي سه گانه كشور سعي در آن دارند كه با تعيين شرايط و حد و حدود براي چند همسري از حريم خانواده، و حقوق زنان و فرزندان حمايت نمايند و در عين حال، مصالح كلي جامعه را نيز تحصيل كنند، اما اينكه در اين راه تا چه حد موفق بوده اند جاي بحث دارد.
آنچه كه مي تواند اعتبار بحثهاي نظري در علوم اجتماعي را محك بزند تحقيقات ميداني است. به عنوان مثال اگر بتوان با اخذ اطلاعات صحيح در مورد يك نمونه هزار نفري، نسبت به بررسي ميدانيِ زندگي زناني كه همسر دوّم شده يا بوده اند اقدام شود و كيفيت زندگي و ميزان رضايت آنها به شيوه اي درست سنجيده شود، بهتر مي توان ديدگاههاي نظري موافقان و مخالفان چند همسري را محك زد. و تكرار اين پژوهشهاست كه مي تواند اطلاعات راهگشا براي خبرگان، عوام، قانونگذاران و مجريان فراهم سازد.
انتقاد دوم محقّق، به خبرگان كشور در اين زمينه، عدم توجّه كافي به ديدگاههاي مردم جامعه است. آنچه كه در كتب، سايتهاي اينترنتي، روزنامه ها، مجلات و كنفرانسها مطرح مي شود بيشتر منعكس كننده ديدگاههاي خود نگارندگان يا سخنرانان است و كمتر به اين مسئله توجّه شده كه اگر مثلاً ديدگاهي در دفاع از حقوق زنان مطرح مي شود، آيا اقشار مختلف زنان جامعه هم عمدتاً با آن موافقند يا نه؟
در واقع محدود بودن دايره ديدگاههاي مطروحه، به نظريات اقشاري كه بر حسب شغل، زمينه تخصصي يا علاقه وارد اين مباحثات و تحقيقات شده اند ايراد دوم محقّق در اين حيطه است. به بيان ديگر، نظر مستقيم اعضاي خانواده ها اعم از زنان، فرزندان و مردان كه قاعدتاً داعيه حمايت از حقوق ايشان مي رود كمتر مورد تحقيق قرار گرفته است.
ايراد سوّم محقق آن است كه در اكثر اظهار نظرها وقتي صحبت از دفاع حقوق زنان به شمار رفته است، بطور ضمني همه زنان كشور در يك گروه قلمداد شده اند و اين نكته ناديده گرفته شده كه با در نظر گرفتن متغيرهاي مختلف، زنان و دختران جامعه در گروههاي متنوعي قابل تقسيم بندي اند. كمتر به اين نكته توجه شده كه يك اتفاق، رويكرد يا قانون ممكن است حقوق يا امتيازاتي را براي عده اي به همراه داشته باشد اما در عين حال حقوق عده اي ديگر را ناديده بگيرد.
با در نظر گرفتن متغيرهائي از قبيل: شرايط سنّي، خانوادگي، اعتقادي، اقتصادي و تحصيلات دختران و زنان به جرات مي توان ادعا نمود كه نياز، انتظار و خوشبختي آنها با پيچيدن يك نسخه يكسان براي همه تامين نخواهد شد. و لذا نگارنده به لحاظ ديدگاه شخصي با مطلق گراهاي مسائل اجتماعي چه موافقين و چه مخالفين، همسو نبوده و توجه به تفاوتهاي اقشار را مورد تاكيد قرار مي دهد.
با اين مقدمه، مقاله حاضر، به عنوان گامي كوچك، تلاشي است در جهت دسته بندي و تبيين برخي از ديدگاههاي موجود در قبال پديده چند همسري در جامعه، كه طي يك تحقيق ميداني سه ساله در فاصله زماني مهر 1385 تا مهر 1388 از سوي محقّق شناسائي گرديده اند.
موكداً خاطر نشان مي سازد هدف مقاله، صرفاً دسته بندي و تبيين ديدگاههاي شناسائي شده بوده و به هيچ وجه در صدد دفاع يا ردّ نقطه نظري خاص نمي باشد.
از ديد محقّق، توجّه به ديدگاههاي موجود در متن جامعه و تلاش در جهت استحصال آنها از طريق ارتباط مستقيم با اعضاي جامعه به جاي پويش آنها از مطالب منعكس شده در كتب، مجلات و سايتهاي اينترنتي، نقطه قوّت و نوآوري اين تحقيق محسوب مي شود.
علاوه بر مباحث مطرح شده در مقدمه، دلائل زير، ضرورت انجام تحقيق حاضر و تحقيقات مشابه را توجيه مي نمايند:
موضوع چند همسري، مستقيماً خانواده را به عنوان مهمترين و اساسي ترين نهاد اجتماعي، تحت تاْثير قرار مي دهد. اگر محرز شود كه اين پديده بر ساختارخانواده و به ويژه در رشد و تربيت فرزندان اثرات منفي دارد، ضروري است كه حركتهائي جدّي در راستاي ممنوعيت يا محدوديت آن صورت پذيرد و بديهي است انجام تحقيقات علمي، از پيش نيازهاي ضروري براي هرگونه حركت در اين راستا مي باشد.
بسياري از افراد و صاحبنظران معتقدند چند همسري مردان هم توهين به زن اوّل ايشان است و هم توهين به زنان بعدي آنها. باور دارند كه اصولاً چند همسري، يعني تبعيض، يعني پايمال نمودن حقوق اساسي زنان، و برخي از پيشتازان اين دسته معتقدند كه ازدواج دوّم، اصل انسانيت زن را زير سوْال مي برد.
اينكه آيا ازدواج دوّم واقعاً توهين به انسانيت زن و ناديده گرفتن حقوق اوست يا نه، و اينكه آيا اصل موضوع زير سوْال است يا شرايط آن، نياز به تحقيق دارد. اما در هر حال، نظر اين دسته از دو جهت حائز اهميت مي باشد و شايسته است كه در تحقيقات، مورد توجّه قرار گيرد. اوّل آنكه اين گروه بحث انسانيت و حقوق اساسي زنان را مطرح مي كنند. دوّم اينكه به نظر مي رسد درصد بالائي از صاحبنظران، قائل به اين ديدگاه مي باشند.
برخي از صاحبنظران معتقدند كه مجوّزِ اختيار نمودنِ همسر دوّم، راه كاري شرعي است كه اگر در جامعه رواج يابد جايگزين بسياري از روابط نامشروع خواهد بود. مدافعان اين نظريه معتقدند كه نبايد چشم را بر روي واقعيتها بست. در واقع اين اعتقاد وجود دارد كه در جامعه امروز ما روابط نامشروع بصورت پنهان وجود دارد و مجوّز اتخاذ همسر دوّم، به عنوان يك عامل مثبت اجتماعي، تاْثيري چشمگير در كاهش مفاسد جنسي پنهان در جامعه خواهد داشت.
