مطهری همزمان در منتهیالیه دو سر خط ؟!
محمدعلی وکیلی
ابتکار , 6 خرداد 1391 ساعت 12:12
علی مطهری از نظر سیاسی یک پروتستان است و از نظر اجتماعی و فرهنگی، یک کاتولیک. حال چرا کسی با این هندسه فکری میتواند همزمان در دو میدان علمدار بماند؟
رفتار سیاسیون ایران همواره غیرشفاف و گاهاً دوگانه بودهاست. در مواردی سیاستمداران دارای بدنهای چپ، با شاسی راست رفتار کردهاند و یا به عکس. گاهی هم این دوگانگی در رفتار، تابع مقاطع مختلف زمانی است؛ یعنی در مقطعی، فرد در منتهیالیه جریان چپ قرار داشته اما در مقطع دیگر، همین فرد در منتهیالیه جریان راست قرار گرفتهاست. این چرخش، به خصوص اکنون که ستاره اقبال قدرت روی شانه راستیها قرار گرفتهاست، بیش از هر زمان دیگر به چشم میآید. با وجود این، کمتر اتفاق افتادهاست که یک نفر همزمان در منتهیالیه دو جریان قرار داشته باشد. به تعبیر عامیانه، بارها دیده شدهاست که شخصی چراغ راهنمای چپ زده ولی به راست گردش میکند اما اینکه یک نفر همزمان، هم با راهنمای چپ و هم با راهنمای راست، در میدان هر دو گروه حرکت کند، اتفاقی نادر و منحصر به فرد است! چنانکه»علی مطهری" اینگونه عمل میکند. دیدگاههای فرهنگی و نقطه نظراتش درخصوص حجاب و عفاف، از وی یک اصولگرای تمام عیار، انعطافناپذیر و افراطی ساختهاست، بهگونهای که بسیاری از اصولگرایان وی را نمونه قرائت"حداکثری" و در مواردی"طالبانی" از اسلام معرفی میکنند. نطق میان دستور مطهری در روزهای پایانی اردیبهشت چنان جنجالی به پاکرد که هنوز هم موضوع تحلیل بسیاری از رسانهها در دنیا میباشد. او در اعتراض به موضع دولت در مسئله حجاب، تعابیر عجیب و غریبی نسبت به شخص رئیسجمهور و اطرافیانش به کار برد که نه مرسوم بود و نه کسی مجاز به گفتن چنین تعابیری است.
همزمان مطهری به دلیل دیدگاههای سیاسی و اعتراضاتش به رفتار سیاسی همکیشان خود و همچنین دعوتش به تسامح سیاسی پیرامون مخالفین و ضرورت رعایت حقوق آنان، مورد توجه اصلاحطلبان بختبرگشته قرار گرفتهاست. در نظر مطهری، احمدینژاد و موسوی دو لبه یک قیچی هستند و در غائله 88 نیز برای آنان سهمی یکسان قائل است. در عین حال عملکرد فرهنگی دولت کنونی را به گمان خود لیبرالتر از دولتهای هاشمی و خاتمی ارزیابی میکند؛ به عبارتی، مطهری نسبت به آزادی بیان و آزادیهای سیاسی و ضرورت پاسخگویی مناصب در جمهوری اسلامی، در منتهیالیه اصلاحطلبی تعریف میشود ولی با مقیاس آزادیهای اجتماعی تفکر او از هر اصولگرایی، اصولگراتر و به اصطلاح"کاتولیکتر از پاپ" میباشد. به اصطلاح، علی مطهری از نظر سیاسی یک پروتستان است و از نظر اجتماعی و فرهنگی، یک کاتولیک. حال چرا کسی با این هندسه فکری میتواند همزمان در دو میدان علمدار بماند؟ پاسخ به این سوال به مولفههای مختلفی برمیگردد؛ از جمله اینکه،
1- علی مطهری فرزند مهمترین ایدئولوگ انقلاب اسلامی یعنی مرحوم شهید مطهری است. بنابراین حساسیت این انتساب آن چنان است که هر حرکتش ارزش رسانهای پیدا میکند.
2- محیط سیاسی ایران به شدت مستعد تبدیل منتقد به مخالف است، بهگونهای که با کوچکترین اعتراض و انتقاد، شخص را از خاستگاه فکری خود رانده و به اردوگاه مخالف هل میدهند و با بمباران برچسبها، از او تبری جسته، وی را"غیرخودی" قلمداد میکنند.
3- جامعه سیاسی ایران به شدت تشنه شنیدن صداهای متفاوت است که این تشنگی موجب اقبال مردم به هر صدایی -ولو از حنجره مخالفشان - میگردد. به طور طبیعی، شوق و ذوق استقبالکنندهها، اجازه تأمل در خاستگاه فکری صداهای سر داده شده را نمیدهد.
4- در غیاب احزاب قدرتمند، اشخاص با حداقل ویژگیها به"آلترناتیو" تبدیل میشوند چنانچه اکنون علی مطهری -خواسته یا ناخواسته -در جایگاه آلترناتیو جریان اصلاحطلب(که دارای پیشینه دراز آهنگی است) قرار گرفتهاست و با همین خصوصیت، در انتخابات مجلس نهم بدون تکیه بر لیستهای معروف، یک تنه و به کمک تکرأیهای افرادی که به گمان خود، با او یار شده بودند و گمشده خود را در او میجستند، توانست رقیب احزاب اصولگرا شود و درنهایت نیز به عنوان"نفر چهارم دور دوم" در تهران پیروز گردید.
مطهری نشان داد که جامعه در شرایط احساسزدگیهای سیاسی، فرصت تمرکز بر تمام ابعاد فکری و حوصله تأمل بر گذشته و حال افراد را ندارد. جامعه تشنه شنیدن صداهای مختلف است و میبایست فرصت شنیدن این صداها را به صورت اصولی، در قالب احزاب شناسنامهدار و با میدان دادن به جریانات اعتدالگرا و قانونمدار فراهم آورد. این تشنگی و علاقهمندی میبایست از مسیر درست سیراب و تغذیه گردد.
کد مطلب: 4736
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcb.fbaurhbz0iupr.html?4736