تيترآنلاين - اين فرهنگ ملت‌هاست که ديکتاتورها را متولد مي‌کند - نسخه قابل چاپ

اين فرهنگ ملت‌هاست که ديکتاتورها را متولد مي‌کند

نويسنده : جاماسب محمدي بختياري

ابتكار , 8 اسفند 1389 ساعت 13:57

گويا حاکمان مستبد، نه خود را از جنس مردم بلکه خويش را در جايگاه آفريدگار آن‌ها مي‌پندارند؛ چراکه از گرفتن جان آن‌ها دريغ نمي‌ورزند


به‌دنبال فوران اعتراضات مردمي، بيداري توده هاي خشمگين ملت‌هاي تحت ستم از حکومت‌هاي عقب‌مانده‌ي تونس و مصر آغاز شد و به‌صورت پياپي، يکي پس از ديگري کشورهاي منطقه را دربر گرفت. امواج تغيير ساختار سنتي و کهن، واپس‌گرايان را بسان تارهاي عنکبوتي درهم مي‌ريزد. در ميان ديکتاتورهاي رو به زوال، ليبي وضعيت متفاوتي دارد؛ چراکه ذخاير نفتي عظيم و درآمدهاي ارزي هنگفت دارد و درعين‌حال، فقر اقتصادي در زندگي مردم و سايه‌ي شوم عقب‌ماندگي همه‌جانبه بر بدنه جامعه چيره است‌.

به‌راستي اين فرهنگ ملت‌هاست که ديکتاتورها را متولد مي‌کند و سپس پرورش مي‌دهد و آن‌ها را در کوران ظلمت و تاريکي نگه مي‌دارد يا ديکتاتورهاي خشن و عقب‌مانده‌اند که ملت خود را ايستا و در سير قهقرايي قرار مي‌دهند؟حکومت‌هاي ديکتاتور به دليل شفاف‌نبودن در عرصه‌ي سياسي و اقتصادي و فقدان پاسخ‌گويي مبتني بر ساختار سياسي مدرن و نهادهاي متناسب، در راستاي دولت توسعه‌گرا با به هدردادن انرژي رشد و رو به تحليل‌بردن پتانسيل‌هاي بالندگي، همگي کارکردي مشترک دارند. آن‌ها با زراندوزي و تقسيم رانت‌هاي ثروت و قدرت، بين خود و حلقه‌ي ياران، با رواج اشرافي‌گري و با به بندکشيدن منتقدان، نظاره‌گر آلام و مصائب ملي فقر و عقب‌ماندگي ملت خود هستند و آن‌را جشن مي‌گيرند.

کشور ليبي با بهره‌مندي از درآمدهاي هنگفت نفتي و تراکم کم جمعيت، در مقايسه با درآمدهاي ارزي خود و برخورداري از چنين استعداد رشدي مي‌توانست مسير بالندگي و راه ترقي به‌سوي توسعه‌ي همه‌جانبه و پايداري را طي کند و شهروندانش را به رفاه و آسايش مناسب برساند. ديکتاتوري‌ها عطش سيري‌ناپذيري به قدرت دارند. آن‌ها به غصب مصادر امور ملت‌ها از طريق تحميل و حتي تزريق فقر و عقب‌ماندگي و تيره‌روزي مي‌پردازند. هنگام خشم و اعتراضِ توده‌ي مردم، حق‌مدارانه و از موضع طلب‌کارانه روبه‌رو مي‌شوند و با رفتار و اعمالشان نشان مي‌دهند، نه‌تنها به مال و ثروت و اطاعت محض قانع نيستند، که گرفتن جان مردم را نيز حق خود مي‌دانند.

آدم اين اشرف مخلوقات و خليفه‌الله في‌الارض که با شکستن محدوديت‌ها و ممنوعيت‌ها در فردوس جاودان، ورود به دنياي جهنمي را توأم با آزادي، به زندگي در بهشت برين ترجيح مي‌دهد، امروز چه‌سان توسط همنوعان خود، به يوغ بردگي و اسارت گرفتار مي‌شود که گويا حاکمان مستبد، نه خود را از جنس مردم بلکه خويش را در جايگاه آفريدگار آن‌ها مي‌پندارند؛ چراکه از گرفتن جان آن‌ها دريغ نمي‌ورزند. رهبر ليبي با سنت هميشگي خود و رفتار جنون‌آميزش، گستاخي را از حد گذرانده.