اين دسته معتقدند كه به موازات سخت گيري براي از بين بردن روابط نامشروع در جامعه و در نظر گرفتن تنبيه براي مرتكبين به آن، بايد از راهكارهاي شرعي و سالم روابط جنسي حمايت كرد. چون اگر در هر دو زمينه محدوديت ايجاد شود، روابط به شكل پنهان در مي آيند كه قطعاً نه به نفع زنان است و نه به نفع جامعه. اين دسته معتقدند رسميت بخشيدن و تعيين حق و حقوق و شرايط براي روابط جنسي در چهارچوبهائي كه شرع و قانون مشخص كرده اند در وهله اوّل به نفع زنان است.
اگر چنين باشد شايسته است كه گامهائي جدّي در جهت اشاعه اين فرهنگ در جامعه برداشته شود. و از آنجا كه هر حركتي زماني اثربخش خواهد بود كه مبتني بر پژوهشهاي صحيح باشد، انجام تحقيق حاضر و تحقيقات مشابه، توجيه مي يابد.
قوانين و دستورالعملهاي مربوط به تعيين شرايط و ضوابط ازدواج دوّم از سال 1346 تا كنون در چند نوبت از سوي قواي مقنّنه، مجريّه و قضائيه مورد بازنگري و تغيير قرار گرفته كه اين امر به نوبه خود حاكي از اهميت موضوع است. بديهي است انجام تحقيقات علمي مي تواند در جهت دهي به اينگونه بازنگري ها مفيد واقع شوند.
تاريخ نشان مي دهد كه نظريه پردازي هاي هاي خبرگان و صاحبنظران، بيشترين نقش را در تحوّلات فرهنگي و اجتماعي ملّتها داشته است. در واقع تحوّلات چشمگير در هنجارهاي فرهنگي و اجتماعي يك ملّت در برهه هاي مختلف زماني با ارائه نظريات خبرگان و انديشمندان شروع شده و حمايت هاي قانوني دولتها و حمايتهاي توده مردم موجب گسترش آن گرديده اند. از آنجا نتايج حاصل از تحقيقات علمي مي تواند تاْثير قابل توجّهي در ايجاد جرقه هاي ذهني يا كمك به توسعه ايده هاي صاحبنظران و انديشمندان داشته باشد، انجام اينگونه تحقيقات توجيه كافي مي يابد.
با وجود دسته بندي كلّي ارائه شده در قسمت ضرورت انجام تحقيق، ديدگاههاي رايج در جامعه در خصوص چند همسري، بسيار متنوّع مي باشند. علل اين تنوّع نه تنها از تفاوت در متغيرهائي چون: جنسيت، وضعيت تاْهّل، ميزان تحصيلات، اعتقادات و وضعيت اقتصادي افراد ناشي مي شود بلكه بعيد نيست كه طبقه اجتماعي و محل سكونت افراد نيز در آن دخيل باشد.
از طرفي با وجود مشابهت هاي فرهنگي- اجتماعي حاكم بر كل شهرها و روستاهاي كشور، به نظر مي رسد تفاوت قابل توجّهي بين ديدگاههاي غالب در جوامع شهري و غير شهري كشور در خصوص مسائل اجتماعي و از جمله موضوع پژوهش حاضر وجود داشته باشد. همچنين محتمل است كه بين كلان شهرها و شهرهاي كوچك تر نيز تفاوتهائي وجود داشته باشد.
يكي از دشواري هاي پژوهشهاي اجتماعي به خصوص در تحقيق نظرات و ديدگاهها آن است كه آنچه را افراد در شرايط رسمي اظهار مي دارند اغلب با آنچه كه قلباً به آن اعتقاد دارند مغايرت دارد. به عنوان مثال، اختلاف معنا داري بين پاسخ افراد به سوْالات پرسسشنامه هاي اجتماعي با اظهارات آنها در محافل دوستانه و غير رسمي مشاهده مي شود.
در تحقيق حاضر نيز براي محقّق محرز گرديد كه در بسياري از موارد، پاسخ اوّليه افراد تحت مطالعه با اعتقاد واقعي آنها يكي نيست. به عنوان مثال، اظهار نظر تعدادي از مردان متاْهّل هنگامي كه همسر آنها در كنارشان است متفاوت است از زمانيكه همسرشان حضور ندارد.
و يا اظهار نظر برخي از دختران هنگامي كه پدر و مادرشان در كنارشان حضور دارد مغاير است با زمانيكه ايشان حضور ندارند.
بطور كلّي، احتياط، حُجب وحيا و ملاحظات مختلف افراد در بسياري از شرايط و از جمله در تحقيقات رسمي مانع از آن مي شود كه صادقانه عقايد يا ديدگاههاي خود را ابراز نمايند. به همين لحاظ، اعتبار آندسته از نظر سنجي هاي اجتماعي كه صرفاً مبتني بر پرسشنامه و مصاحبه هاي رسمي باشد تا حدّ زيادي زير سوْال است.
معمولاً صادقانه ترين و بي پيرايه ترين گفتارهاي افراد در مصاحبت با صميمي ترين دوستان آنها ابراز مي شود. چرا كه هم به ايشان اعتماد دارند، هم شرم و حيائي را كه مثلاً در كنار والدين، فرزندان يا همسر خود احساس مي نمايند در تعامل با دوستان صميمي خود احساس نمي كنند.
ديدگاههاي شناسائي شده در قبال همسر دوّم
ديدگاههاي خانمهاي متاهّل
اكثريت مطلق خانمهاي متاْهل، به شدّت در مقابل ازدواج دوّم مردان ديدگاه مخالف دارند. ايشان ازدواج دوّم مردان را مظهري از هوسراني و بي وفائي آنها نسبت به همسر اوّل خود مي دانند. اين مخالفت از سوي آنها آنقدر جدّي است كه ميگويند اگر روزي متوجّه شوند شوهر آنها، همسر ديگري را نيز به عقد خود درآورده بلافاصله تقاضاي طلاق خواهند داد.
خانمهاي متاْهّل معتقدند كه اگر زن ديگري وارد زندگي شوهر آنها شود، زندگي شان از هم خواهد پاشيد. علاوه بر موضوع وفاداري ظاهراً بطور خودآگاه و ناخودآگاه بخش عمده اي از اين نگراني مربوط به سهم ايشان از دارائيهاي شوهر است، چرا كه زن، خودش را شريك اموال شوهر مي داند و طبيعتاً با ورود زن دوّم، يك شريك ديگر در اموال او پيدا مي شود كه چندان خوشايند نيست. به خصوص زمانيكه به آينده فرزندان خود و فرزندان همسر دوّم شوهر و سهم ارث آنها مي انديشد، اين نگراني بيشتر مي شود.
