تيترآنلاين 5 اسفند 1391 ساعت 8:47 http://titronline.ir/vdce.e8nbjh8no9bij.html?5549 -------------------------------------------------- عنوان : با سلطان ۷۸ ساله پسته ایران آشنا شويد -------------------------------------------------- بنده اصلاً عدد میلیارد را بلد نیستم. در گفتار بلدم اما در محاسبه هیچ وقت با میلیارد سر و کار نداشته‌ام متن : برادران عسکراولادی، حالا یکی از خبرسازترین برادران ایران هستند. یکی در عرصه سیاست و یکی در عرصه اقتصاد. «حبیب‌اله» چند وقتی می‌شود که تیتر اول خبرهای سیاسی و روزنامه‌های مختلف است و «اسداله» هم با کسب و کارش، روی بورس خبرهای اقتصادی. آن هم به واسطه «طلای سبز»ی که خندان است. اما قیمتش، خنده را از روی لب خیلی‌ها محو کرده. «اسداله عسکراولادی مسلمان» را خیلی‌ها «سلطان پسته ایران» می‌دانند. تاجر ۷۸ ساله ایرانی، زاده چهارراه سیروس تهران است. او از برجسته‌ترین بازرگانان ایرانی، معروف‌ترین صادرکننده خشکبار ایران،عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در تمام دوران پس از انقلاب و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین است. عسگراولادی دارای مدرک کارشناسی رشته اقتصاد و ادبیات دانشگاه تهران است و از سال ۱۳۳۷ کار تجارت با کشورهای چین، استرالیا، ژاپن و چند کشور اروپایی و آمریکایی را شروع کرده و تاکنون ادامه داده است. وی که یکی از هشت نفر عضو هیات موسس اتاق بازرگانی ایران در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و تاکنون در هر هفت دوره هیات نمایندگان اتاق‌های بازرگانی حضور داشته است. عدد میلیارد را بلد نیستم خیلی‌ها عسکراولادی را یکی از ثروتمندترین افراد ایران می‌دانند. ماهنامه "فوربس" هم میزان سرمایه او را حدود ۴۰۰ میلیون دلار برآورد می‌کند. صادرات پسته، زیره، میگو، میوه‌جات خشک و خاویار و واردات شکر و لوازم خانگی مهمترین فعالیت اقتصادی اوست. با این حال عسگراولادی خود را بازرگان کوچکی می‌داند که در زمینه صادرات فعالیت کوچکی دارد و حتی شمارش میلیارد را بلد نیست: «بنده هیچ وقت سرمایه‌دار نبودم، نه در قبل از انقلاب و نه در بعد از انقلاب. بنده بازرگان کوچکی هستم که در زمینه صادرات فعالیت کوچکی دارم.» وی معتقد است: «هنر صادرات این است که با جلب اعتماد مردم می توان کالا را خرید و صادر کرد. اگر خوب عمل کنید، آبروی شما سرمایه است وگرنه بنده سرمایه‌دار نیستم و نبودم... متاسفانه وانمود می‌شود که میلیاردر هستم. بنده اصلاً عدد میلیارد را بلد نیستم. در گفتار بلدم اما در محاسبه هیچ وقت با میلیارد سر و کار نداشته‌ام. بنده هیچ چیزی ندارم. بنده تنها یک خانه، یک انبار و یک دفتر دارم. البته در شرایط امروز هر فردی که یک خانه داشته باشد رقم بالایی می‌شود. اما در کل بنده هیچ پس اندازی ندارم. بنده فقط یک واحد تولیدی در قم دارم که تنها ۱۵ درصد آن مال بنده است و ۸۵ درصد آن مال دیگران است.» تجارت ۵۴ ساله او در زندگینامه خودنوشت خود، ورودش به اقتصاد و اتاق بازرگانی را این طور شرح می‌دهد: «سال ۱۳۳۴ تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمى‌کرد. چون حداقل باید ۲۴ ساله مى‌بودم. نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون مى‌توانست مرا امتحان کند. مرحوم عبداله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمى‌رود ۲۰ سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. ۲۵ سال بعد جاى او نشستم. ۲ سال بعد با قسط و تخفیف حجره‌اى به مبلغ ۴ هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از ۵۴ سال در همین رشته هستم. » شبی که پسته گران شد سلطان پسته ایران درباره ورودش به بازار صادرات پسته هم این طور می‌گوید: «در سال ۱۳۴۷ به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگى بود و پول سنگینى مى‌خواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوش‌حساب بودم به من نسیه مى‌دادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج مى‌فروختم و پولش را مى‌گرفتم. این هنر خوش‌حسابى من عامل موفقیت من در بازار پسته بود.» یک خاطره جالب هم از گرانی پسته عسگراولادی البته یک خاطره جالب هم از گرانی پسته دارد: «یک بار لس‌آنجلس بودم، نیمه‌شب و خواب‌آلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و ۲۰۰ تن پسته خرید. خواب‌آلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته ۵۰ هزار دلار فرق کرده است. اما نمى‌توانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مى‌خواهم پسته بخرم. ۱۰۰ هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مى‌فروشم و او با ۲۰۰هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر این که ضررم را جبران کردم ۱۰۰ هزار دلار هم سود کردم! این خوش‌قولى ‌اصل تجارت است. براحتى مى‌توانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم.» درباره گرانی اخیر و بی‌سابقه پسته ایران سلطان پسته ایران درباره گرانی اخیر و بی‌سابقه پسته ایران هم نظر جالبی دارد. او در برنامه تویزیونی «پایش» این هفته، دلیل گرانی پسته را این طور توضیح داد: «گرانی و کمبود پسته در بازار به خاطر صادرات نیست بلکه به خاطر گران شدن پسته از مبدا باغ و توسط باغداران است ضمن اینکه پسته در سال‌های گذشته قیمت ثابتی داشت و الان مانند همه چیز که گران شده، پسته هم گران شده‌است. انبارهایی که کشف کرده‌اند و می‌گویند در آن پسته وجود داشته متعلق به باغداران بوده و صادرکننده انباری برای احتکار و نیازی به این کارها ندا