تيترآنلاين - انتقال جمعيت از تهران! به چه قيمتي؟ - نسخه قابل چاپ

انتقال جمعيت از تهران! به چه قيمتي؟

7 شهريور 1389 ساعت 11:09

نويسنده : عليرضا خاني

در شهرستان‌ها چه كاري روي زمين مانده كه كارمندان تهراني بروند انجام بدهند؟ يا اينكه قرار است آنجا هم بيكار باشند و فقط بروند و اضافه حقوقشان را بگيرند؟


تيترآنلاين - طرح انتقال فوري 40 درصد از كارمندان به خارج از تهران، به قدري محير‌العقول بود كه بالاخره صداي مهدي كلهر را هم درآورد و او هم گفت كه نمي‌شود!

اما همين كه دولت به اين نتيجه رسيده كه با اين حجم جمعيت تهران نمي شود اين شهر را در شرايط بحراني اداره كرد، جاي خرسندي دارد. چرا كه همين‌طور باشد، كم‌كم در شرايط عادي هم نمي‌شود اداره كرد اين پايتخت بوق و دود و ماشين را. اين واقعيت موقعي جدي‌تر پيش چشم ما بروز مي‌يابد كه گهگاه ساعت 2 بامداد هم در بزرگراه‌ با راه‌بندان مواجه مي‌شويم. بوم‌شناسان مي‌گويند پرندگان تهران هم كم شده‌اند در اين دود و امواج و پارازيت‌هاي سرسام‌آور.

داستان بزرگي هول‌آور تهران، داستان بلندي نيست.فقط طي نيم قرن، تهران از شهري كم‌جمعيت و آرام به ابرشهري مخوف تبديل شد كه با حواشي‌اش، يك‌ششم جمعيت كل كشور را در خود جاي داد و همه آلودگي‌ها را در خود به نمايش گذاشت و اينك به نقطه سرفه‌آوري رسيده است كه دولت مي‌گويد 4ميليون نفر اضافه جمعيت دارد.

در دنياي امروز شهري كه بيش از 300 هزار نفر جمعيت داشته باشد «شهر بزرگ و پرجمعيت» محسوب مي‌شود. اين بدان معني است كه حدود 14ـ13 شهر بزرگ بايد از تهران جدا شود تا اين شهر به نقطه تعادل نزديك شود.

و همين يعني اينكه در اين سرزمين شهر به اندازه كافي نيست. اگر براي تعديل جمعيت تهران بايد 14 شهر جديد احداث شود، اين يعني دست‌كم اين تعداد شهر كم داريم و در سال‌هاي پيشين شهر به اندازه كافي ساخته نشده است.

«وزارت مسكن و شهرسازي» يكي از كارهايش ـ كه در نامش هم آمده ـ شهرسازي است، اما گويي فرصت كافي براي انديشيدن به اين بخش از وظيفه‌اش را ندارد.

پس آنچه بايد اتفاق مي‌افتاد همين «شهرسازي» است كه اتفاق نيفتاده است و اينك، چون جمعيت تهران را نمي‌توان به شهرهايي كه هنوز ساخته نشده‌اند گسيل داد، دولت مي‌خواهد اين «اضافه جمعيت» را به شهرهاي ديگر گسيل دهد.

پيرامون اين طرح دولت پرسش‌هاي بسياري مطرح است كه پيش از انديشيدن و پاسخ دادن به آن، نمي‌توان جمعيت كشور را جابه‌جا كرد.

1ـ وقتي دولت براي كارمندان متقاضي از تهران 25 درصد افزايش حقوق در نظر مي‌گيرد، آن شهروند شهرستاني آشكارا اين را نوعي تبعيض مي‌بيند. چرا و به چه دليل، كارمندي منتقل شده به شهرستان، فقط به اين دليل كه قبلاً در تهران بوده است، بايد از كارمند كناردستي‌اش حقوق بيشتري بگيرد؟ چگونه است كه كارمند انتقالي بايد از وام مسكن بهره‌مند شود، صرفاً به اين دليل كه قبلاً تهران بوده و كارمند شهرستاني نبايد از آن امتياز بهره‌مند باشد؟ آيا اين كار ذاتاً با عدالت محوري سازگار است؟

2ـ گيريم كه كارمنداني از تهران رفتند، چه تضميني وجود دارد كه وقتي رفتند و از اضافه حقوق و وام و امتيازات ديگر بهره‌مند شدند، بعد از بازنشستگي برنگردند؟ مگر حق آزادي محل سكونت در زمره حقوق مسلم همگاني نيست؟