و بخش ديگري از نگراني ايشان ناشي از نگاه سرزنش آميز اطرافيان است. نگاهي حاكي از تحقير و ترحّم احتمالي اطرافيان و يا نگاهي آميخته با اين اتهام كه وي در ايفاي وظائف و نقش همسري در قبال شوهر خود كوتاهي كرده است.
اين گروه در مقابل اين ادّعا كه گرفتن همسر دوّم براي يك مرد به لحاظ شرعي مجاز است و پيامبران و امامان هم اكثراً بيش از يك همسر داشته اند عمدتاً چنين استدلال مي كنند كه گرفتن همسر دوّم و سوّم توسط بزرگان ديني ما به مقتضاي شرايط روز بوده و چنين نتيجه مي گيرند كه اگر امامان ما نيز در دنياي امروز زندگي مي كردند بيش از يك همسر اختيار نمي كردند.
عده اي ديگر هم چنين مي گويند كه اگر شما امروز مردي را پيدا كرديد كه به اندازه پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) مرد باشد از نظر ما مجاز است كه همسر دوّم و سوّم داشته باشد!
ديدگاه خانمهاي متاهّلي كه متوجّه شده اند شوهر آنها همسر ديگري هم دارد
يك مورد از افراد مورد مطالعه در اين تحقيق، خانمي بود كه هفت سال بعد از ازدواج متوجّه شده بود كه شوهر وي اخيراً با زن ديگري هم مخفيانه ازدواج كرده است. و يك مورد ديگر، خانمي بود كه هشت سال بعد از ازدواج متوجّه شده بود كه خودش زن دوّم است و شوهرش از قبل، يك همسر ديگر داشته كه از او مخفي داشته است. هر دو مورد براي طلاق اقدام كرده اما بعد از طلاق پشيمان شده بودند. بي سر و ساماني بعد از طلاق و به خصوص بي قراري فرزندان، دو عامل اصلي بود كه هر كدام از ايشان براي پشيماني خود ذكر مي نمودند.
ديدگاه دختران مجرّد
ديدگاه غالب: تمامي دختران مجرّد مورد مطالعه در اين تحقيق در وهله اوّل به طور قاطع با اين پديده مخالف بودند. يعني نه حاضر بودند زن دوّم بشوند و نه مي پذيرند كه شوهر آينده آنها بعد از ازدواج با ايشان، همسر دوّمي بگيرد. استدلال عمده آنها هم اين است كه يك انسان نمي تواند در آنِ واحد، دو نفر را دوست داشته باشد و اگر مردي دو همسر داشته باشد قطعاً يكي از آنها را دوست ندارد.
همچنين اكثريت مطلق دوشيزگان، زن دوّم شدن را يك كسر شاْن اجتماعي و خانوادگي مي دانند كه به هيچ وجه حاضر نيستند به آن تن در دهند.
بطور كلّي اكثريت قريب به اتفاق دختران مورد مطالعه ترجيح مي دادند تا آخر عمر مجرّد بمانند تا اينكه بخواهند زن دوّم بشوند. با اين وجود، برخي از دختران مورد مطالعه در اين تحقيق وقتي از جنبه هاي مختلف پيرامون موضوع وارد بحث مي شدند نظر مطلق خود را تا حدودي تعديل مي نمودند. نظرات تعديل شده برخي از ايشان به قرار زير است:
شاخص گراها: اگر شرايط، وضعيت اقتصادي، شغلي، موقعيت خانوادگي، اجتماعي و وضعيت جسمي و ظاهري خواستگاران معمول آنها يعني پسرهاي مجرّد، پائين تر از حدّ انتظارات ايشان باشد اما شاخصهاي فوق در مورد يك خواستگار كه زن ديگري هم دارد، به انتظارات آنها نزديك باشد ممكن است ترجيح دهند كه زن دوّم وي بشوند. البته با قيد يكسري از شرايط. مثلاً اينكه زن اوّل او راضي باشد و ديگر اينكه در دو منزل جداگانه زندگي نمايند. همچنين موافقت خانواده خود را شرط اساسي مي دانند. سه مورد از دختران تحت مطالعه، جزو اين دسته بودند.
ايده آل گراها: در ذهن تعدادي از دختران، شخصيتهاي ايده آلي از هنرمندان، هنرپيشگان، ورزشكاران و يا شخصيتهاي برجسته علمي وجود دارد كه اگر فرضاً آن شخصيت ايده آل و محبوب به خواستگاري ايشان بيايد با اشتياق حاضرند زن دوّم وي بشوند. دو مورد از دختران تحت مطالعه از اين دسته بودند.
فرزندان چند همسري: دختران خانواده هائي كه پدر خانواده دو همسر داشته و تجربه خوبي از زندگي مشترك خانوادگي در كنار خواهران و برادران تني و ناتني خود دارند كمي راحت تر با موضوع كنار مي آيند و جبهه نسبتاً ملايم تري اتخاذ مي نمايند. اما مخالفت دختراني كه پدران آنها دو زن داشته و مادرانشان به راحتي با اين موضوع كنار نيامده اند بسيار شديد تر و آميخته با غضب است.
عشق گراها: يكي از نيروهاي قوي كه اگر در سنين جواني در درون يك دختر يا يك پسر شكل بگيرد ممكن است منشاء اصلي تصميم گيري هاي او باشد احساس عشق است. در مورد برخي از دختران مجرّد هم با وجود تبعيت از رويكرد كلّي خانمها در قبال زن دوّم شدن، هنگامي كه در شرايط احساسي شديد از نوع عاشقانه قرار مي گيرند قضيه فرق مي كند. يعني اگر مردي بتواند به طريقي در قلب يك دختر نفوذ كند و يك احساس عاشقانه در وي به وجود آورد، ممكن است بتواند رضايت و حتي اشتياق او را براي ازدواج به دست آورد، حتي اگر وي همسر ديگري داشته باشد. محقّق در طول تحقيق حاضر، به پنج مورد از اينچنين دختران بر خورد نمود. ايشان در پاسخ به اين سوْال كه در مقابل مخالفت خانواده خود چه جوابي دارند، مي گفتند:" من پدر و مادرم را راضي مي كنم و او هم همسر اوّلش را قانع كند". چنين برداشت مي شود كه اگر احساس عاشقانه اينگونه دختران برانگيخته شود حاضرند براي رسيدن به عشقشان ناملايمات و سرزنش ها را به جان بخرند. البته در مورد پسران هم اين مطلب تا حد زيادي صادق است.
اما با در نظر گرفتن سن افراد تحت مطالعه، به نظر مي رسد با افزايش سن، اينگونه احساسات عاشقانه نسبتاً فروكش مي كند و در سنين بالاتر، بيشتر ملاكهاي عقلي است كه مبناي انتخاب دخترها در امر ازدواج قرار مي گيرد.
