تيترآنلاين - کمک دولتی غالبا به ضرر هنر تمام می‌شود - نسخه قابل چاپ

کمک دولتی غالبا به ضرر هنر تمام می‌شود

12 مرداد 1391 ساعت 18:14

در سال‌های نخستین پس از انقلاب اسلامی ایران، حمایت‌های زیادی در حوزه هنری، از جمله حمایت از چاپ مجموعه آثار هنرمندان انجام شد، اما از آن همه، تعداد کمی‌شان امروز مخاطب دارند


سعید باباوند طراح گرافیک و منتقد هنری در گفت‌وگو با ایبنا، در پاسخ به این سوال که آیا انتشار کتاب از مجموعه آثار هنرمندان هنرهای تجسمی، مخاطب دارد یا این‌که این‌گونه از کتاب‌ها فروش چندانی نخواهد داشت، گفت: به‌طور کل هر مساله‌ای باید ضرورت ایجاد و تهیه‌اش وجود داشته باشد. اکنون با یک حساب سرانگشتی جامعه ما افزون بر 200 هزار فارغ‌التحصیل رشته‌های هنرهای تجسمی دارد، اگر با وجود این تعداد فارغ‌التحصیل هزار نسخه کتاب مجموعه آثار یک هنرمند به فروش نرسد، پس یعنی چاپ کتاب ضرورت ندارد.

وی افزود: نمی‌توان انتظار داشت که ناشر فقط کتاب را منتشر و به سود یا زیان آن فکر نکند، به هر حال نشر یک تجارت است و ناشر دست‌کم برای بقا نیازمند فروش کتاب است. به این هم توجه کنیم که تا به حال مجموعه‌هایی از آثار هنرمندان ایرانی، منتشر شده و فروش خوبی هم داشته و این نشان می‌دهد که چاپ و انتشار آن ضرورت داشته است.

باباوند در ادامه با اشاره به این نکته که در زمینه انتشار کتاب آثار، هیچ مسوولیتی متوجه دستگاه‌های فرهنگی دولتی نیست، گفت: همان‌طور که گفتم اگر ضرورت چاپ کتاب مجموعه آثار وجود داشته باشد، کتاب فروش می‌رود و تمام هزینه‌های ناشر به همراه سودش برمی‌گردد. توقعات و درخواست‌هایی که از دولت در این باره وجود دارد و یا این‌که فکر کنیم ناشر باید هزینه کند و به فکر سود و زیانش نباشند، در حد شوخی‌ است و بیشتر به ضرر هنر است.

باباوند گفت: در سال‌های نخستین پس از انقلاب اسلامی ایران، کارهای بسیار و حمایت‌های زیادی در حوزه هنری، از جمله حمایت از چاپ مجموعه آثار هنرمندان انجام شد، اما از آن همه، تعداد کمی‌شان امروز مخاطب دارند. پس اگر این‌طور حمایت‌ها باعث رشد هنر و هنرمند می‌شد باید الان تعداد زیادی هنرمند ماندگار در آن نسل می‌داشتیم.

باباوند در ادامه در پاسخ به این سوال که انتشار کتاب‌های خاطرات و زندگینامه هنرمندان چه فایده‌هایی ممکن است دربر داشته باشد، گفت: چند سالی است مجموعه‌هایی با عنوان تاریخ شفاهی و یا عنوان‌های دهن‌پرکنی از این دست منتشر می‌‌شوند، به عنوان مثال مجموعه‌ای که در آن با آقای شمس لنگرودی، خانم لیلی گلستان و کسان دیگری گفت‌وگو گرفته بودند. من هیچوقت رغبتی به خواندن این‌گونه کتاب‌ها نداشتم. تا آنجایی که اینجور کتاب‌ها را دیده‌ام تاریخ شفاهی و حتی زندگینامه -به معنای اصیل کلمه- نیستند و در حد نقل خاطرات باقی مانده‌اند. متن‌ آن ها هم غالبا به قول اهل ادب اطناب ممل دارد. مثلا مطالبی از این دست که، هنرمندی پدرش روحانی بوده، اما خودش کت و شلوارک می‌پوشیده، به درد کی می‌خورد؟ این کتاب‌ها باید تصویر هنرمند و روزگارش را شفاف کند و به غیر از این هرچه باشد قصه‌های خاله زنکی است.

باباوند در ادامه با ذکر یک مثال از کتاب‌های زندگینامه‌ای مناسب، گفت: چندی پیش کتاب حالات و مقامات م.امید را خواندم. این کتاب را آقای دکتر شفیعی کدکنی درباره مهدی اخوان‌ثالث نوشته است. ایشان با یک توالی زمانی مخفی در لایه‌های کتاب، قصه‌ها، حکایت‌ها، روایت‌ها و تعاملاتش را با اخوان ثالث طرح کرده و ما وقتی آن‌را می‌خوانیم با تصویر زندگی یک هنرمندی روبه‌رو می‌شویم که می‌توانیم با جهان زندگی او آشنا شويم و در ادامه هنر او را نقد و تحلیل کنیم. تنها کتاب‌هایی از جنس این کتاب است که یک شناخت راهبردی از زندگی هنرمند به دست می‌دهد و مخاطب می‌تواند بر اساس آن از اوضاع معاصر آن هنرمند آگاهی پیدا کند و ترسیمی از آن داشته باشد و این نکته را هم فراموش نکنیم که این کتاب درباره بزرگمردی چون اخوان ثالث است. کتاب‌های خاطرات و زندگینامه اگر از هنرمندان بزرگ و پیشکسوت باشد، کارکرد آموزشی خواهد داشت و الا هر کسی می‌تواند نام خود را هنرمند بگذارد و از این کتاب‌های باصطلاح تاریخ شفاهی منتشر کند.


کد مطلب: 5013

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdca.6nmk49nwe5k14.html?5013

تيترآنلاين
  http://titronline.ir