تيترآنلاين 20 مهر 1390 ساعت 11:06 http://titronline.ir/vdch.znxt23nxwftd2.html?3319 -------------------------------------------------- عنوان : در بزرگداشت حافظ تنظيم و گردآوري: ناهيد هاشمي -------------------------------------------------- حافظ در سحر کلام و اشعار ناب و هنر و اعجاز بیان لطیف و موسیقایی و ادیبانه چنان آوازه و شهرتی یافت که قند پارسی او تا سرتاسر جهان صادر گشته ... متن : مباش در پی آزار وهر چه خواهی کن که در شریعت ما غیرازاین گناهی نیست شمس‌الدين محمد ملقب به لسان الغيب غزلسرای بزرگ و نامی ايران در قرن هشتم مي‌زيست. تاريخ دقيق ولادت وی مشخص نيست شايد حدود سال 727 . گويند پدرش بهاالدين بازرگانی اصفهانی بوده كه در كازرون با زنی از آن محل ازدواج كرده و خيلی زود در ايام كودكی شمس الدين محمد از دنيا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پيش گرفت و برای كسب نان به كارهای سخت و توانفرسا پرداخت و به سختی به تحصيل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود حضور يافت و چون در ايام جوانی حافظ قرآن بود حافظ تلخص كرد. وفات وی در شصت و چند سالگی در سال 792 يا 791 اتفاق افتاد. پس از وفاتش شخصی به نام محمد گلندام اشعار وی را گردآوری كرد. حافظ علاوه بر غزلهايش؛ رباعی، ساقی نامه و مثنوی نيز دارد ولی شهرتش به خاطر غزل‌های پرارزش اوست. حـافظ از دولـت عشـق تو سليمـاني شـد يعني از وصل تواش نيست بجز باده به دست حافظ در دو رشته علوم شرعي و علوم ادبي كار مي‌كرد و چون استاد او، قوام‌الدين، خود عالم به قراآت سبع بود وطبعاً حافظ نيز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت‌هاي چهارده‌گانه ممارست مي‌كرد و خود در شعرهاي خويش چندين‌بار بدين اشتغال مداوم به كلام‌الله اشاره نموده‌است: عشقـت رسد به فرياد ارخود به‌سان حافظقـرآن ز بـر بخواني با چـارده روايت آن چه درباره‌ي ديوان حافظ قابل توجه است، موضوع رواج تفأل بدان است. “فال گرفتن” از ديوان حافظ سنتي تازه نيست بلكه از ديرباز در ميان آشنايان شعر او اعم از فارسي‌زبانان و غيرآنان متداول بوده است و چون در هر غزلي از ديوان حافظ مي‌توان به هر تأويل وتوجيه بيتي را حسب حال تفأل‌كننده يافت، بدين سبب سراينده‌ي ديوان را “لسان‌الغيب” لقب داده‌اند. معنای شعر حافظ به گونه‌ای است که به انسان به معنای انسان مربوط است نه فقط به انسان ایرانی. او از معانی‌ای سخن گفته است که هر اهل فکر و فرهنگی حتماً به آن معانی می‌اندیشد. یکی از آن معانی بلند، عشق و شیفتگی است. این مفهوم در شعر حافظ از بن مایه های شعر بلند اوست. چشمم به‌روی ساقی و گوشم به‌قول چنگ فالی به چشم و گوش درین باب می‌زدم دیگر معنایی که در شعر حافظ جلوه گر شده است همانا امیدواری و امیدبخشی است که این شاعر را نزد بسیاری انسانها ارجمند ساخته است. حافظ هم مانند دیگر شاعران از تلخی‌ها و سختی‌ها سخن گفته است اما همواره روزنه امید درهایی را بازنگه داشته و آدمیان را به رهایی و نجات مژده داده است. به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن از دیگر عوامل موجود در اشعار حافظ که به جاودانگی شعر او کمک‌کرده‌است، چگونگی بیان آن معانی فراگیر و انسانی است. او آن معانی را به گونه‌ای بیان‌کرده است که هر کسی آن را مطابق با تجربه های درونی خود می‌یابد. فلک جز عشق محرابی ندارد جهان بی خاکِ عشق آبی ندارد حافظ در سحر کلام و اشعار ناب و هنر و اعجاز بیان لطیف و موسیقایی و ادیبانه چنان آوازه و شهرتی یافت که قند پارسی او تا سرتاسر جهان صادر گشته و این ویژگی زیبای شناسانه اشعارش، و محتوای سترگ پیامش را در همه اعصار به گوش جهانیان می‌رساند و پدیده جهانی‌سازی فرهنگ‌ها را ممکن و محقق می‌سازد. چنانکه خود این واقعیت را پیش بینی نموده است: زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید که تحفه سخنش می‌برند دست به