دختراني از خانواده هاي فقير: معمولاً درخانواده هاي فقير، دختران مانند بقيه اعضاي خانواده دائماً با سرخوردگي ناشي از نرسيدن به خواسته ها مواجهند. برخي از اين دختران در ذهن خود منتظر يك فرشته نجات هستند كه آنها را از فقري كه يك عمر با آن دست به گريبان بوده اند نجات دهد. حال اگر اين فرشته نجات، يك زن ديگر هم داشته باشد ممكن است از نظر ايشان اشكالي نداشته باشد. برخي از اين دختران بعد از ازدواج به عنوان زن دوّم با مردي كه به لحاظ سني مناسب آنها مي باشد به شرط تامين يك زندگي بالاتر از خط فقر، و تحقق يك سري انتظارات، خود را خوشبخت مي بينند و كمتر پيش مي آيد كه احساس پشيماني كنند. به خصوص زماني كه بچه دار شده و روند رشد فرزندشان را خوب ارزيابي مي كنند. دو مورد از افراد تحت مطالعه در اين دسته جاي گرفتند.
اما در مواردي كه اختلاف سني زياد بوده و بعد از گذشت چند سال، مرد به مرحله پيري مي رسد، سرخوردگي و پشيماني شديدي در زنان دوّم ايشان بروز مي نمايد حتي اگر به لحاظ معيشتي، زندگي خوبي براي ايشان فراهم شده باشد. سه مورد از افراد تحت مطالعه در چنين وضعيتي دچار بودند.
اين درحاليست كه در بسياري از خانواده هاي فقير، فقر عامل اصلي تاْثير گذار در تصميم گيري هاي آنها نيست. به عبارت ديگر هم دختر و هم خانواده وي، مواضعي دارند كه حتي در سخت ترين شرايط هم حاضر به عدول از آنها نيستند. ايشان تكرار يك زندگي سراسر فقيرانه را كه در آن اصول مورد نظرشان حفظ شود كاملاً بر زن دوّم شدن ولو در سايه ثروت و رفاه ترجيح مي دهند. پنج مورد از دختران تحت مطالعه در اين دسته قرار گرفتند.
دختران بلند پرواز: دختران بلند پرواز، در اين مقاله به دختراني اطلاق مي شود كه سطح خانوادگي آنها متوسط بوده اما معيارهاي آنها براي ازدواج و تشكيل زندگي بسيار بالاتر از حد متوسط است. اينگونه دختران، داشتن يك خانه شيك، اتوموبيل اختصاصي، پوشاك و زيورآلات گران قيمت را از ملزومات اوّليه زندگي مي دانند. ايشان حاضر نيستند زندگي اي را شروع كنند كه در آن مطمئنند حداقل ده سال بايد اجاره نشيني را تحمل كنند و بعد از مثلاً سي سال زندگي مشترك هنوز به آرزوهاي اوّليه خود نرسيده باشند.
اين دسته با اشتياق حاضرند همسر دوّم مردي بشوند كه بتواند زندگي بلند پروازانه ايشان را برايشان فراهم سازد. تا اينكه به خواستگاري از خانواده هم سطح خود جواب مثبت بدهند. شش مورد از دختران تحت مطالعه چنين ديدگاهي داشتند.
ديدگاه غالب دختران با تحصيلات دانشگاهي: بيشتر دختران تحصيل كرده با افزايش سطح تحصيلات خود مخالفت بيشتري با چند همسري پيدا مي كنند. عمده ترين علّت تشديد اين موضع گيري آن است كه معمولاً خانمها تحصيلات را يك عامل افزايش شان اجتماعي و همسرِ مرد دو زنه بودن را يك كسر شاْن مي دانند، لذا از ديد ايشان براي يك دختر تحصيل كرده در مقايسه با يك دختر بدون تحصيلات، زشت تر است كه همسر مردي باشند كه يك زن ديگر هم دارد.
ديدگاه اقليت دختران تحصيلكرده: علي رغم محسوس بودن رابطه اي مستقيم بين افزايش سطح تحصيلات و شدّت مخالفت با چند همسري در خانمها، اقليتي از دختران تحصيلكرده وجود دارند كه با استدلالات خود، راحت تر از افراد غير تحصيلكرده با اين موضوع كنار مي آيند. علّت اينكه اينگونه دختران در يك دسته جداگانه طبقه بندي شده اند، مشابهت ايشان در دخالت دادن فاكتورهاي مختلف در تجزيه و تحليلها و توانمندي ايشان در بحث و استدلال مي باشد كه محقّق اين توانمندي در مباحثه را ناشي از تحصيلات قلمداد كرده است. چهار نفر از دختران تحت مطالعه در اين تحقيق، چنين ديدگاهي داشتند.
نقل قول زير، ديدگاه يكي از اعضاي اين دسته با سطح تحصيلات كارشناسي ارشد را بيان مي دارد كه با استدلال اعضاي ديگر در اين گروه بسيار نزديك بوده است:
" اوّلا من به اصل ازدواج، قوياً معتقدم و باور دارم كه شخصيت انسان تا ازدواج نكند كامل نمي شود هر چند كه تحصيلات او بالا باشد. همچنين اگر عمر من تمام شود و از من، خانواده، فرزند و نسلي باقي نماند احساس مي كنم عمرم به هدر رفته است. از طرف ديگر با افزايش تحصيلات، معيارهاي من براي ازدواج بالاتر رفته است. شوهري مي خواهم كه تحصيلات بالاتر داشته باشد، خوش تيپ تر باشد، منزلت اجتماعي بالاتر داشته باشد و شاخصهاي ديگر. حال اگر چنين خواستگاري پيدا شود كه يك زن ديگر هم داشته باشد البته به شرط احساس علاقه متقابل، او را به خواستگاري كه پسر باشد و اين شاخصها را نداشته باشد ترجيح مي دهم.
به اعتقاد من، يك دختر تحصيل كرده، در مقايسه با يك دختر معمولي، مي تواند نقش پررنگ تري در شكل دادن به يك زندگي مشترك داشته باشد و از بحث نيازهاي عاطفي و اجتماعي كه بگذريم، نياز كمتري به حضور فيزيكي شوهر دارد. من با اينكه شوهرم هفته اي سه روز همسر من و هفته اي چهار روز همسر زن ديگر خود باشد مشكلّي ندارم. در واقع من به شاخصهاي ديگر شوهر كه برخي از آنها را برشمردم بيش از حضور مداوم او اهميت مي دهم. ضمناً حضور يك زن ديگر در زندگي شوهر به شرط آنكه او هم با اين قضيه كنار بيايد و به شرط آنكه هر سه نفر به بلوغ فكري رسيده باشند تهديدي براي زندگي زن محسوب نخواهد شد."
