ظهور يک غول آهني در ضلع غربي خيابان ولي عصر
ايرن , 20 آبان 1390 ساعت 10:52
لابد اين يکي که بيايد بقيه هم مي آيند و در اندک زماني تهران تنها شانسش براي داشتن يک پياده رو را از دست خواهد داد. بله، اين مسير جاي چربي است براي ساخت و ساز و تراکم فروشي.
بله، ناگهان ظهور يک غول آهني در ضلع غربي خيابان ولي عصر، مابين ونک و پارک وي. نکته اين است که طبق همه اسناد بالادست شهر و از همه مهمتر طبق عقل و منطق شهرسازي قرار بوده ضلع غربي خيابان ولي عصر در حد فاصل ونک تا پارک وي پياده راه اصلي شهر تهران باشد.
پياده راه يعني جايي که در پيرامون آن فقط خدمات گردشگري-تفريحي مستقر مي شود و جايي ست براي قدم زدن مردم و ديدارهاي عصرگاهي آنها با همديگر. هر شهر بزرگي دست کم يکي از اين پياده راهها را دارد. قبلا در تهران خيابان لاله زار اين کارکرد را داشته، اما تهران در حال حاضر هيچ پياده راهي ندارد. حتي ظاهرا از زمان بوذرجمهر قرار بر تبديل ضلع غربي خيابان ولي عصر در حد فاصلي که ذکر شد به پياده راه اصلي تهران بوده، چون چه در زمان قبل از انقلاب و چه بعد از آن ساخت و ساز در اين مسير خيلي دور از لبه خيابان مستقر شده. دقت کنيد ميبينيد که همه ساختمانهاي قديمي اين مسير دست کم پنجاه متر از لبه خيابان فاصله دارند. بعد از انقلاب هم اين حريم کمابيش حفظ شده بود. حتي در زمان شهر فروشترين شهردارها. اما اينک ناگهان اين غول آهني. مشکل فقط همين غول نيست. لابد اين يکي که بيايد بقيه هم مي آيند و در اندک زماني تهران تنها شانسش براي داشتن يک پياده راه را از دست خواهد داد. بله، اين مسير جاي چرب و چيلي است براي ساخت و ساز و تراکم فروشي.
احتمالا با فروش عرصه پياده راه شهرداري مي تواند چند صباحي ديگر را هم سر کند. اما اين حکايت همان مستي است که از ران خود ميخورد کباب. تاراج تنها پياده راه باقي مانده براي تهران يک خيانت بزرگ است.آقاي قاليباف نگذار اين خيانت بزرگ و جبران ناشدني به نام تو ثبت بشود. صدور مجوز براي ساخت اين غول آهني قطعا غير قانوني و غير منطقي است. تخلفي با آثار ماندگارتر از ماجراي اختلاس سه هزار ميليارد توماني. آن هم در ملاء عام و پيش چشم همه. لابد شناختن کساني که اين مجوز را داده اند کار سختي نيست. خدا برکت بدهد به چاه هاي نفت، زخم آن سه هزار ميليارد بالاخره خوب مي شود، اما زخم از دست رفتن تنها پياده راه پايتخت ده ميليوني هرگز خوب نخواهد شد.
موخره: دوستان باور کنيد اهميت اين موضوع کمتر از ماجراي شوخي قبيح آن چند فوتباليست نيست. در ساحت رسانه به ماجرا پر و بال بدهيد. نگذاريم تهران عبوس ترين شهر جهان بشود. قرار بود اين پياده راه رديفي باشد از کافه ها و صندلي هاي شان توي پياده رو و گالريها و نگار خانه ها و . . . جايي که عصرها در آن اندکي فراغت تنفس کنيم. درست است که نگارخانه ها نيامده اند اما جاي خالي شان تا حالا باقي بوده و حتي در طرح تفصيلي اخير تهران هم برنامه مصوب استقرار نگارخانه ها و... بوده نه تاراج جاي آنها توسط اين غولهاي آهني. از آينده شهرمان حفاظت کنيم.
کد مطلب: 3502
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcb.gbfurhbs5iupr.html?3502