تيترآنلاين - ديواري كوتاهتر از اهل قلم نيافته ايد؟

آخر خبرنگار چه حقوق قابل ملاحظه اي مي گيرد كه جنابعالي منت سرشان مي گذاريد كه قرار است معافيت مالياتي شامل حالشان شود؟

چند روز پيش در همين صفحه روزنامه، تصوير زيباي رياست كل سازمان امور مالياتي كشور همراه خبري به چاپ رسيده بود، مبني بر اينكه وزارت ارشاد هنوز فهرست اسامي خبرنگاران را براي اعمال معافيت مالياتي به اين سازمان ارايه نكرده است.

معني مخالف جملات جناب آقاي علي عسگري اين است كه عجالتاً تا وزارت ارشاد فهرست اسامي خبرنگاران با حقوق حلوا جوزي اهل قلم در ايران را به سازمان امور مالياتي ارسال ندارد، سازمان مالياتي كه مطيع قانون است كاري نمي تواند انجام دهد! لابد از محل اين شندرغازي كه خبرنگاران دريافت مي دارند عجب ثروتي هم به هم زده اند، چه برج ها، چه ويلاها، چه اتومبيلهاي ليموزين شيكي سوار مي شوند.

نكته اي كه مرا به فكر برد اين است اين سازمان امور مالياتي كه حقوقي شندرغاز روزنامه نگاران را زيرنظر دارد از ميلياردرهايي كه خود معترفند بزرگترين ميلياردرهاي ايران هستند آيا مي پرسد كه بيني و بين ا... تمام ماليات سودهاي بادآورده خود را به صندوق دولت تأديه كرده اند يا نه؟

آيا از روزنامه نگاراني كه من خودم يكي از آنان هستم و يكي ديگر از همكارانم در اين روزنامه كه كار سنگيني هم به عهده دارد و روزي چهل كيلومتر احتمالاً با وسايل نقليه عمومي از يكي از شهركهاي اطراف تهران، آن هم كله سحر بلند مي شود و به تهران مي آيد تا ساعت 8 يا 30-8 بامداد پشت ميزش بنشيند و خود را آماده رفتن به دادسرا و كلانتري و اماكن واقعه خيز كند، دم دست تر و توي چشم خورتر كس يا طبقه اي را گير نياورده ايد كه به اين طايفه گير مي دهيد.

نكند آقاي عسگري شرح زندگي خانم كريستين امان پور، روزنامه نگار ايراني تبار آمريكايي را شنيده اند يا خوانده كه ماهي هفتصد-هشتصد هزار دلار عايدي خالص اوست و وقتي از N.N. Cقهر كرد و به تلويزيون ديگري رفت سي چهل درصد بر حقوقش افزودند. نكند آقاي عسگري شرح حال والتر كرانكايت مفسر تاريخ جرايد آمريكا را خوانده كه سالي چندين ميليون دلار درآمد داشت يا شرح حال باربارا والترز، مفسر سياسي سابق تلويزيونهاي آمريكا يا ديويد فراست كه تخصص او مصاحبه باشاهان بود.

پدرجان در چه عوالمي به سر مي بري؟ آخر خبرنگار چه حقوق قابل ملاحظه اي مي گيرد كه جنابعالي منت سرشان مي گذاريد كه قرار است معافيت مالياتي شامل حالشان شود؟

«تو مو مي بيني و من پيچش مو» برادر «مورچه چيه كه كله پاچش باشد» همين كه چراغ روزنامه اي يا مجله اي يا ماهنامه اي روشن باشد وعده اي كه ذوق و قريحه دارند، اما از مال دنيا بي نصيب اند در آن گرد مي آيند و خبر و تفسير و گزارش و مقاله مي نويسند براي هفت پشتمان كافي است.

برو ماليات را از آن ميلياردرهايي بگير كه نه تنها ماليات نمي دهند كه بعضي مجهول المكان هم هستند و بلكه ميليارد ميليارد از بانكها وام گرفته اند و صرف اتينا و گردش فرنگ كرده اند و بانكها جرأت نمي كنند تحصيلدار با اخطاريه درخانه شان بفرستند تا وامهاي ميلياردي را با بهره اش مطالبه كنند و اسامي آنها مانند اسامي رمز با حرف اول و آخر در جرايد چاپ مي شود!

جناب آقاي مسؤول امور مالياتي كشور! معافيت يا عدم معافيت خبرنگار (بنده از خودم شروع مي كنم كه از سال 1339 تا به حال دارم قلم مي زنم و اصل زندگيم از قلم زدن و كتاب نوشتن مي گذرد) چه تأثيري در ازدياد يا عدم ازدياد درآمد كشور از نظر ماليات دارد؟ جنابعالي چرا اسب و توسن بادپاي ميلياردرهايي را كه ميليونها تومان از بانكها وام گرفتند- قرار بود كارخانه و شهرك و انبوه مسكن بسازند. پولها را همه به سوئيس فرستادند، لاشه كارخانه ساخته نشده را تحويل بانكها دادند- رها كرده و قاچ زين را چسبيده ايد؟ شما به تيراژ و تعداد صفحات چندين نشريه دولتي و بنيادي و شهرداري نگاه نكن، تحقيق كن چطور روزنامه ها و مجلاتي كه از هر نوع آگهي محروم اند، با رنج و از خودگذشتگي صبح به صبح نشر مي يابند. قربان ديواري كوتاهتر از اهل قلم نيافته ايد؟