يادآوري اين نكته ضروري است كه ديدگاههاي ارائه شده از دسته هاي مختلف دختران لزوماً به معناي تحقّق آنها نيست. چرا كه در جامعه ما براي بسياري از دختران آنچه كه به اندازه ديدگاهشان و يا حتي بيشتر از ديدگاه و تمايل خودشان در ازدواجشان تاْثير گذار است نظر والدين آنهاست.
ديدگاه خانمهاي مطلّقه
ديدگاه هاي خانمهاي مطلّقه و خانمهائي كه همسر آنها فوت كرده بسيار متنوّع به نظر مي رسد. خانمهائي كه تجربيات تلخي از دوران ازدواج قبلي خود دارند تا مدتي پس از جدائي از همسر خود، بطور كلّي موضوع ازدواج مجدّد را رد مي كنند. چنين اذعان مي دارند كه ديگر تا آخر عمر ازدواج نخواهند كرد. اما به نظر مي آيد با گذشت زمان، در موضع خود تجديد نظر مي نمايند.
بسياري از خانمهاي اين دسته براي ازدواج مجدّد همان موضع كلّي خانمها را دارند و تحت هيچ شرايطي حاضر نيستند همسر دوّم بشوند. عده قابل توجّهي از افراد اين دسته در صورت احراز يك سري شرايط حاضرند همسر دوّم بشوند. در واقع سخت گيري خانمهائي كه قبلاً تجربه ازدواج داشته اند در مقايسه با دوشيزگان، نسبت به اصل موضوع تا حدّي كمتر است، گرچه تحقق آن را مشروط به يكسري عوامل مي نمايند. در بين اين شرايط، خصوصيات اخلاقي - شخصيتي و شاخصهاي اقتصادي شوهر، بيشتر به چشم مي خورد.
مواردي وجود دارد كه نشان مي دهد آنچه كه عشق ناميده مي شود مي تواند در هر زمان بر ساير شاخصها سايه افكنده و عامل اصلي تصميم گيري محسوب شود. مثلاً يك مورد از افراد تحت مطالعه، خانمي بود كه در دوران جواني خود عاشق و معشوق يك نفر بوده ولي به علّت عدم توافق خانواده ها موفّق به ازدواج با او نگرديده و هر يك از آنها با شخص ديگري ازدواج كرده است. اين خانم سالها بعد، به دليل عدم تفاهم از همسر خود جدا مي شود. خواستگار اوّل او كه در آن زمان يك زن و دو فرزند هم داشته براي ازدواج با اين خانم دوباره پا پيش مي گذارد. خانم مورد بحث هم كه دوباره همان جوانه هاي عشق را در خود زنده مي يابد با وجود داشتن چند خواستگار ديگر، به خواستگاري او پاسخ مثبت مي دهد و ترجيح مي دهد كه همسر دوّم معشوق خود باشد.
در عين حال، درصد بالائي از خانمهائي كه به علّت طلاق يا فوت همسر، سرپرست خانواده خود را از دست داده اند و در امرار معاش دچار مشكل هستند براي يافتن پناهگاه حاضرند همسر دوّم بشوند.
اگر خانواده يك خانم بيوه از عهده سرپرستي مالي او برنيايند يا به لحاظ فرهنگي شرايط پذيرش او را نداشته باشند، اگر خانم بيوه، شغل، حقوق و يا مستمري نداشته باشد و به خصوص اگر فرزنداني داشته باشد كه سرپرستي آنها هم برعهده او باشد در چنان شرايط سختي قرار مي گيرد كه يا بايد به كارهاي خيلي سطح پائين و تكدي گري روي آورد، يا پاي او بلغزد يا اگر پيشنهادي براي ازدواج داشته باشد بپذيرد. طبيعتاً ازدواج بسيار آبرومندانه تر است، ولو اينكه به عنوان زن دوّم باشد. در اينگونه موارد، زن در موضعي نيست كه بتواند چندان شرط و شروط تعيين كند. پنج مورد از افراد تحت مطالعه، چنين وضعيتي داشتند. در واقع ايشان بنا بر اضطرار و نه به واسطه خشنودي يا رضايت قلبي حاضرند زن دوّم بشوند. اما در هر حال زن دوّم شدن را بر ديگر راهكارهاي فرارويشان ترجيح مي دهند.
خانمهاي دچار مشكلات پزشكي
برخي از خانمهاي دچار مشكلات پزشكي كه قادر به باردار شدن و يا ايفاي نقش زناشوئي نيستند به ازدواج دوّم همسر خود رضايت مي دهند، گرچه اغلب، پس از ازدواج دوّم همسر خود، احساس ناخوشايندي به آنها دست مي دهد و تصميم بر جدائي مي گيرند.
ديدگاه پسران مجرّد در آستانه ازدواج
در اين دسته، افرادي مورد بررسي قرار گرفتند كه به نظر مي رسيد به لحاظ سني آمادگي ازدواج را داشته و همچنين وضعيت نظام وظيفه و شغل آنها تقريباً روشن شده باشد. هر چند كه آمادگي اقتصادي آنها قابل تفسير بوده است.
اكثر قريب به اتفاق پسران مجرّد، كلّيت اين بحث را بي معني مي دانند. ايشان مي گويند وقتي بسياري از جوانان ما قادر نيستند حتي يك زن بگيرند، بحث زن دوّم بي معني است. مي گويند اگر قرار است مشكلّي حل شود بيائيد مشكل ازدواج جوانان را حل كنيد. بيست و دو نفر از افراد تحت مطالعه چنين ديدگاهي داشته اند.
عده قابل توجّهي صراحتاً با چند همسري مخالفت مي نمايند. صاحب ديدگاه هستند و براي مخالفت خود، دلائل متفاوتي قائلند.
عده اي بطور علني يا پنهان عاشق يك دختر هستند و فقط به او فكر مي كنند. لذا از ديد ايشان نيز اصلاً مطرح كردن بحث زن دوّم بي معني است. چهارده مورد از افراد تحت مطالعه، اين ديدگاه را داشته اند.
عده قابل توجّهي از آنها معتقدند كه اينگونه سوْالات را بايد فقط از مسئولين و صاحبنظران پرسيد. اين ديدگاه از ده نفر از افراد تحت مطالعه استنتاج گرديده است.
اما نكته جالب آن است كه بي نظري و بي طرفي پسران در مورد زن دوّم، چند سال بعد از ازدواج ايشان بطور محسوسي تغيير مي يابد و به طور معنا داري داراي نگرش و ديدگاه مي شوند. پانزده مورد از افراد تحت مطالعه، اشخاصي بوده اند كه ديدگاه ايشان يك سال بعد از ازدواج تغيير كرده است و به جاي بي طرفي به يكي از دسته هاي مخالف يا موافق پيوسته اند. از آنهائي كه در دسته مخالف قرار گرفته اند شش نفر كلاً از ازدواج پشيمان شده و حتي با ازدواج اوّل هم مخالفت يافته اند.