او با سلاح سبک و سنگين و با به‌ خاک و خون کشيدن اعتراضات مردم کشور خود و با دهن‌کجي آشکار به‌تمامي موازين انساني و بين‌المللي حقوق بشر، هر روز دامنه‌ي خشونت و توحش خود را زيادتر مي‌کند و از آشكار‌کردن اَعمال بي‌شرمانه‌ي خود، هيچ ابايي ندارد.حکومت نالايق ليبي با رهبري فاسد و ديوانه که هر از چندگاهي، با سخنراني‌هاي مضحک خود، مضمون‌هاي نو براي طنزپردازان مي‌پروراند، سوار بر امواج احساسات توده ها روزي از ناسيوناليسم عربي دم مي‌زند و روزي به اسلام‌گرايي چنگ مي‌زند.

او سعي مي‌کند با ابرهاي باران‌زاي هر مسلک و مرامي، عطش قدرت‌طلبي خود را سيراب کند و چاه خشکيده‌ي مشروعيت خود را جوشان کند. وي پيش از متراکم‌شدن اعتراضات ملت خود، توانست راه هاي ديگري را برگزيند؛ اما نخوت فرعوني توأم با باده‌ي قدرت، مانع هرگونه واقع‌بيني حکومت‌هاي خودکامه است. اين کشور با امکانات و وضعيت‌ ويژه‌اي که دارد، مي‌توانست به جاي صرف هزينه هاي هنگفت، در راه توسعه‌طلبي‌هاي خام و ناپخته و بلندپروازي‌هاي غيرمنطقي و غيراصولي، توأم با گسترش تروريسم و... با سرمايه‌گذاري در بخش توليد، اعم از صنعتي و کشاورزي و گسترش آموزش مناسب، بقا و حيات خود را تداوم بخشد.

به‌گفته‌ي فيلسوف سياست‌مدار و سياست‌پيشه ايراني «خواجه ‌نصيرالدين توسي» در کتاب سياست‌نامه مي‌گويد که حکومت‌ها با ارائه‌ي خدمات مناسب به مردم قلمرو حاکميت خود، نه از سر خيرخواهي و نيک‌خواهي، بلکه به‌منزله‌ي روش مناسبي برا بقا و حيات خود مي‌توانند استفاده کنند.ميل ذاتي مخلوقات کره‌ي خاکي که قدرت، چشم آن‌ها را حتي در واپسين روزهاي حيات بر حقايق باز نمي‌کند و وقتي چشم باز مي‌کنند که خود را در قعر تاريکي‌هاي موزه‌ي تاريخ مي‌يابند، ديگر دير شده است و هرگونه تلاشي ره به جايي نمي‌برد.

در هنگام جان‌کندن، دوستان نزديک خود را رودرروي خويش مي‌بيند؛ زيرا هيچ دوست عاقلي حاضر نيست منافع ملي را به زير پاي غريقي بي‌ارزش بگذارد و آن‌را به زير امواج سهمگين و سنگين نهد. در اين گيرودار تغيير، اکثر دولت‌هاي جهان و بازيگران بين‌المللي، تلاش و سعي وافر مي‌کنند تا خود را با حرکت‌هاي تحول‌گرا و قيام‌هاي مردمي همراه و همگام کنند تا در دولت آينده، بتوانند جا پايي در بهبود روابط بيابند. اين سنت و رسم خودکامگان تاريخ است که در واپسين روزهاي حيات با مقاومتي بي‌اثر و شکننده، بدترين و زشت‌ترين چهره خود را نمايان کنند و چهره‌ي واقعي مستبدهاي پيشين و هم‌جنس خود را براي نسل‌هاي امروزي و بي‌اطلاع از تاريخ بازگو کنند و تکرار تاريخ را اين‌بار نه به‌صورتي واقعي، بلکه به‌صورت تراژدي مضحك انعکاس دهند.


کد مطلب: 1974

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.mqsa2bqo0la82.html?1974

تيترآنلاين
  http://titronline.ir