3- آيا دولت مي‌خواهد مساحت شهر را كوچك كند و مثلاً با تخريب بخش‌هايي از شهر، فضاي سبز بوجود آورد؟
براي اين كار به بودجه‌اي نجومي احتياج است كه قطعاً چنين پولي وجود ندارد. بنابراين دولت، عملاً به آن دسته از كساني كه مي‌خواهند مهاجرت كنند مي‌گويد خانه‌هايتان را يا بفروشيد يا اجاره بدهيد و برويد. خوب اگر، عده‌اي خانه‌هايشان را بفروشند، به طور طبيعي عده ديگري مي‌خرند و ساكن مي‌‌شوند. با اين حساب از جمعيت شهر كم نمي‌شود. آنها هم كه مستاجرند وقتي بروند مستاجران ديگري جايشان مي‌آيند و اگر هم مستاجر كم شود و خانه زياد باشد، به طور طبيعي اجاره خانه كاهش مي‌يابد و خود اين امر انگيزه‌اي مي‌شود براي مهاجرت گروهي ديگر به تهران. پس موضوع به اين سادگي‌ها نيست. اين معما را دولت چگونه مي‌خواهد حل كند؟

4- انتقال كارمندان از تهران واقعاً به چه معناست؟ يعني كارمندان در تهران كاري ندارند؟ پس الان چه مي‌كنند؟ براي چه استخدام شدند؟ در شهرستان‌ها چه كاري روي زمين مانده كه كارمندان تهراني بروند انجام بدهند؟ يا اينكه قرار است آنجا هم بيكار باشند و فقط بروند و اضافه حقوقشان را بگيرند؟

اما اگر كارمندان در تهران كار دارند، پس چه طور مي‌توان آنها را منتقل كرد؟ مگر كمبود نيرو بوجود نمي‌آيد؟ پس بايد دوباره استخدام كنيم و دوباره عده‌اي ديگر از شهرستان‌ها بيايند تهران كه استخدام شوند و جاي كارمندان تهراني را پر كنند و بعد از مدتي هم با گرفتن «امتياز تهراني بودن» به شهرستان بروند و اضافه حقوق ويژه انتقال از تهران بگيرند و بعد دوباره...؟!

5- براي انتقال جمعيت از نقطه‌اي به نقطه ديگر، در شرايطي كه همه مردم طبق قانون اساسي حق انتخاب محل سكونت خود را دارند، فقط مي‌توان از روش «مزيت نسبي» استفاده كرد. براي اين كار بايد مزيت نسبي زندگي در ساير نقاط را بالا برد، به حدي كه از مزيت نسبي نقطه مورد نظر بيشتر باشد. در واقع اكنون اين اتفاق نيفتاده و در شرف افتادن هم نيست. هيچ نقطه‌اي از كشور، از نظر امكانات قابل رقابت با تهران نيست و اين امكان ندارد كه صرفاً با نصيحت و شعار يا دادن اضافه حقوق بتوان جمعيت انبوه ساكن در شهري را جابه‌جا كرد. دولت براي افزايش مزيت زندگي و كار در ساير نقاط كشور چه كار كرده است؟

6- اگر جمعيت تهران واقعاً زياد است ـ كه هست ـ چه طور باور كنيم كه دولت با پذيرفتن كار پر دردسر و حتي نشدني انتقال جمعيت از تهران، همزمان به سياست‌هاي تشويق رشد جمعيت در همين شهر مشغول باشد! چه طور مي‌توان پذيرفت كه دولت جايزه يك ميليوني بابت تشديد زاد و ولد در همين شهر اختصاص دهد كه به قول خودش، بعد از بيست سال مي‌شود 200 ميليون تومان و بعد هم دوباره به خاطر خارج شدن همين دريافت‌كنندگان جايزه از تهران، دوباره بايد امتياز دهد وهزينه كند. 

اگر دولت بواقع قصد كاهش جمعيت تهران را دارد، بايد براي اين پرسش‌ها پاسخي داشته باشد ولي اگر، هدف از همه اين بحث‌ها كار تبليغاتي باشد و نه عملياتي، تا اينجا هم كارهاي زيادي انجام شده و نمره خوبي بدست آمده است!


کد مطلب: 837

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcbuzbwprhbf.iur.html?837

تيترآنلاين
  http://titronline.ir