ديدگاه مردان متاهل
نگرش و موضع مردان متاهّل در مورد زن دوّم بسيار متنوّع است. ديدگاههاي شناسائي شده در اين دسته به قرار زيرند:
بسياري از ايشان در وهله اوّل باجملاتي نظير: "آدم عاقل دو بار اشتباه نمي كند" و يا "يك بار ازدواج كرديم واسه هفت پشتمون بسه!" موضع خود را در قبال اين موضوع ابراز مي دارند. اين در حاليست كه اعتقاد قلبي ايشان ممكن است متفاوت باشد.
دسته اي از مردان متاهّل، عاشق همسر خود هستند. بنابراين اصلاً به زن ديگري فكر نمي كنند. اين حالت تا پنج- شش سال بعد از ازدواج بر بخش قابل توجهي از مردان حاكم است. با گذشت زمان ممكن است عشق ايشان، تثبيت، بيشتر يا كمتر شده و لذا قضيه تا حدودي عوض شود.
تولد فرزند، چهره زندگي را براي بسياري از مردان تغيير مي دهد. براي بسياري از ايشان عشق به فرزند از يك طرف و دغدغه هاي مربوط به بزرگ كردن آنها از طرف ديگر تقريباً تمام فضاي باقيمانده ذهنيشان را به خود اختصاص مي دهد. لذا بحث زن دوّم براي بيشتر مرداني كه پدر مي شوند موضوعيت چنداني ندارد.
برخي از مردان بعد از ازدواج، موفّقيت ها و موقعيتهاي شغلي، اجتماعي و اقتصادي قابل توجّهي را به دست مي آورند. با افزايش اين موفّقيتها ممكن است اين فكر در ذهنشان متبادر شود كه اگر ازدواج نكرده بودم موقعيتهاي بهتري برايم پيش مي آمد! حال اگر به هر دليل، جدا شدن از همسر اوّل براي ايشان مشكل آفرين باشد و نخواهند به سمت جدائي از او بروند، گرايش زيادي براي ازدواج دوّم در ايشان به وجود مي آيد. حال اينكه اين انگيزه در عمل، منجر به ازدواج دوّم بشود يا نه، به عوامل مختلفي بستگي دارد.
برخي از مردان معتقدند كه زن و مرد ماهيتاً تفاوت دارند. بر مبناي اين تفاوت ماهيتي، نياز و همچنين توان جسمي و روحي مرد براي همسر داري بيش از زن است. درحاليكه زن فطرتاً با داشتن تنها يك مرد، سازگارتر است. اين دسته معتقدند كه اگر ازدواج دوّم به عنوان مجرائي سالم براي پاسخگوئي به اين نياز ماهيتي مردان پذيرفته نشود، انگيزه دروني بحث شده، مرد را به سمت برقراري ارتباط نامشروع با زنان ديگر سوق مي دهد.
عده اي با نگرش جامعه شناسانه، ازدواج دوّم مردان را راهكاري براي كمك به زنان و دختراني مي دانند كه به دلائل مختلف فرصت يك ازدواج موفّق به عنوان زن اوّل را نداشته و يا از دست داده اند. اين دسته معتقدند زنان و دختران بسياري در جامعه وجود دارند كه نياز به سرپرست دارند در حاليكه فرصت ازدواج معمولي و يافتن يك شوهر مجرد كه سرپرستي آنها را برعهده بگيرد را ندارند. سيستم تامين اجتماعي در كشور ما هم نمي تواند بطور موثر در امرار معاش اين دسته از زنان كمك نمايد. بسياري از اين زنان ممكن است سرپرستي افراد ديگر مانند فرزند، خواهر و برادر كوچكتر يا پدر و مادر از كار افتاده خود را نيز بر عهده داشته باشند. حال اگر اين طيف از زنان نتوانند براي تامين زندگي خود و افراد تحت تكفل شغلي پيدا كنند، اين خطر وجود دارد كه به فساد روي آورند. با اين ديدگاه اگر مردي متمكن بتواند در قالب ازدواج دوّمش سرپرستي چنين زناني را بر عهده بگيرد كمك بزرگي به ايشان و جامعه كرده است.
برخي از مردان، مدّت كوتاهي بعد از ازدواج به دلائل مختلف از همسر اوّل خود جدا مي شوند. اين دسته اگر داراي فرزند شده و حزانت آن را بر عهده گرفته باشند به دنبال همسري مي گردند كه به بهترين وجه بتواند در پر كردن نيمه خالي خانواده به خصوص براي فرزندان مفيد واقع شود. با فراز و نشيب هائي كه اين دسته پشت سر مي گذارند بعيد به نظر مي رسد كه به زن دوّم هم فكر كنند. اما اگر از ازدواج ناموفّق قبلي خود داراي فرزند نشده باشند دوباره وضعيتي مشابه پسرهاي مجرّد پيدا مي كنند و ديدگاههايشان در كنار آن گروه قابل دسته بندي است.
با افزايش سن مردان، چند اتفاق رخ مي دهد. يكي اينكه ميل جسمي و روحي ايشان به جنس مخالف تا حدي كاهش مي يابد. حتي اگر هم كاهش نيابد به دليل رشد عقل، بيشتر تحت سيطره عقل قرار مي گيرد. دوّم آنكه به دليل بالارفتن سن، "درد سر گريز" مي شوند. سوّم اينكه فرزندان آنها بزرگ شده و در سن ازدواج قرار مي گيرند. در چنين شرايطي، مرد در موضع گيري در قبال چند همسري به جاي آنكه خود را محور فرض كند و بر اساس آن اظهار نظر نمايد، فرزند خود را محور قرار داده و تبعات موضوع را روي آن مبنا قرار مي دهد. لذا مردان بالاي چهل و پنج سال، معمولاً با چند همسري مخالفند و در مخالفت خود صادقند. مگر آنكه جزو افرادي باشند كه خود از قبل، دو همسر يا بيشتر اختيار كرده اند.
دسته اي از مردان معتقدند كه اگر شرايط حاصل است بايد زن دوّم را گرفت و نيازي به بحث نيست! مواردي از افراد تحت مطالعه در اين تحقيق، مرداني بوده اند كه دو يا سه همسر داشته اند و طوري هر دو/ سه زندگي را مديريت كرده اند كه هيچيك از زنان ايشان از وجود زنان ديگر با خبر نبوده است. در يك مورد، بعد از فوت شوهر، زنان وي و فرزندانشان از وجود زنان و فرزندان ديگر مطلع گشته اند. بيشترين افرادي كه در اين قشر قرار مي گيرند، مرداني با اعتقادات مذهبي قوي تر هستند. همچنين دو مورد از افراد تحت مطالعه، مرداني بودند كه دو زن داشتند و آشكارا توانسته بودند هر دوي آنها را قانع و سرپرستي كنند بدون آنكه با مشكل خاصي مواجه شوند.
دسته اي از مردان، فقط از زاويه جنسي به موضوع مي نگرند و چنين ابراز مي دارند كه وقتي مرد مي تواند به راحتي و با هزينه كم در جامعه مواردي را بيابد كه نيازهاي مازاد خود را فرو بنشاند چه نيازي است كه زير بار تعهدات ازدواج برود و موضع گيري زن اوّل و دردّسرهاي ديگر را به جان بخرد. بنابراين ايشان هم جزو دسته مخالفان چند همسري قابل دسته بندي اند. دوازده مورد از مردان متاهل و 16 مورد از مردان مجرد مورد مطالعه در اين تحقيق چنين ديدگاهي داشته اند.
ديدگاه مردان و زنان سالخورده
داشتن همسر دوّم و سوّم براي يك مرد در گذشته كشور ما امري عادي بوده است. گذشته اي كه خيلي هم دور نيست. بسياري از پير مردان و پيرزنان امروز جامعه ما افرادي هستند كه خودشان اين موضوع را تجربه كرده اند يا در خانواده هاي چند همسري بزرگ شده، و يا در اطرافيان نزديك خود شاهد اين پديده بوده اند. از نظر اغلب ايشان گرفتن بيش از يك زن براي يك مرد نشانه مردانگي بيشتر است. و زن دوّم شدن هم چندان كسر شان نيست. نكته جالب است كه اين دسته، ديدگاه خود را در مورد پسران و عروسهاي خود تا حدود زيادي حفظ كرده اند، اما در مورد دختران و دامادهاي خود، نه!
ديدگاه هنرمندان
به دليل تاْثير قابل توجّهي كه محصولات هنري پر محتوا روي مخاطبان دارند، ديدگاه هنرمندان حائز اهميت ويژه است. به جراْت مي توان ادعا نمود كه ديدن يك فيلم سينمائي قوي كه يك پيام خاصي را در بر دارد، تاْثير عميقي روي مخاطبان مي گذارد، بطوريكه تفاوت معني داري بين نظر مخاطبين قبل و بعد از تماشاي فيلم قابل انتظار است. به همين دليل شايسته است كه در فرهنگ سازي هاي اجتماعي به هنرمندان و ديدگاههاي آنها توجّه ويژه اي معطوف شود.
در اين مقاله صرفاً به بيان اين مطلب كه در بين هنرمندان نيز در قبال چند همسري، اختلاف ديدگاه وجود دارد بسنده مي شود. در فيلمي همچون"زن دوّم" قوياً اين ديدگاه القاء مي شود كه زن دوّم شدن پديده اي ناهنجار و غير قابل تحمل است. شخصيت اصلي فيلم ترجيح مي دهد كه تا آخر عمر مجرّد بماند و يا با مردي كه به لحاظ جسمي معلوليت دارد زندگي كند تا اينكه زن دوّم مردي باشد كه عاشقانه همديگر را دوست داشتند.
در حاليكه در فيلمهائي همچون: "چتري براي دو نفر" و "نصف مال من، نصف مال تو" هنرمندان، زندگيهائي را به تصوير مي كشند كه در آنها داشتن دو زن براي يك مرد نه تنها به مذاق بيننده غير قابل تحمل به نظر نمي آيد بلكه بيننده در پايان فيلم قلباً نمي خواهد كه هيچيك از شخصيتهاي زن از شوهر جدا شود.
در مثالي خارجي، تهيه كنندگان سريال تلويزيوني "افسانه جومونگ" به ظرافت، شرايطي را به تصوير مي كشند كه در آن، هنر پيشه نقش اوّل فيلم در شرايطي قرار مي گيرد كه دو بار ازدواج مي كند. او هر دو همسر خود را عاشقانه دوست دارد و هر دو او را. هيچيك از زنها با ديگري حسادت نمي كند و هيچكدام بانوي دوّم شدن را كسر شان خود نمي داند.
بيننده بي اختيار مايل است كه نقش اوّل سريال با هر دو زنش به زندگي ادامه دهد و نمي پسندد كه يكي از آن دو بخواهد از او جدا شود.
در هر حال چه براي قبيح نشان دادن و چه براي پسنديده نشان دادن موضوع چند همسري و فرهنگ سازي در راستاي هر كدام كه به صلاح جامعه باشد، كارهاي هنري به خصوص فيلمهاي سينمائي و سريالهاي تلويزوني، از كارآمدترين ابزارها به شمار مي روند.
نظرات خبرگان11 جامعه
كيفيت نقطه نظرات خبرگان از چند جهت با عوام تفاوت دارد:
عوام در ارزيابي و اظهار نظر در مورد يك مسئله اجتماعي، قبل از هرچيز اثرات آن بر خود و نزديكان خود را ملاك قرار مي دهند، يعني ديدگاهي خود محور دارند. اما يك فرد خبره بيشتر به اثرات آن بر كلّ جامعه توجّه مي نمايد.
فرد غير متخصّص، معمولاً مولفه هاي كمتري را در ارزيابي هاي خود دخالت مي دهد درحاليكه فرد متخصّص تلاش مي كند حداكثر مولفه هاي ممكن را در تحليلهاي خود وارد نمايد.
برخورد عوام با مسائل اجتماعي معمولاً بصورت صفر و يكي است، يعني يك پديده را بطور مطلق ردّ يا قبول مي كنند. امّا خبرگان اغلب از اظهار نظر مطلق، احراز نموده و فايده مندي يا مضرات اجتماعي يك پديده را به يك سري شرايط فردي و اجتماعي منوط مي نمايند.
نظرات عوام به شدت تحت تاْثير نظرات ديگران قرار مي گيرند. يعني يك فردّ ممكن است تحت تاْثير جوّ حاكم بر يك دوره زماني يا مكاني خاص به جاي آنكه خود، نظري داشته باشد به گونه اي ناخود آگاه صرفاً بازگو كننده و مدافع ديدگاههاي اطرافيان، خانواده، دوستان، يك فردّ خاص و يا رسانه ها باشد. اما خبرگان ضمن توجّه به نقطه نظرات مختلف، خود، داراي انديشه نقاد و تحليل گر هستند و ديدگاههاي ايشان از صلابت بيشتري برخوردار است.
به دلائل مختلف، اظهار نظر افراد عادّي كمتر جلب توجّه ميكند هر چند صحيح باشد، لذا نمي تواند منشاء تحولات چشمگير فرهنگي و اجتماعي قرار گيرد. در حاليكه ديدگاههاي ابراز شده توسط صاحبنظران و به خصوص افراد مشهور همواره در معرض توجّه قرار داشته و مي تواند منشائي براي تحولات باشد.
لذا در مجموع، شناسائي و انعكاس نظرات خبرگان مسائل اجتماعي و فرهنگي كشور در اينگونه تحقيقات از اهميت بي بديلي برخوردار است. در تحقيق حاضر به شناسائي ديدگاههاي عوام بسنده گرديده، ليكن تحصيل و استفتاء جامع و نظام مند12 نظرات خبرگان در اين راستا قوياً به ساير محقّقين محترم توصيه مي شود.
از نظر نگارنده، پويش نظرات و ديدگاههاي خبرگان زير در اين مقوله حائز اهميت فراوان است:
اساتيد و متخصصين محترم علوم اجتماعي
اساتيد و متخصصين محترم علوم تربيتي
اساتيد و متخصصين محترم روانشناسي
اساتيد و متخصصين علوم تربيتي كودكان و جوانان
مشاورين محترم خانواده
اساتيد و متخصصين حقوق به ويژه قضات و وكلاي رسيدگي به مشكلات خانواده ها
مديران محترم كانون ها و انجمنهاي دفترداران ازدواج
اعضاي محترم كانونهاي حمايت از زنان و خانواده ها
اعضاي كميسيون هاي تخصصي مسائل اجتماعي و خانواده در قواي مقننه و قضائيه
مراجع عظام تقليد
و ساير صاحبنظران و مسئولان اجرائي مرتبط با موضوع به تشخيص محقّقين
نتيجه گيري و توصيه
مخالفان و مدافعان چند همسري در يك چيز مشترك هستند و آن اين است كه هر دو داعيه حمايت از خانواده، حمايت از حقوق زنان و فرزندان و جلوگيري از اشاعه فساد در جامعه را دارند. اما اين انتقاد به هر دو قشر وارد است كه بيش از آنكه وضعيت، ديدگاه، باور و تمايل مستقيم اعضاي جامعه را تحقيق و بازگو نمايند بيشتر با اتكا به تحليلهاي نظري با پشتوانه هاي تئوريك جامعه شناسي، حقوق و مذهب سعي در اثبات ديدگاه خود داشته اند.
بر خلاف آنكه ديدگاههاي موجود در قبال چند همسري در وهله اوّل به دو دسته كلّي مخالف و موافق قابل تقسيم بندي اند، در عمل تنوّع بسيار زيادي در ديدگاههاي اقشار مختلف جامعه در اين باب مشاهده مي شود. اين ديدگاهها تا كنون كمتر از طريق تحقيقات ميداني، شناسائي و تبيين شده اند. آنچه كه در كتابها، مجلات، روزنامه ها و سايتهاي اينترنتي در اين باب قابل مشاهده و مطالعه است عمدتاً ديدگاههاي صاحبنظران است كه به نوبه خود، قشر محدودي از جامعه را تشكيل مي دهند.
تحقيقات ميداني در خصوص كيفيت زندگي و ديدگاههاي مردان و زنان درگير در زندگي هاي چند همسري و ميزان رضايتمندي/ گله مندي آنها مي تواند به واقع بينانه تر شدن نظريه پردازي هاي تئوريك در نقد چند همسري در جامعه مفيد كمك شاياني بنمايد. همچنين انجام تحقيقات تجربي و مقايسه اي بين فرزندان چند همسري با فرزندان خانواده هاي تك همسري مي تواند به نحو قابل توجّهي اعتبار نظريات تئوريك را در باب رشد ايشان، محك بزند.
زنان و دختران جامعه ما به لحاظ متغيرهائي چون: سن، تحصيلات، شرايط خانوادگي، وضعيت اقتصادي، اعتقادات مذهبي، تمايلات دروني و غيره، در گروههاي مختلفي قابل تقسيم بندي اند. عدم توجه به اين تفاوتها موجب مي شود كه هر نسخه اي كه با يكسان نگري، براي حمايت از حقوق زنان پيچيده شود نتواند براي همه ايشان مفيد باشد و همواره اقشاري از زنان و دختران خواهند بود كه از نسخه پيچيده شده، متضرر مي گردند. لذا قوياً به صاحبنظران و مسئولان توصيه مي شود در نظريه پردازي ها و قانونگذاري ها از يكسان نگري به جامعه زنان و مطلق گرائي در برخورد با مسائل اجتماعي از جمله موضوع چند همسري احراز نمايند.
در اين مقاله تلاش گرديد نتايج يك تحقيق ميداني مستقل و بدون پيش فرض كه در راستاي شناسائي ديدگاههاي موجود در جامعه در باب چند همسري به عمل آمده است به گونه اي دسته بندي شده ارائه شود.
انجام تحقيقات ميداني گسترده تر با فرضيات مشخص در خصوص تاْثيرات و پيامدهاي مثبت يا منفي چند همسري بر سلامت جامعه، قوام خانواده، حقوق زنان و فرزندان، توصيه جدّي محقّق به مسئولان، محقّقين و نظريه پردازان است.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع و مراجع
مطهري، مرتضي. "نظام حقوق زن در اسلام"، چاپ 31، انتشارات صدرا، 1381.
محمدي، مريم. "ماده شانزدهم كنوانسيون زنان از نگاه فقه شيعه"، انتشارات بوستان،1387.
رمضان نرگسي، رضا. "بازتاب چند همسري در جامعه"، فصلنامه كتاب زنان، شماره 27، بهار 1384.
قراچورلو، رزا."نقد و بررسي لايحه جديد حمايت از خانواده"، مجله الكترونيك زنان ايران امروز، 3 آبان 1388.
ندوشن، عباس. عباسي شوازي، محمد جلال. صادقي، رسول. "مادران، دختران و ازدواج- تفاوتهاي نسلي در ايده ها و نگرش هاي ازدواج در شهر يزد"، نشريه مطالعات راهبردي زنان، نسخه شماره 44 - تابستان 1388.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصول دهم و بيست و يكم.
كنوانسيون رفع اَشكال تبعيض عليه زنان، مصوب مجمع عمومي سازمان ملل متحد، 1979.
قراچورلو، رزا. توكلي، نيره. "بررسی تطبیقی چند همسری و نکاح منقطع در ایران"، سخنراني ارائه شده در نشست خانواده و ازدواج، انجمن جامعه شناسي ايران،30/2/1387.
"ممنوعيت چند همسري در كشورهاي غربي"، روزنامه ابتكار، نسخه شماره 1260، مرداد 1387.
"بررسي مذهبي- جغرافيائي چند همسري در نقاط مختلف جهان"، دانشنامه آزاد ويكي پديا. قابل مشاهده از طريق لينك: http://en.wikipedia.org/wiki/Polygamy
"Polygamy a factor in marriage debates”, an religious view to polygamy, 2004, in access vie: http://www.religionlink.com/tip_040329b.php
نویسنده: احمد نامني- كارشناس ارشد مديريت اجرائي و پژوهشگر مستقل
تيترآلاين: مطلب با اندكي تلخيص
کد مطلب: 153
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcca1qs82bqp.la2.html?153